اگر از منظر خاستگاه نظری بخواهیم به این متنها و روایتهایی که درباره دکتر هادی خانیکی در این کتاب آمده، بنگریم و آن را صورتبندی کنیم، میتوان او را در سه چهره یا در سه موقعیت قرار داد؛ مبارز سیاسی، سیاستگذار و دانشگاهی. تعابیر دیگری هم از زبان شخصیتهای مختلف در توصیف او بهکار رفته که میتوان به این موارد اشاره کرد: کنشگری مرزی، میانجی حل بنبستها، سیاستمداری اخلاقمدار یا سیاستمدار رفیق. کتاب در عین اینکه به شخصیت و آرای خانیکی میپردازد ستایشنامهای درباره گفتگو و تعامل هم است.
هادی خانیکی، از آن دست چهرههاست که برای پیادهکردن الگوی مطلوب حکمرانیاش، اسلحه برداشت و به مبارزه پرداخت، اما پس از استقرار جمهوری اسلامی و عبور از دهه تثبیت، بر نهادسازی برای «حاکمیت قانون» متمرکز شد. او چه هنگامی که فرهنگسازی ازطریق روزنامهنگاری را انتخاب کرد، چه زمانی که کسوت استادی دانشگاه را بر تن و نسلی از دانشجویان ارتباطات را به ثمر رساند و چه وقتی که کنش سیاسی در قالب تشکیلات و حزب را پی گرفت، بر «مشی گفتگو» پایدار ماند و حالا خانیکی در میانه نبرد با سرطان است، اما بیشتر از رنجوری تن، نگران بیماریهای وطن است و راه نجات را نشستن روبهروی هم، گفتگو در شرایط برابر و گفتوگوی بدون پیششرط میداند.
به گزارش هممیهن، «چریک گفتگو» درباره زمانه و کارنامه هادی خانیکی، روزنامهنگار، مدرس دانشگاه و سیاستمدار اصلاحطلب است به همت حسین گنجی از سوی انتشارات «طرح نو» منتشر شده است. کسی که همیشه منادی و مروج فرهنگ گفتگو بوده و خود کتابی با عنوان «در جهان گفتگو» نوشته که در آن به بررسی تحولات گفتمانی در پایان قرن بیستم پرداخته است.
هادی خانیکی همواره بر ضرورت و کارکرد گفتگو در فهمپذیری جریانهای موثر سیاسی و اجتماعی از یکدیگر و پیشبرد فرآیند توسعه در ایران باور داشته و در جهت بسط آن کوشیده است و در عین حال تلاش کرده کژکارکردهای آن را هم گوشزد کند. او در فرازی از گفتوگوی بلندش در کتاب «چریک گفتگو»، گفته است: «همیشه این خطر وجود دارد که گفتگو در نظر بخشی از جامعه، به یک پدیده ناکارآمد تبدیل شود؛ من فکر میکنم اگر روی ضعفها کار کنیم و ظرفیتها را بشناسیم و مصداقهای موفق گفتگو را دنبال کنیم، راهِ امثال من، چه در سنین پیری و چه در سنین جوانی، روشنتر میشود که: تفنگت را زمین بگذار».
حسین گنجی، روزنامهنگار و مولف کتاب، زمانه و کارنامه هادی خانیکی را در چهار فصل سامان داده است؛ یک فصل از کتاب به گفتوگویی بلند با خانیکی اختصاص دارد. در فصلی دیگر، روش و منش او در میزگردی به نقد کشیده شده است. در فصل سوم، دیگرانی که سوژه کتاب را میشناسند و به نوعی با او سروکار داشتهاند، از خلوت و جلوت با او بودن گفتهاند و فصل آخر نیز زندگی خانیکی را در قالب تصویر روایت میکند. کتاب، چه آنجا که از زبان خانیکی است و چه آنجا که درباره اوست، مخاطب را به این نتیجه میرساند که او عمیقا به «معجزه گفتگو» باور دارد و میتوان مرد مبارزه برای مفاهمهاش خواند. جالب اینکه در ابتدای کتاب جملهای از مادر هادی خانیکی نقل شده با این عنوان که «از همان اول، بچه خیرمندی بود» که نشان میدهد میل به تعامل با دیگران در منش و روش او وجود داشته است.
فصل اول کتاب با عنوان سخن نخست، روایت سیدمحمد خاتمی درباره خانیکی است که خود منادی گفتوگوی تمدنها در زمانه زمامداریاش بود. خاتمی او را فرزند خصال خویشتن توصیف کرده است. کسی که در بسط و تبیین ایده گفتوگوی تمدنها همواره در کنار او بود. کتاب «چریک گفتگو» روایتی از زندگی و زمانه هادی خانیکی از زبان او و دیگران است. بیش از نیمی از کتاب نظر و دیدگاه دیگران -از سیاستمدار گرفته تا اساتید دانشگاه و روزنامهنگاران و البته برخی از نزدیکان و اعضای خانودهاش- درباره خانیکی است که هر یک از این نوشتهها گوشهای از شخصیت و خصلت فردی و اجتماعی او را بازنمایی میکنند و مصداقی از این بیت است که خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران.
اگر از منظر خاستگاه نظری بخواهیم به این متنها و روایتهایی که درباره دکتر هادی خانیکی در این کتاب آمده، بنگریم و آن را صورتبندی کنیم، میتوان او را در سه چهره یا در سه موقعیت قرار داد؛ مبارز سیاسی، سیاستگذار و دانشگاهی. تعابیر دیگری هم از زبان شخصیتهای مختلف در توصیف او بهکار رفته که میتوان به این موارد اشاره کرد: کنشگری مرزی، میانجی حل بنبستها، سیاستمداری اخلاقمدار یا سیاستمدار رفیق. کتاب در عین اینکه به شخصیت و آرای خانیکی میپردازد ستایشنامهای درباره گفتگو و تعامل هم است.
خود او در بخشی از کتاب میگوید: «امروز راه دستیابی به خواستهها و به عبارت دیگر توسعه و خوشبختی جوامع و نیز راه خروج از تنگناها و بحرانها را صرفا از مسیر گفتگو میدانم، ولی اینکه چقدر این گفتگو ممکن یا سهل است، بهویژه با توجه به اینکه یک پای امکان گفتگو در عرصه سیاست و قدرت سیاسی است، امروزه کار دشواری است. به بیان دیگر، فکر میکنم گفتگو هم مسئله زمانه و جامعه ماست، هم راهحل زمانه و جامعه ما».