غیر از فیلمهای حماسی تاریخی و فانتزیهایی که فولکلور وسیع و جذاب این کشور را به نمایش میگذارند. ژاپن برخی از بهترین درامهای تاریخ سینما را خلق کرده که حتی گذر زمان نیز چیزی از اعتبار آنها نکاسته است.
ژاپن یکی از قدرتمندترین و قدیمیترین صنایع فیلمسازی جهان را دارد و یوموتا اینوهیکو مورخ مشهور ژاپنی، تاریخچه آن را به سال ۱۸۹۶ ارجاع میدهد. با فیلمسازهای نابغه و خلاقی مانند آکیرا کوروساوا و هایائو میازاکی که در میان شناخته شدهترین چهرههای صنعت فیلمسازی جهان قرار دارند، ژاپن برخی از بی نقصترین و بهترین فیلمهای تاریخ سینما را خلق کرده است.
به گزارش روزیاتو، غیر از فیلمهای حماسی تاریخی و فانتزیهایی که فولکلور وسیع و جذاب این کشور را به نمایش میگذارند. ژاپن برخی از بهترین درامهای تاریخ سینما را خلق کرده که حتی گذر زمان نیز چیزی از اعتبار آنها نکاسته است.
از تصویرسازیهایی از تکهای زندگی واقعی در تاریخ ژاپن تا نقدهای تند اجتماعی، درامهای ژاپنی در داستان پردازی بسیار دقیق و در سرعت روایت بسیار بی نقص بوده و تم هایشان را به خوبی به مخاطب منتقل کرده اند. برای دهه ها، سینما به محملی برای هنرمندان ژاپنی به منظور به چالش کشیدن مستقیم هنجارهای فرهنگی و همزمان بررسی تمهای وجودی پرداخته اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۵ مورد از بهترین فیلمهای درام سینمای ژاپن آشنا کنیم که از فیلمهای آوانگارد تا فیلمهای انیمهای که به موضوعات عمیق انسانی میپردازند متفاوت خواهند بود.
در شرایطی که سینمای ژاپن شروع به فاصله گرفتن از فیلمهای تاریخی حماسی و درامهای روزمره اولیه کرد، تابوهای جنسی و اجتماعی به شکلی مستقیمتر از قبل مورد بررسی سینمایی قرار گرفتند. یکی از برجستهترین فیلمها در این تحول سینمایی فیلم Woman in the Dunes ساخته هیروشی تشیگاهارا در سال ۱۹۶۴ است که اقتباسی از رمان کوبو آبه میباشد.
این فیلم داستان یک حشره شناس را روایت میکند که در یک شهر ساحلی کوچک به اسارت گرفته میشود، در حالی که با زنی همخانه میشود که برای کارخانه سیمان، شن جمع آوری میکند. از موسیقی آزمایشی تورو تاکمیتسو تا فیلمبرداری خاص هیروشی سگاوا که بر تلهای شن مشهور فیلم تمرکز دارد، همواره احساسی ناخوشایند در فیلم Woman in the Dunes موج میزند که با مخاطب میماند.
شخصیت اصلی داستان مردی است که هم در خانه و هم رابطه گرفتار شده و رفته رفته جایگاه فعلی اش را میپذیرد، حتی زمانی که فرصتی برای فرار به او داده میشود. چیزی تاریک، اما خوشایند در مورد این فیلم وجود دارد که نقدی فرهنگی به شک یک سندرم استکهلم ساحلی است. درک احساسی آوانگارد کارگردان تنها این روایت متفاوت و تمهای اگزیستانسیالیستی اش در مورد تلاش برای فرار از نقشهای تعیین شده توسط اجتماع تنها برای خرد شدن و تسلیم شدن را تقویت میکند.
اگر فیلمهای ژاپنی موج نوی سینمای این کشور مانند Woman in the Dunes در را برای سورئالیسم شفافتر در سینمای ژاپن باز کرد، فیلمهای بعدی مانند The Taste of Tea توازن قوی تری برای این ادراکات احساسی ایجاد کردند. به کارگردانی و نویسندگی کاتسوهیتو ایشی، فیلم The Taste of Tea ساخته سال ۲۰۰۴ در مورد خانوادهای است که در یک منطقه روستایی در شمال توکیو زندگی میکنند و زندگی روزمره شان را میکنند، در حالی که هر کدام ویژگیهای شخصی متمایز و خاص خود را دارند. در حالی که این فیلم دارای تمهای زیرینی از فانتزی است، بیشتر در قلمرو رئالیسم جادویی قرار میگیرد که آن را در محدوده یک داستان بلوغ دراماتیک نگه میدارد.
The Taste of Tea فیلمی است که از عجیب بودن فرهنگ ژاپن استفاده کرده و به جای اینکه سعی کند آنها را پنهان نماید، آنها را پذیرفته و ارج مینهد. اما با این وجود، اهمیت احساسی داستان حفظ میشود، در حالی که هر یک از اعضای خانواده هورانو با چالشهای خاص خود مواجه میشوند. این فیلم شبیه ازدواج فیلمهای هنری دهه ۶۰ و فیلمهای اگزیستانسیالیستی دهه ۵۰ ژاپن است که تغییرات در جامعه را به شکلی جذاب برای مخاطب مدرن به تصویر میکشیدند.
فیلم انیمه Only Yesterday در سال ۱۹۹۱ که تغییری نسبت به دیگر ساختههای استودیو جیبلی بود، یک نگاه دقیق و مشتاقانه به دوران کودکی و روزهای پر از معصومیت است. در ین فیلم یک کارمند به نام تاکو اوکاجیما تصمیم میگیرد تا برای تعطیلات به یک منطقه روستایی در ژاپن برود، بعد از اینکه کار و زندگی در توکیو را کسالت بار مییابد.
در شرایطی که تاکو سوار قطار شده و از توکیو به سمت شهر شمالی و زیبای یاماگاتا میرود، شروع به روایت دوران کودکی خود در بیرون از شهر در دهه ۶۰ میکند. Only Yesterday یک داستان زندگی قوی و موثر در مورد ارتباط برقرار کردن دوباره با گذشته فراموش شده و بازکشف چیزی است که در زندگی اهمیت دارد. با انیمه سازی باشکوه و رویکرد بالغانه نسبت به بلوغ دختران نوجوان و زندگی پیچیده خانوادگی، این انیمه احساسات خود را به وضوح نشان میدهد.
علیرغم موضوع بسیار سرراستش، این فیلم به شکل شوکه کنندهای از لحاظ عاطفی تاثیرگذار است و به شکلی زیرکانه مخاطب را به درون داستان میکشد تا اینکه دلشکستگی و پیروزی بزرگ شدن را به نمایش میگذارد. اگر چه استودیو جیبلی بیشتر به خاطر فیلمهای فانتزی اش شناخته میشود، اما Only Yesterday نیز همان مقدار جادو و جذابیت سینمایی را دارد که در دیگر فیلمهای این استودیو میبینیم، حتی اگر این جادو در این انیمه بیشتر نباشد.
اگر Only Yesterday به ایده بازگشت به خانه دوران کودکی برای فرار از فشار زندگی شهری میپردازد، فیلم Letter from the Mountain به تمهای بسیار مشابهی، اما از دیدگاه شخصیهای بالغتر میپردازد. یک زوج میانسال به نامهای تاکائو و میچیکو تصمیم میگیرند تا از شهر به خانه دوران کودکی تاکائو در کوهستانها نقل مکان کنند. تاکائو با شخصیتهای گذشته اش ارتباط برقرار میکند در حالی که آرامش و زیبایی منطقه جدید زندگی شان به میچیکو کمک میکند تا با مشکلات ناشی از افسردگی شدیدش کنار بیاید.
Letter from the Mountain بدون شک یک فیلم درام است، اما درامی با بن مایههای کمدی بسیار که در مورد پیر شدن و غرابت ذاتی جوامع شهری کوچک وجود دارد. این فیلم ساخته شده در سال ۲۰۰۲ یکی از آن فیلمهایی است که زیبایی طبیعت ژاپن و شخصیتهای خاص مناطق روستایی این کشور را ارج مینهد، با سبک فیلمبرداری خاصی که مناظر خیره کننده این کشور را در کانون توجه دارد. به عنوان نگاهی روستایی به قدرت درمانگر طبیعت و بازگشت به معصومیت، فیلم Letter from the Mountain با بازیگران قوی و جوهر واقعی خود بر چیزی غلبه میکند که میتوانست یک داستان خیالی و کم اهمیت باشد.
فیلم Ugetsu ساخته کنزی میزوگوچی یک کلاسیک بی نقص است که در هیچ ژانری نمیگنجد و درام پرتنش، یک فیلم تاریخی بزرگ و یک داستان ماوراءالطبیعه را با هم ترکیب میکند.
داستان فیلم در دوران پرآشوب سنگوکو در ژاپن روایت میشود، که در آن یک سفالگر به نام گنجورو توسط یک روح از خانواده اش دور میشود، در حالی که کشور درگیر جنگهای داخلی ویرانگر است. با داستان سورئالش، با کمی پیچشهای داستانی و ماهیت عشق و مسئولیت، فیلم Ugetsu یکی از منحصربفردترین درامهای تاریخی سینمای ژاپن به شمار میآید. این فیلم با داستانی که در پس زمینه یک ژاپن فئودالی جنگ زده روایت شده و روایتی دارد که شخصیت اصلی و بدنبال آن مخاطب را دائماً به چالش میکشد، یک شاهکار فضایی است.
در شرایطی که زندگی دو معشوقه گنجورو در فیلم هم توسط او و هم دیگر مردان زندگی شان به نابودی کشیده میشود، Ugetsu یک اعلام جرم زیرکانه نسبت به مردسالاری و زیر و رو کننده الگوی کلیشهای سامورایی هاست. بهترین فیلمهای ارواح، تراژدیهایی یک زندگی ناتمام و اشتیاق به رسیدن به سرانجام هستند و Ugetsu نیز قطعاً با استفاده از فضای تاریخی اش چنین چیزی را به نمایش میگذارد.
اگر چه استودیو جیبلی بیشتر به خاطر فیلمهای سرخوش کننده و با تمهای ملایمش شناخته میشود، مانند My Neighbor Totoro و Spirited Away، این استودیو انیمه سازی مشهور بین المللی یکی از تاریکترین داستانهای زمان جنگ ژاپن را نیز ساخته است. انیمه Grave of the Fireflies بر اساس داستان کوتاهی به همین نام نوشته سال ۱۹۶۷ ساخته شده و در شهر کوبه و در آخرین ماههای جنگ جهانی دوم روایت میشود. در شرایطی که بخش اعظم شهر در اثر بمبارانهای هواپیماهای آمریکایی نابود شده، یک برادر و خواهر یتیم به نامهای سیتا و ستسوکو در این شهر جنگ زده تلاش دارند زنده بمانند.
Grave of the Fireflies یک درام جنگی تاریک و تکان دهنده است و اینکه از دریچه نگاه یک کودک روایت میشود، بیش از پیش داستان را تراژیک میکند. تراژدی گورستان کرمهای شب تاب در تمام طول ۸۹ دقیقه فیلم به وضوح قابل درک است، که زمان کمی برای بدست آوردن کنترل احساسات برای مخاطب باقی میگذارد در شرایطی که شرایط این دو کودک از بد به بدتر تغییر میکند. به وضوح، این فیلم تاریکترین فیلم ساخته شده توسط استودیو جیبی است و یکی ازآن فیلمهایی است که هر کسی باید یک بار آن را تماشا کند.
با فرا رسیدن سالهای آخر دهه ۶۰، سینمای موج نو و هنری به سرعت به ژاپن رسیده بود، و به شکلی شورش گرانه تابوهای اجتماعی ژاپن را درنوردید و این کار را با متفاوتترین سبکهای روایی انجام داد. در میان اولین فیلمهای هنری ژاپن که صنعت سینمایی این کشور را متحول کرد فیلم درام Funeral Parade of Roses در سال ۱۹۶۹ بود که به جامعه کوییر مخفی در ژاپن میپرداخت. با ترکیب روایت جامع و کلی از یک طرف و فرمت مصاحبه ای، با صحبتهای صادقانه در مورد دیدگاههای جنسی و هویتهای جنسیتی، این فیلم را باید از پیشگامترین آثار سینمای ژاپن دانست.
این فیلم داستان ادی و دیگر دوستان تراجنسیتی اش را روایت یم کند که در منطقه نور قرمز توکیو کار میکنند، در حالی که ادی با ترومای درمان نشده ترک شدن توسط پدرش در دوران کودکی دست و پنجه نرم میکند. با سبک روایی غیرخطی و تصویرسازی سوررئالش، این فیلم مرزهای فیلمسازی در ژاپن را درنوردید، مرزهایی که همواره روی دیالوگهای کسالت بار و سرعت کند تاکید داشت. توشیو ماتسوموتو به عنوان کارگردان، در این فیلم به بررسی هویتهای جنسی متفاوت و خشونت سینمایی در سطحی میپردازد که در آن زمان در هر کشوری انقلابی به نظر میرسید و بدین ترتیب معیاری برای سینمای هنری خلق کرد.
به عنوان بخشی از شرایط تسلیم شدن ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم، ارتش ایالات متحده تا سال ۱۹۵۲ این کشور را اشغال میکرد و دولت جدید را برای اداره کشور هدایت میکرد. این هدایت اجباری شامل سانسور هنر و رسانههای کشور نیز میشد که نسبت به اشغال آمریکاییها و اهداف اعلام شده آن دیدگاه منفی داشتند.
این دوران گذار در تاریخ ژاپن در فیلم Late Spring ساخته یوشیرو اوزو در سال ۱۹۴۹ به نمایش گذاشته میشود، در شرایطی که وی بعد از پایان جنگ شروع به بررسی تمهای روایی جدی تری میکند. در ظاهر، Late Spring درامی در مورد پدری مجرد به نام شوکیچی سومیا است که تلاش دارد دخترش که وارد دهه چهارم زندگی اش شده را شوهر دهد.
در زیر لایه سطحی داستان، این شکاف اجتماعی پشت ازدواجهای سنتی از قبل تعیین شده و ورود ژاپن به دوران مدرن پس از جنگ، نقدهایی ظریف به سانسور در دوران اشغال ژاپن هستند. با نام بردن از ستارههای سینمایی آمریکایی در شرایطی که برندهای غربی مانند کوکاکولا و تابلوهای خیابانی عمدتاً به زبان انگلیسی نشان داده میشوند، کارگردان به نقد این سانسور میپردازد. در سال ۱۹۴۹، ژاپن به سرعت تغییر کرده و چیزی متفاوت از پایان جنگ بود و این فیلم نیز هشداری زیرپوستی مبنی بر این است که نباید فرهنگ ژاپنی را تسلیم تاثیرات اشغالگری کرد در حالی که یک نقد تند و زیرکانه نسبت به گلوبالیزاسیون است.
همانند فیلم برنده اسکار کرهای Parasite که در مورد خانوادهای درگیر فقر در سئول است، فیلم ژاپنی Shoplifters نیز به تاثیرات فقر بر خانوادهها در توکیو میپردازد. به نویسندگی و کارگردانی هیروکازو کوره دا، فیلم Shoplifters داستان یک خانواده کم درآمد به نام شیباتاها را روایت میکند که دست به کارهای خطرناک و عجیبی برای تامین نیازهای خود میزنند، از جمله دزدی از فروشگاه که در عنوان فیلم نیز میبینیم. این موضوع در کنار دیگر مسائل و رازهای خانودگی دیگر باعث شده که این خانواده توجه پلیس را به خود جلب کنند. چیزی فراتر از نقدی تند به رشد فاصله دارا و ندار و نبود کمک برای خانوادههای فقیر در ژاپن، این فیلم نگاهی هوشمندانه و دقیق به تعاملات و معضلات خانوادگی است.
خانواده شیباتا اگر چه برای بقا دست به کارهایی تقبیح شده از نظر اجتماعی میزند، اما بسیار گرمتر و مهربانتر از همتایان قانونمند خود هستند، تا جایی که یک دختر بچه را از یک یتیم خانه آزارگر به فرزندی میپذیرند. پیام زیرپوستی فیلم این است که اگر چه مقدرای از پول برای بقا ضرورت دارد، اما پول باعث میشود که شادی واقعی زندگی از بین برود، همانطور که خانواده شیباتا در دوران دشواری مالی بسیار خانوادهای مهربان و دلسوز هستند.
بیش از یک دهه بعد از اینکه داستان پدری تنها در تلاش برای پیدا کردن شوهری برای دخترش را در فیلم Late Spring روایت میکرد، یاسوجیرو اوزو در آخرین فیلمش به نام An Autumn Afternoon نگاهی متفاوت به این داستان داشت. در این فیلم که دهه پس از پایان اشغال ژاپن توسط آمریکاییها منتشر شد، بازگشت اوزو به این موضوع یک توازن بهتر بین مالیخولیا و کمدی در عجایب زندگی است. چشیو ریو این بار نیز در فیلم در نقش یک پدر تنهای کلیشهای ظاهر میشود که نمونه اش را در فیلم قبلی نیز دیده بودیم، این بار در نقش شوهی هیرایاما که به دنبال شوهری مناسب برای دخترش میچیکو است.
بدون حضور قابل توجه تاثیر آمریکایی، اوزو داستان آشنای خود را گرفته و تمرکز آن به را سمت داخل تغییر میدهد، در شرایطی که به بررسی سنت گرایی رو به زوال ژاپنی میپردازد. این درون نگری تلخ و شیرین با لحظاتی از سبک سری شهوانی نمود پیدا میکند، در شرایطی که شخصیتهای مسنتر داستان در رویارویی با کهنسالی از روزهای باشکوه خود یاد میکنند. اما چیزی که An Autumn Afternoon را به آخرین آهنگ غمگین دوران حرفهای اوزو تبدیل میکند تنها حالت آواز قوی آن نیست. غم انگیز بودن داستان از تفکر فیلم بر تنهایی در سالهای گرگ و میش یک نفر میآید که به زندگی شخصی انزواگرایانه خود اوزو اشاره دارد، پیش از اینکه در تنهایی بمیرد.
Merry Christmas, Mr. Lawrence که یک فیلم مشترک ژاپنی-بریتانیایی ساخته سال ۱۹۸۳ است، نگاهی منحصربفرد به ژانر جنگی است و این بار داستانی که در یک کمپ اسرای جنگی ژاپنی در دوران جنگ جهانی دوم روایت میشود. سروان یونوی به شکلی بیرحمانه مسئول نگهداری از گروهی از اسرای بریتانیایی است تا اینکه به شدت شیفته سرگرد جک سلیرز میشود، بعد از اینکه خودسری و لجبازیهای وی بعد از ورود به کمپ را میبیند. در حالی که هر دو شخصیت نسبت به گذشته خود احساس شرمندگی میکند، این دو مرد علیرغم اینکه دشمن هم هستند نسبت به یکدیگر مهربان بوده و یک رابطه تابو بین آنها شکل میگیرد.
معمول نیست که فیلمهای ژاپنی چنین تصویری از رفتار بیرحمانه خود نسبت به اردوگاههای اسرای جنگی را ارائه کنند، چه برسد به روایت یک داستان عاشقانه تابو و این نشان از خاص بودن فیلم Merry Christmas, Mr. Lawrence دارد. بازی دیوید بووی در نقش سرهنگ بریتانیایی نیز هرگز انتخابی از روی تلاش برای استفاده از اعتبار نام این خواننده نیست، زیرا بووی بهترین بازی زندگی اش را در این فیلم ارائه میکند. سینمای ژاپن عمدتاً به جنگ جهانی دوم به عنوان یک تراژدی ملی پرداخته است و در Merry Christmas, Mr. Lawrence این درس تغییر میکند تا نشان دهد که همه قربانیان جنگ بودند و هیچ کسی با دست تمیز از این جنگ بیرون نرفته است.
فرهنگ ژاپنی معمولاً نسبت به مرگ بسیار کمتر صحبت میکند و پرداختن به این موضوع بسیار واضح نوعی تابو است. این موضوع به تعصب نسبی نسبت به کسانی شده که به صورت حرفهای با مرگ سر و کار دارند، مانند متصدیان کفن و دفن که به خاطر شغلشان انسانهایی ناپاک شناخته میشوند.
این حساسیتهای فرهنگی و پیشداوریهای شغلی در فیلم Departures مورد بحث قرار میگیرند، که دریچهای نادر به عنصری مبهم در جامعه ژاپن باز میکند. بعد از اینکه رویاهای او در زمینه موسیقی به عنوان نوازنده ویولون سل به یأس تبدیل میشود، دایگو کوبایاشی همراه با همسرش میکا به شهر زادگاهش یاماگاتا باز میگردد.
او به عنوان متصدی کفن و دفن مشغول به کار شده و در آن هدفی برای ادامه زندگی مییابد حتی در شرایطی که دوستانش مخفیانه او را سرزنش کرده و همسرش نیز از شغل همسرش خجالت میکشد. به عنوان نقدی تند بر تابوسازی، جهان شمول بودن مرگ و ضرورت کنار آمدن با مشکلات و عبور کردن از پیش قضاوتها و تروماها، فیلم Departures در مواجهه با مرگ است که امید و موفقیت دوباره را پیدا میکند.
بعد از ساخت فیلمهای حماسی تاریخی بزرگ و کمک به رساندن سینمای ژاپن به دست مخاطبان بین المللی، آکیرا کوروساوا برای پروژههای پایان دوران فیلمسازی اش به سراغ درامهای شخصیت محور رفت. بهترین فیلم دوران آخر فیلمسازی کوروساوا بدون شک فیلم Dreams در سال ۱۹۹۰ است که در قالب یک آنتالوژی هشت قسمتی روایت میشود و از رویاهای واقعی خود کوروساوا الهام میگیرند. فیلم Dreams به عنوان خالصترین عصاره رئالیسم جادویی در سینمای ژاپن، به اندازه مناسب سوررئال است بدون اینکه دید خود نسبت به قلبی انسانی که در کانون داستان است را از دست بدهد.
از مردی جون که از یک روستای خاص و زیبا دیدن میکند تا خانوادهای که از یک حمله هستهای فرار میکند، فیلم Dreams همان سبک خاص کوروساوا را دارد. برای تمام سوررئال بودنش، این فیلم انگار شخصیترین فیلم کوروساواست که دیدگاه هایش نسبت به گذشته خود، ارتباطش با کار هنری و میراثی که میخواست از خود به جای بگذارد را با مخاطبانش به اشتراک میگذارد. به عنوان فیلمی که بیشتر یک درامی با عناصر فانتزی تا فانتزی که ریشه در درام دارد، فیلم Dreams بخشهایی از روحیه و شخصیت کوروساوا را در خود دارد.
در اوایل دهه ۵۰، کوروساوا به ایده پذیرش مرگ افراد در سالهای پایانی زندگی شان متمرکز بود، موضوعی که در متن فیلم Ikiru ساخته سال ۱۹۵۲ قرار دارد. اگر چه این فیلم روی یک مرد بیمار در آستانه مرگ تمرکز دارد که به زندگی گذشته اش فکر کرده و تلاش دارد در این روزهای آخر شادی را پیدا کند، این فیلم نقدی کلیتر نسبت به بوروکراسی دولتی و روابط خانوادگی در ژاپن معاصر است. به شدت انسان گرایانه، فیلم Ikiru یکی از آن فیلمهایی است که هر چه از انتشار آن میگذرد بهتر میشود، با تمهایی که هر انسانی با بالا رفتن سنش بیشتر درکشان میکند.
در فیلم Ikiru یک کارمند ساده به نام کانجی واتانابه در مییابد که به سرطان بدخیم و پیشرفته معده مبتلاست، در شرایطی که در آستانه بازنشستگی است. او که نمیتواند با خانواده اش ارتباط برقرار کرده و خبر بیماری اش را به آنها بدهد، به دنبال یک زن جوان میرود تا راز پشت شادی او را پیدا کند تا بدین ترتیب هدفی برای خود در این روزهای پایانی زندگی بیابد. همکاران وتانابه میگویند که میخواهند از او الهام بگیرند تا سطحی مشابه از تعهد را به شغل و زندگی شان بیاورند، اما تعهد و التزام کافی برای ادامه دادن این روند را ندارند که مرگ واتانابه را بیش از پیش بیهوده میسازد، با پایانی که تا مدتها با شما میماند.
اولین فیلم ژاپنی که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم سال در ۲۰۲۱ شد، فیلم Drive My Car (۲۰۲۱) به کارگردانی و نویسندگی ریوسوکه هاماگوچی در مورد یک بازیگر و کارگردان تئاتر به نام یوسوکه کافوکو است که با مرگ ناگهانی همسرش اوتو روبرو میشود.
در شرایطی که او وارد ساخت یک پروژه نمایشی جدید در هیروشیما میشود، یوسوکه رابطه عمیقی با راننده جدیدش میساکی واتاری ایجاد میکند که او نیز گذشتهای به شدت تراژیک دارد. با حال و هوای حزن انگیز و مرثیهای و سرعت روایت کندی که عامدانه انتخاب شده، این فیلم یک مدیتیشن در مورد پیچیدگیهای روابط عاشقانه، غلبه کردن بر اندوه و پیدا کردن شادی حتی در سختترین شرایط است.
اگر Ikiru در مورد رویارویی با مرگ و میرایی است، Drive My Car در مورد باری است که بازماندگان به دوش میکشند، باری که خویشتن پذیری ایجاد میکند. دو بازیگر اصلی بازیهای بی نقص از خود ارائه میدهند که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، و حتی در زمان نزدیک به سه ساعت داستان نیز داستان این دو کسل کننده نمیشود. فیلمی بسیار آرام، اما به شدت تاثیرگذار و با عمق احساسی فراوان، Drive My Car به خوبی عصاره زیبایی سینمای ژاپن را نشان داده و تمهایی انسانی و جهان شمول را به نمایش میگذارد.