سال ۱۴۰۱ هم با تمام فرازوفرودهایش بالاخره به هفتهها و روزهای پایانی خود رسیده و حالا آنچه در این پرونده پیش روی شما قرار دادهایم یک گزینش است از میان چهرههایی که در این سال عجیب و غریب، بازار خبرهای حاشیهای در سینما و تلویزیون را داغ نگه داشتهاند.
سراغ گرفتن از چهرههای خبرساز در سالی که سایه سنگین حاشیهها، متن بسیاری از اتفاقات و رویدادها را تحتتأثیر قرار داده بود، هم سخت است و هم آسان. سخت است به این دلیل که ناگزیر باید استانداردهای گزینش چهرهها را با حواشی تنظیم کنیم و نمیتوان به قواعد همیشگی برای ارزیابی عملکرد افراد براساس کارنامه حرفهایشان پایبند ماند و آسان است از این زاویه که بالاخره آنقدر سوژهها و خبرهای حاشیهساز وجود داشته است که بتوانیم از لابهلای آنها فهرستی جذاب از چهرههای خبرساز را ردیف کنیم و درباره حاشیههایشان بنویسیم.
به گزارش روزنامه هفت صبح، سال ۱۴۰۱ هم با تمام فرازوفرودهایش بالاخره به هفتهها و روزهای پایانی خود رسیده و حالا آنچه در این پرونده پیش روی شما قرار دادهایم یک گزینش است از میان چهرههایی که در این سال عجیب و غریب، بازار خبرهای حاشیهای در سینما و تلویزیون را داغ نگه داشتهاند. البته حواسمان به ویترین جذاب شبکه خانگی در سالی که گذشت هم بوده و حتما در پروندهای مستقل به آن خواهیم پرداخت.
سال گذشته نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر بلیت تهیه کردند و برای تماشای فیلم تازه اصغر فرهادی به سینما رفتند و فیلم تازه این کارگردان را تبدیل به پرفروشترین فیلم غیرکمدی سال کردند. آنچه، اما حاشیههای «قهرمان» را تا سال ۱۴۰۱ تسری داد، دنبالهدار شدن ماجرای ادعای یک مستندساز جوان علیه این فیلمساز معتبر ایرانی مبنیبر کپیبرداری ایده فیلمش از روی مستند «دوسر برد، دوسر باخت» بود. آنچه ماجرای پیگیری حقوقی آزاده مسیحزاده علیه فرهادی را در سال جاری داغ کرد هم گزارش نشریه معتبر نیویورکر بود. البته حاشیههای فرهادی محدود به این پرونده نبود. او پس از ماجرای درگذشت تلخ مهسا امینی از سینماگرانی بود که دست به قلم برد، صراحتا اعلام موضع کرد و نوشت: «ما خودمان را به خواب زدهایم».
انتشار گزارش نیویورکر بازتاب بسیار گستردهای در فضای رسانهای و محافل سینمایی داخل کشور داشت. اگر یادتان باشد در همین روزنامه «هفت صبح» هم پرونده ویژهای را به این ماجرا اختصاص دادیم و جزئیات ادعاها علیه فرهادی و پاسخهای او را منعکس کردیم. موضعگیریهای فرهادی درباره حوادث اجتماعی امسال هم با قضاوتهای مختلفی در فضای رسانهای مواجه شد.
فرهادی در همان گزارش مشروح نیویورکر اینگونه درباره این جنجالها واکنش نشان داد: «وقتی در حال نهایی کردن تیتراژ «قهرمان» در فرانسه بودم قصد داشتم نام آزاده مسیحزاده را در تیتراژ بیاورم، اما به دلیل اشتباهی این اتفاق نیفتاد. من تمام فیلمهایم را درباره مبارزه بین خوبی و بدی ساختهام، پس او را میفهمم.» فرهادی امسال حضور پررنگی هم در جشنوارههای خارجی داشت و از تریبون این رویدادها مواضع اعتراضی خود نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران را ابراز کرد.
هنوز سرانجام پیگیریهای قضایی آزاده مسیحزاده مشخص نیست. البته با موضعگیری فرهادی و پذیرش اشتباه رخ داده از طرف او تا حدود زیادی باید ماجرا را حل شده دانست، اما هنوز هم صدور یک رأی جنجالی میتواند باردیگر این پرونده را به صدر اخبار بیاورد.
ابراهیم حاتمیکیا مدتهاست که در فضای رسانه غایب است و غیر از حضور در ویژهبرنامهای با محوریت مرور خاطراتش از سردار سلیمانی که از تلویزیون پخش شد، مدتهاست که گفتوگوی رسانهای درباره فعالیتها و دغدغههایش نداشته است. با این همه، اما در سالی که گذشت در چند نوبت تبدیل به چهرهای خبرساز هم در تلویزیون و هم در سینما شد. تکیه او بر کرسی کارگردانی سریال عظیم «حضرت موسی» و حضور غیرمنتظرهاش در ترکیب داوران جشنواره فیلم فجر، دو اتفاق مهمی بود که طی یک سال گذشته او را در ویترین رسانهها خبرساز کرد.
سریال حضرت موسی (ع) در حال حاضر یکی از تولیدات مهم تلویزیون است که مدیران این رسانه بارها درباره تولید آن وعدههایی را مطرح کرده و پیشپیش به آن افتخار هم کردهاند! حاتمیکیا بیش از ۲ سال است که مشغول بازنویسی فیلمنامه است و مشخص نیست چه زمانی آن را کلید خواهد زد. آنچه درباره این پروژه در سال گذشته خبرساز شد، ارقام نجومی مرتبط با هزینه تولید آن بود که البته از سوی محمود رضوی بهعنوان تهیهکننده تکذیب شد. حضور حاتمیکیا در ترکیب داوران فجر هم بیشتر با استقبال مواجه شد و باید اذعان کرد که اعتبار ویژهای را به این دوره از جشنواره بخشید.
سکوت تنها موضع حاتمیکیا در واکنش به تمام حواشی امسالش بود. او حتی زمانی که روی سن جشنواره فیلم فجر هم حاضر شد، برخلاف دورههایی که بهعنوان برگزیده روی سن میرفت، پشت میکروفن نرفت و هنوز هیچ توضیحی درباره دلایل پذیرش این مسئولیت آنهم پس از سالها که تن به داوری فجر نمیداد، ارائه نکرده است.
فجر که به پایان رسید، اما حالا کنجکاویهای بسیاری درباره سریال «موسی» وجود دارد. هنوز معلوم نیست حاتمیکیا چه زمانی به نسخه ایدهآل خود برای فیلمنامه این سریال میرسد و آیا تلویزیون میتواند بودجه و امکانات لازم برای این کارگردان حساس و زودرنج را تأمین کند تا این سریال کلید بخورد؟
کارگردانی که برای هفت سال پیاپی فیلمی در ویترین جشنواره فیلم فجر داشت، امسال نه فقط فیلمی در این رویداد نداشت که سه بار دورخیزش برای دریافت پروانه ساخت برای فیلمنامههای تازهاش هم به سرانجام نرسید. محمدحسین مهدویان در سالی که گذشت فیلمنامه یک سریال و دو فیلم سینمایی را به وزارت ارشاد ارائه کرد و هیچکدام نتوانستند مجوز ساخت را دریافت کنند. همزمان با این شرایط ادامه بلاتکلیفی آخرین فیلمش یعنی «شیشلیک» برای ورود به چرخه اکران هم تبدیل به چالشی مضاعف برای این فیلمساز جوان شده است. فیلمسازی که گویی مدیران جدید سینمایی تمایل چندانی به فعالیتش ندارند!
بلاتکلیفی «شیشلیک» بارها از سوی رسانهها پیگیری شده است و مدیران سازمان سینمایی هم ابایی نداشته اند که اعلام کنند بهرغم صدور پروانه نمایش برای این فیلم فعلا «به صلاح نمیدانند» اکران شود! درباره عدم صدور پروانه ساخت برای فیلمنامهها، اما تاکنون سازمان سینمایی هیچ توضیحی ارائه نکرده است.
«اگر در بر همین پاشنه بچرخد احتمالا ما آخرین نسل از فیلمسازان ایرانی هستیم که لذت واقعی فیلمسازی را تجربه کردهایم. سالنهای پر از تماشاگر را دیدهایم. از صدای کف و سوت مردم در پایان فیلمهایمان لذت بردهایم. صف بستن مردم جلوی گیشه فیلمهایمان را از آنطرف خیابان تماشا کردهایم و کیف اش را بردهایم.» این بریدهای از واکنش صریح محمدحسین مهدویان به شرایطی است که با آن مواجه است. او بهشدت نسبت به مدیران سینمایی معترض است و در عین حال تأکید دارد: «هیچوقت و در هیچکجا، هیچ دری همواره بر یک پاشنه نچرخیده است. این مدیران و مسئولان، ولی نعمتان ما و مالکان این سرزمین و فرهنگاش نیستند که درها را به میل خود به روی ما ببندند و باز کنند.»
شواهد و قرائن نشان میدهد که «شیشلیک» تا زمان حضور مدیران فعلی در سازمان سینمایی رنگ پرده را نخواهد دید و درباره صدور پروانه ساخت هم با توجه به اعتراضات صریح مهدویان، احتمالا کار برایش دشوارتر میشود.
تا همین چندماه پیش که بهواسطه برگزاری انتخابات پرحاشیه «خانه سینما» بحث برسر گزینههای ممکن برای مدیرعاملی این نهاد صنفی در محافل رسانهای در جریان بود، هیچکس گمان نمیکرد ردای مدیرعاملی این خانه را سرانجام مرضیه برومند برتن کند. فیلمساز معتبر، مقتدر و البته محبوبی که حالا عنوان اولین مدیرعامل زن خانه سینما را از آن خود کرده است. برومند همین امسال تازهترین تلاش خود برای احیای تولیدات عروسکی را هم در قالب سریال «شهرک کلیله و دمنه» روانه شبکه نمایش خانگی کرد تا ثابت کند هنوز یکی از توانمندترین هنرمندان در این عرصه است. اما همین سریال هم برای او حاشیههایی را به همراه داشت!
انتصاب برومند بهعنوان مدیرعامل خانه سینما بازتاب بسیار مثبتی در میان اهالی سینما داشت و چند صنف باصدور بیانیههایی از آن استقبال هم کردند. اما چند ماه پیشتر بازپخش سکانسهایی از «شهرک کلیله و دمنه» با حال و هوای روابط عاشقانه برخی کاراکترها در فضای مجازی، منجر به ایجاد حساسیت درباره ردهبندی سنی این مجموعه و نیز نامناسب بودن محتوای آن برای کودکان شد.
مرضیه برومند هنوز درباره قبول مسئولیتش در خانه سینما گفتوگویی با رسانهها نداشته، اما زمانی که گفتوگویی جعلی از او در یکی از رسانهها منتشر شد در تکذیبیهاش تأکید کرد: «برای پیگیری مطالبات بیشمار و انباشتهشده سینماگران بهشدت نیازمند همکاری شما هستم. در آغاز راه عهد ببندیم که با هم و با مردم صادق باشیم.» برومند در واکنش به حواشی سریالش هم تنها به این توضیح بسنده کرد که این کار مربوط به گروه سنی بزرگسال است و قرار نبوده کودکان مخاطب آن باشند.
مجموعه «شهرک کلیله و دمنه» پس از یک توقف کوتاه در فرآیند عرضه، پخش خود را به پایان رساند و دیگر هیچ صحبتی درباره امکان ادامه آن هم مطرح نشد. درباره خانه سینما هم باید منتظر بمانیم تا ببینیم اولین اقدام، واکنش و موضعگیری خانم مدیرعامل چه خواهد بود.
مانی حقیقی در سالی که گذشت، در چند نوبت خبرساز شد. یک بار زمانی بود که نامش در گزارش مجله نیویورکر آمد و اظهاراتش که بهنوعی «سرقت ایده از سوی اصغر فرهادی» را تأیید میکرد رسانهای شد. نوبت دیگر زمانی بود که یکی از مدیران سینمایی در اعتراض به فرآیند حضور فیلم «برادران لیلا» در جشنوارههای خارجی به فیلم تازه او یعنی «تفریق» استناد کرد که با مجوز سازمان سینمایی به جشنوارههای خارجی رفته بود.
حقیقی در واکنش به این اظهارات دست به قلم برد و از رئیس سازمان سینمایی خواست: «برای سرکوب هنرمندان دیگر از نام من استفاده نکنید.» اوج این اظهارات حاشیهساز، اما زمانی بود که حقیقی مقابل دوربین نشست و نسبت به حوادث و اعتراضات سیاسی و اجتماعی واکنش نشان داد. او یکی از مهمترین چهرههایی بود که با موضعگیری خود به جریان «تحریم جشنواره فجر» رسمیت بخشید.
پس از آنکه حقیقی در قالب متنی کوتاه نسبت به اظهارات رئیس سازمان سینمایی معترض شد، روحالله سهرابی از مدیران سازمان سینمایی دست به قلم شد و خطاب به حقیقی نوشت: «سوال اصلی این است که آیا شما قائل به قانون هستید یا خیر؟ اگر نیستید تکلیف روشن است، اما اگر قائل به قانون هستید باید بدانید سازمان سینمایی درباره فیلمها و فیلمسازان تعاملی وسیع و عمیق بر پایه قانون و مقررات را در پیش گرفته است.»
اساسا حاشیههای مانی حقیقی در سالی که گذشت مربوط به موضعگیریهایش بود. او هم در نامهای که خطاب به رئیس سازمان سینمایی نوشت و هم در ویدئوهایی که از خود منتشر کرد، صراحتا مواضع خود را مطرح کرد.
هنوز معلوم نیست فیلم «تفریق» چه سرنوشتی پیدا میکند؟ مانی حقیقی همچنان یکی از سینماگران معترض بهحساب میآید که شرایط ادامه فعالیتش در سینمای ایران هنوز مشخص نیست. او بهرغم تحریم جشنواره فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» را بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای این دوره فجر، در ترکیب آثار داشت.
از همان زمانی که اولین جرقههای اعتراضی پس از اتفاق تلخ درگذشت مهسا امینی زده شد، قابل پیشبینی بود که موضعگیری چهرهها در این جریان میتواند خبرساز شود. مهران مدیری یکی از مهمترین چهرههای مطرح تلویزیونی بود که در دوران اوج فعالیتش در تلویزیون بهعنوان یک برنامهساز موفق، ناگهان مقابل دوربین قرار گرفت و در اعتراض به شرایط بهوجود آمده در کشور اعلام کرد که صداوسیما اجازه پخش «دورهمی» را ندارد. همین موضعگیری او را تبدیل به سیبل حاشیهسازی از سوی برخی رسانههای تندرو کرد.
طبیعی بود که صداوسیما نسبت به این موضعگیری بیواکنش نباشد و بهصورت رسمی اعلام شد که برند «دورهمی» متعلق به صداوسیماست و از نظر حقوقی تصمیمگیری بابت پخش یا عدم پخش آن برعهده مهران مدیری نیست. همزمان خبری مربوط به دریافت دستمزدی کلان از سوی این برنامهساز تلویزیون در رسانهها منتشر شد که البته حدس زدن منبع انتشار آن چندان سخت نبود. برخی رسانهها، اما چنان پیازداغ ماجرا را زیاد کردند که گروهی خبر از فرار مدیری از کشور دادند و گروهی دیگر او را مأمور نفوذی جمهوری اسلامی برای شکار علی کریمی در خارج از کشور جا زدند!
در واکنش به همین خبرسازیهای عجیب و غریب بود که مهران مدیری متنی را منتشر کرد و نوشت: «دوستی از من پرسید خستهای؟ گفتم بله. گفت از مردم؟ گفتم هرگز. گفت از کی؟ گفتم از خودم… من از مهران مدیری بودن خستهام.» مدیری در این متن نوشت: «چیزی که غمگینترم میکند، سکوت است. سکوت کسانیکه این همه سال مرا میشناسند و هیچکس حرفی نزد.»
هر چند مهران مدیری بعد از واکنشهایی که نسبت به ویدئوی اول گرفت، در ویدئوی دیگری موضع صداوسیما را درباره حق پخش «دورهمی» تأیید کرد، اما هنوز تکلیف پخش قسمتهای تولید شده از این برنامه مشخص نیست. مدیران تلویزیون هم هر از گاهی که درباره این موضوع طرف سوال قرار میگیرند جوابهایی کلی و کلیشهای میدهند.
وقتی دامنه اعتراضات نسبت به درگذشت مهسا امینی در سطح جامعه گسترده شد و چهرههای مطرح تلویزیون که در سالهای اخیر تبدیل به برندهای موفق برنامهسازی در این رسانه شده بودند هم به موج اعتراضات پیوستند و حتی برخی صحبت از تحریم تلویزیون کردند، ناگهان یک نام تبدیل به چهرهای خبرساز شد! مهران رجبی که حضور همزمانش در چند برنامه تلویزیونی در مقام مجری و مهمان مورد توجه رسانهها قرار گرفت. دامنه این اتفاق البته محدود به قاب تلویزیون باقی نماند و خیلیزود به مدد فضای مجازی طنزهایی با محوریت مهران رجبی تولید و بازنشر شد تا این بازیگر سابقا بیحاشیه تبدیل به چهره حاشیهساز امسال شود.
اکثر واکنشها نسبت به حضور مهران رجبی در برنامههای مختلف تلویزیونی انتقادی بود بهخصوص که او حالا داشت در مقام «مجری» در قاب تلویزیون ظاهر میشد و کیفیت حضورش هم جایی برای دفاع نداشت. جالب اینکه رجبی سالها پیش هم بهواسطه تعدد حضورش در سریالها تبدیل به سوژه طنازی در شبکههای اجتماعی شده بود تا جاییکه خودش در بسیاری از مصاحبههایش به این واکنشها کنایه میزد و جمله معروفی هم داشت که میگفت: «تنها کانالی که من در آن نیستم، کانال کولر است!»
در اوج این واکنشها مهران رجبی در یکی از هیأتهای مذهبی تهران پشت تریبون قرار گرفت و با اجاره به هجمههای بسیاری که علیهاش شکل گرفته تأکید کرد: «عزت را خدا میدهد، عزت را «فالوور» و «من و تو» نمیدهد.» او بعدها در چند مصاحبه دیگر هم بر ادامه حضورش در این عرصه تأکید کرد و گفت: «هر چقدر هم دوست دارند سر به سر من بگذارند، اینقدر با جنبه هستم که اندازه ندارد.»
مهران رجبی همچنان اصلیترین گزینه شبکه سه برای اجرای برنامههای سرگرمی خود است. او در حال حاضر «خودمونی» را روی آنتن دارد و احتمالا در ایام نوروز هم با همین برنامه شاهد ادامه حضور او در قاب تلویزیون خواهیم بود.
از همان زمانی که در یک کشمکش غیررسمی میان مدیر جوان شبکه سه و مجری برنامه محبوب «نود» ناگهان حکم تعطیلی این برنامه صادر شد، تا همین امروز همچنان یکی از مهمترین مطالبات و پیگیریها در گفتگوهای مدیران ارشد صداوسیما، حضور مجدد عادل فردوسیپور در قاب تلویزیون است.
پیمان جبلی از زمانیکه سکاندار هدایت این رسانه شد تاکنون بارها در معرض این پرسش قرار گرفته و هر بار هم موضعی میانه داشته تا هم بتوان از آن برداشت حل مشکل را داشت و هم بتوان نشانههایی از استمرار این ممنوعیت نانوشته را رصد کرد! عادل، اما در طول یک سال گذشته هم با برند «فوتبال ۳۶۰» در فضای مجازی، برنامهسازی خود را دنبال کرد و هم تلاش کرد در قامت یک کنشگر سرشناس، نسبت به حوادث پیرامونی بیواکنش نباشد و به همین دلیل همچنان چهرهای خبرساز بود.
تولید و عرضه برنامه «فوتبال ۳۶۰» در سالی که گذشت با واکنش بسیار مثبت علاقهمندان عادل فردوسیپور همراه شد و اینبرنامه توانست تبدیل به یکی از برنامههای جریانساز در حوزه رسانههای ورزشی شود. واکنشهای عادل فردوسیپور در متن حوادث اعتراضی پس از فوت مهسا امینی هم غالبا با واکنشهای مثبت در فضای مجازی همراه شد. بهخصوص زمانیکه در میان دانشجویان دانشگاه شریف حاضر شد و به جمع معترضان به شرایط پذیرایی در سلفهای این دانشگاه پیوست.
فردوسیپور در قالب ویدئویی کوتاه نسبت به حوادث پس از درگذشت مهسا امینی موضعگیری کرد و گفت که صدای مردم باید شنیده شود و پاسخ آنها نباید خشونت و یا راهکارهایی مانند قطع کردن اینترنت باشد. او، اما مانند همیشه در باقی ایام سال سکوت در پیش گرفت و بهدنبال جنجالسازیهای هیجانی با سوءاستفاده از اعتبار خود در میان مردم نبود.
همچنان یکی از جدیترین مطالبهها از مدیران صداوسیما، احیای برند «نود» با اجرای عادل فردوسیپور است، اما آنطور که از شواهد و قرائن برمیآید، فعلا امیدی به رفع این ممنوعیت نیست.
همیشه نامش با حاشیه گره خورده است. جواد خیابانی سالهاست که حضوری پرسروصدا در ترکیب گزارشگران تلویزیون داشته و برخلاف همنسلانش همچنان این قابلیت را دارد که با یک اظهارنظر شاذ و غیرمنتظره خودش را تبدیل به تیتر رسانهها کند. خیابانی طی یک سال گذشته بهعنوان کارشناس ورزشی در یکی از برنامههای صبحگاهی تلویزیون حضوری پررنگ داشت و هر از گاهی هم بریدهای از اظهاراتش در فضای مجازی وایرال میشد، اما اوج خبرسازی او همزمان با بازیهای جامجهانی فوتبال بود.
خیابانی قبل از بازی ایران و آمریکا اعلام کرد در صورت برد ایران موها و ریشهایش را میتراشد و همین شرطبندی واکنشهای بسیاری به همراه داشت. بعدها حرفوحدیثهایی درباره دستمزد نجومی خیابانی برای گزارش هر بازی هم مطرح شد تا حواشی درباره او ضریب بیشتری هم بگیرد.
واکنشهای عمومی نسبت به اظهارات و موضعگیریهای جواد خیابانی غالبا از جنس طنازی در فضای مجازی است. اینبار هم خیابانی سهم ویژهای در جوکسازیها در شبکههای اجتماعی داشت. البته بودند رسانههایی که سراغ نقد فنی کیفیت گزارشگری او در مسابقات جامجهانی هم رفتند، اما این نقدهای جدی معمولا زیر سایه شوخیهای مجازی نادیده میماند.
در همان ایامی که هنوز تنور بحثها درباره جامجهانی داغ بود، جواد خیابانی در یک گفتوگوی صریح با خبرگزاری مهر نسبت به انتقاداتی که به او میشد واکنش نشان داد. یکی از جالبترین بخشهای این مصاحبه هم آنجا بود که گفت: «من به صراحت میگویم خیلی از حرفهایی که من زدم، من نزدم! ساختهاند! خیلی از این حرفها را من نگفتهام. این را تکرار میکنم که اسمش را مهربانی مردم میگذارم. آنها دوست دارند با من شوخی کنند و من هم اهلش هستم بسمالله.»
جواد خیابانی با وجود تمام انتقادات و حواشی همچنان یکی از اصلیترین گزارشگران تلویزیونی بهحساب میآید و همچنان مدیران تلویزیون روی او و احتمالا حاشیههایش برای گرم نگه داشتن تنور برنامههای ورزشی خود حساب باز کردهاند.
بله میدانیم حضور یک مدیر در ترکیب چهرههای خبرساز سال هیچ جذابیتی ندارد، اما از هر زاویهای که خبرهای یکسال گذشته تلویزیون را بررسی کنیم، نمیتوانیم نقشآفرینی پیمان جبلی و موضعگیریهایش را در حواشی این رسانه نادیده بگیریم.
جالب اینکه جبلی همچون دیگر روسای صداوسیما اهل موضعگیری شفاف نیست و در اکثر موضعگیریهای رسانهایاش هم مواضعی چندپهلو داشته، اما بازهم در مواردی همچون همکاری با هنرمندان فعال در اعتراضات اخیر، بازگشت چهرههایی مانند عادل فردوسیپور و مهران مدیری به آنتن، بودجه میلیاردی و حتی هک آنتن شبکهها، مواضع او تبدیل به تیتر رسانهها میشد. اوج حاشیهسازیهای آقای رئیس، اما زمانی بود که دو برادرش به خارج از کشور پناهنده شدند و اقدام به موضعگیریهای تند علیه او کردند!
پیمان جبلی سابقهای سیاسی در صداوسیما داشته و به همین دلیل هم از زمان تصدیاش در این مسئولیت اکثر انتظارات از او معطوف به اصلاح بخشهای خبری بود. اتفاقی که در هفتههای نخست نشانههایی از آن هم در مسائلی مانند اعتراض به مسئله آب در اصفهان و یا پوشش خبری چالش پمپهای بنزین، مشهود بود و واکنشهای مثبتی هم به همراه داشت، اما فشارها مانع از ادامه آن شد. جبلی حالا نه فقط در حوزه سیاسی و خبر که در حوزه نمایشی هم با چالشهایی جدی مواجه شده است.
اشاره کردیم که جبلی از هیچ فرصتی برای اظهارنظر و موضعگیری دریغ نکرده، اما هیچگاه هم موضعی شفاف نداشته است. جالبترین نمونه در موضعگیریهایش هم مربوط به زمانی بود که درباره برادران پناهنده شدهاش مورد سوال قرار گرفت و گفت: «این اتفاقات، اتفاقات جدیدی نیست و امثال این اتفاقات در گذشته هم بوده و طبیعت این مسیر ریزشها و رویشهاست.»
هر چند زمزمههایی درباره احتمال تغییر پیمان جبلی زودتر از موعد به گوش میرسد، اما او فعلا سکاندار مهمترین رسانه کشور است و همچنان با بحران مخاطب دست و پنجه نرم میکند.