مهمترین و خبرسازترین رخداد سال ۱۴۰۱ با عاملیت شخصی کلید خورد که نه یک سلبریتی بود و نه شخصیتی نام آشنا. او یکی بود، از میان بیش از ۸۵ میلیون نفر جمعیت ایران. دختری ۲۲ ساله به نام مهسا (ژینا امینی) در ۲۲ شهریور، حوالی ساعت ۶ عصر توسط نیروهای گشت ارشاد در نزدیکی ایستگاه متروی شهید حقانی تهران بازداشت و برای گذراندن «کلاس توجیهی» عازم ساختمان خیابان وزرا شد...
فرارو- طی سال جاری، در روز جمعه هر هفته، «فرارو» خبرسازترینهای ۷ روز گذشته را معرفی و ارائه میکرد. در ۱۴۰۱ یکی پرچالشترین سالهای تاریخ معاصر ایران بود. حتی به جرات میتوان مدعی شد که سال جاری، پر چالشترین سال طی تمامی چهار دهه بعد از انقلاب بود. این سال با بحران گردوغبار و ریزگردها، خبرسازیهایش آغاز شد. در ادامه کشور با حوادث طبیعیای همچون سیل، زلزله و بارش برف مواجه شد که هر یک به نوبه خود کانون توجهات را به سوی خود جلب کردند.
به گزارش فرارو، فراتر از رخدادهای طبیعی، خبرسازترین رخداد سالۀ فراگیر شدن چند ماه ناآرامی در کشور بود. از اواسط ۱۴۰۱ مرگ یک دختر ۲۲ ساله، همچون زلزلهای ۸ ریشتری کلیه عرصههای جامعه ایرانی را متاثر ساخت. سال پر حادثه ۱۴۰۱ تنها به حوادث طبیعت و یک اعتراض بزرگ اجتماعی مختوم نشد، بلکه این تحولات اقتصادی بود که بر چالشیتر شدن هر چه بیشتر این سال افزود. شاید طرح این ادعا خطا نباشد که اگر گفته شود، سال ۱۴۰۱ پر خبرترین یا خبرسازترین سال طی دهههای اخیر بوده است. سالی که یک سویاش، حوادث تلخ و ناگوار بیشمار بود و یک سوی دیگراش، امید به آینده.
امروز (۲۶ اسفند) آخرین جمعه سال پر حادثه ۱۴۰۱ است. بر خلاف هفتههای گذشته، این بار «فرارو»، خبرسازان یک سال را بررسی خواهد کرد. به طور حتم افراد و حوادث مختلف زیادی در سال سپری شده خبرساز شدند. به منظور ارائه تصویری کلی و البته جامع از خبرسازان سال ۱۴۰۱، شش رخداد کلان ارائه شده است.
مهمترین و خبرسازترین رخداد سال ۱۴۰۱ با عاملیت شخصی کلید خورد که نه یک سلبریتی بود و نه شخصیتی نام آشنا. او یکی بود، از میان بیش از ۸۵ میلیون نفر جمعیت ایران. دختری ۲۲ ساله به نام مهسا امینی در ۲۲ شهریور، حوالی ساعت ۶ عصر توسط نیروهای گشت ارشاد در نزدیکی ایستگاه متروی شهید حقانی تهران بازداشت و برای گذراندن «کلاس توجیهی» عازم ساختمان خیابان وزرا شد. دقایقی بعد از ورود به ساختمان پلیس امنیت اجتماعی، دچار مرگ مغزی و به بیمارستان کسری انتقال داده شد.
انتشار عکسهایی از بدن بیجان مهسا بر روی تخت بیمارستان، کانون توجهات رسانهای و افکار عمومی را به سوی خود جلب کرد، اما لحظه رخداد در جمعه ۲۵ شهریور به وقوع پیوست؛ جایی که مهسا دار فانی را وداع گفت. لحظه مرگ این دختر ۲۲ ساله سقزی و مراسم خاکسپاری او در ۲۶ شهریور، همچون تکانهای بزرگ یکباره سراسر کشور را در بر گرفت. ابتدا سقز، بعد تهران و سنندج و در ادمه بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک کشور، به صحنه ناآرامیها و اعتراضات خیابانی تبدیل شدند.
ناآرامیها در فضای سیاسی کشور بیش از چهار ماه ادامه داشت و عملا صحنه سیاست، اقتصاد و حتی حوزههای فرهنگی را متاثر ساخت. فراتر از هر گونه قضاوت، برای کسی این گزاره قابل انکار نیست که یک نیم سال کامل، مرگ مهسا به «همه و هیچ» جامعه ایران تبدیل شد. بدین معنا که همه امور به نوعی با این حادثه در ارتباط بود و هیچ چیزی نیز بدون توجه به این رخداد قابل بازخوانی نبود.
در نتیجه اتفاقات بعد از مرگ مهسا، بسیاری از سلبریتیها در حوزه ورزش، سینما و موسیقی با نشان دادن واکنشهای خاص، طی هفتههای متمادی به کانون اخبار تبدیل میشدند. افرادی همچون علی کریمی، ترانه علیدوستی، وریا غفوری، حمید فرخ نژاد، علی دایی و بسیاری دیگر از چهرههای نامی کشور با ورود به رخدادهای مرتبط با ناآرامیها، خبرساز شدند. بازداشت، مهاجرت و آزادی این افراد نیز کانون اخبر را به سوی خود جلب میکرد. در نتیجه این رخداد بود که ضرورت بازبینی در قانون حجاب نیز در دستور کار نهادهای رسمی قرار گرفت.
اهمیت این رخداد به اندازهای بود که حوزه ورزش، اقتصاد و سیاست خارجی کشور نیز از آن متاثر شد. اروپاییها در واکنش به ناآرامیهای داخلی ایران، تحریمهای حقوق بشری علیه تهران اعمال کردند. موضوع احیای برجام از اولویت دستور کار غربیها خارج شد. حتی حضور ملیپوشان ورزشکار ایرانی در صحنههای مختلف جهانی نیز سیاسی شد. عجیبترین جام جهانی تاریخ برای ایرانیان رقم خورد. یعنی جایی که برای اولین بار سیاست داخلی بر بُعد فوتبالی حضور ملیپوشان در جام جهانی غلبه کرد.
همزمان کمپینهای تحریمی برای بایکوت محصولات برخی شرکتها به جریان میافتاد. یعنی عملا باتوم سیاست لای چرخ اقتصاد کشور قرار گرفت. فراتر از حوزه اقتصاد، تحولات بعد از مرگ مهسا امینی، دامنگیر میدان فرهنگ، اعم از سینما و موسیقی نیز شد. ابعاد ماجرا حتی به کنسرتهای موسیقی نیز کشیده شده است. در روزهای و ماههای بعد از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ برگزاری کنسرتها عملا تعطیل شدند. هیچ چیز عادی نبود؛ نه جامعه کنسرت میخواست و نه خوانندهها خواهان برگزاری کنسرت. کار به جایی کشیده شد که حتی وزیر فرهنگ و ارشاد، رسما برای برگزاری کنسرتها دعوت به عمل میآورد.
اینترنت و شبکههای اجتماعی محبوب خارجی نیز از تبعات مرگ مهسا امینی در امان نمانداند. از همان ۳۰ شهریور شبکههای اجتماعی اینستاگرام و واتسآپ فیلتر شدند. اینترنت نیز در سطحی گسترده با محدودیتهای جدی همراه شد. حتی به اقرار مقامهای دولتی، ناآرامیها بر بازار ارز و اقتصاد کشور نیز تاثیرات عمیقی بر جای گذاشت.
علاوه بر ماجرای مرگ مهسا امینی برخی حوادث طبیعی نیز در سال جاری کانون اخبار را به سوی خود جلب کردند. در همان اواسط فروردین ماه بیشتر از ۱۴ استان کشور به مدت چند هفته درگیر گردوغبار و ریزگردها شد تا کانون توجهات به سوی سدسازیهای همسایگان و منشا آلودگیها هوا جلب شود.
در ادامه بارندگیهای نابهنگام تابستانی در کشور، موجب وقوع سیل در برخی مناطق کشور و در بطن همه، امامزاده داوود شد. رخدادی که در ششم مرداد ماه که منجر به جان باختن بیش از ۴۰ نفر از هموطنانمان شد. در حاشیه وقوع این سیل، حضور نمایندگان مجلس و شهردار تهران در محل وقوع سیل در امام زاده داوود نیز جنجالهای رسانهای بزرگی را به همراه داشت.
وقوع زمینلرزه ۵.۹ ریشتری در شهرستان خوی در ۸ بهمن نیز دیگر رخداد خبرساز سال بود که منجر به جان باختن و خمی شدن برخی از هموطنانمان شد. وضعیت ناگوار ساکنان شهر خوی، طی چند ههفته کانون توجهات رسانهای را به سوی خود جلب کرده بود.
دیگر رخداد طبیعی خبرساز، بارش برف در نیمه دوم بهمن ماه بود. بارش برف سنگین در کشور، کاهش شدید دما را به همراه داشت و به تبع آن مصرف گاز در کشور نیز افزایش یافت. کمبود در تامین گاز مصرفی موجب شد که تصمیماتی برای قطعی گاز در برخی شهرها و ادارات کشوراتخاذ شد که همین امر نیز بسیار خبرساز شد.
دیگر رخداد خبرساز سال، فرو ریختن ساختمان متروپل در خیابان امیرکبیر (امیری) در آبادان در دوم خرداد ماه بود. در این حادثه که ۴۳ فوتی و ۳۷ مصدوم به همراه داشت، جنجالهای بزرگی پیرامون گرفتن مجوز ساخت متروپل و مالک آن در رسانهها بر پا شد. در همان روزهای نخست حادثه، سرنوشت حسین عبدالباقی مالک متروپل آبادان جنجال بزرگی را برپا کرد. حتی خبر مرگ او نیز جنجالی شد و روایتهای مختلفی را به همراه داشت.
انتشار فیلمهایی از عزاداری و خاکسپاری مردم آبادان برای جانباختگان حادثه متروپل نیز در رسانهها و فضای مجازی همراه با واکنشهای زیادی بود. حتی در ادامه افرادی همچون محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد، کارگردانان سینما، به اتهام اقدام به التهاب آفرینی در موضوع حادثه متروپل بازداشت شدند. در ۲۳ شهریور نیز فروریختن دوباره متروپل آبادان خبرساز شد.
در میانه ناآرامیهای کشور، در چهارم آبان ماه حمله تروریستی یکی از اعضای داعش به حرم شاهچراغ، دیگر رخداد بزرگ خبرساز سال بود. در این حادثه تلخ تروریستی ۱۵ نفر به شهادت رسیدند و ۱۹ نفر هم مجروح شدند. شخص تروریست بعد از ورود تیم واکنش سریع پلیس و پس از مجروح کردن تروریست دستگیر شد.
این رخداد با واکنشهای مختلف و گسترده رسانهها، شبکههای مجازی، افکار عمومی و البته بسیاری از سیاستمداران، ورزشکاران و اقشار مختلف جامعه همراه شد. علاوه بر همدردی و محکوم کردن این حادثه تروریستی، بخشی از مسئولان و سیاسیون، انگشت اتهام چنین رخدادی را به سوی ناآرامیهای کشور کشیدند.
از نگاه آنها ناآرامیها موجب انحراف تمرکز نیروهای امنیتی شده بود و دیگر بعد از این واقعه هیچ توجیهی برای تداوم ناآرامیها وجود نداشت. در این بین، انتشار عکسهایی از آرتین سرایداران، کودک معصومی که در جریان حادثه تروریستی حرم شاهچراغ در شیراز، در مقابل چشماناش جان باختن پدر و مادرش را دیده و خود نیز از ناحیه دست مجروح شده بود، موجی از واکنشها و همدردیها را به همراه داشت.
دیگر رخداد مهم و محوری خبرساز سال جاری در ارتباط با نوسانات و بیثباتیهای اقتصادی کشور و در بطن آنها افزایش شدید نرخ ارز بود. افزایش نرخ ارز و به تبع آن گرانی در بازار خودرو، طلا و... یکی از گرمترین و جدیترین بحث عمومی جامعه ایرانی در ماههای پایانی سال بود.
در اوایل اسفند ماه نیز نرخ دلار ثبت رکورد ۶۰ هزار تومان را لمس کرد. همزمان هر سکه امامی به ۳۳ میلیون و هر گرم طلای ۱۸ عیار به بیش از دو میلیون و هشتصد هزار نیز رسیدند. در بازار خودرو نیز رکوردهایی بیسابقه از نرخها ثبت شد. به گونهای که قیمت هر پژو ۲۰۷ به یک میلیارد تومان رسید.
همزمان بیثباتی و افزایش قیمت مداوم نرخ ارز موجب شد که اصلاح رشد ساعتی قیمتها در بخشهای مختلف پدید آید. یعنی همزمان با رشد لحظهای نرخ ارز، تغییر نرخ در کالاهای الکترونیک همچون موبایل، لوزام خانگی و تمامی کالاهای خوراکی خانوارها در جریان بود.
دیگر رخدادی که در سال جاری به شدت در کانون توجه قرار گرفت در ارتباط با ماجرای مسمومیتهای سریالی در مدارس کشور بود. برای اولین بار ماجرای مسمومیت دانشآموزان از هنرستان دخترانه نور شهر قم در ۹ آذرماه آغاز شد، اما در ادامه این موضوع به مدارس دیگر شهرها نیز کشیده شد. در اسفند ماه این موضوع بسیاری جدی شد و به صدر اخبار رسانهها و محافل رسمی و غیررسمی کشور کشیده شد.
دامنه نگرانیها پیرامون این موضوع به اندازهای بالا رفت که دولت و مجلس نیز به صورت جدی وارد ماجرا شدند. حتی یکی از نمایندگان مجلس مدعی شد مسمومیتهای دومینوار دانشآموزان با تمرکز بر مدارس دخترانه، حدود ۱۰ تا ۱۵ شهر کشور را درگیر کرده است. اهمیت موضوع به اندازهای بود که حتی مقام معظم رهبری نیز به موضوع ورود کردند و خواستار مجازات سنگین عاملان در صورت اثبات تعمدی بودن مسمومیتها شدند.
ناتوانی موقت در حرکت، سردرد، حالت تهوع و استفراغ، تنگی نفس، استشمام بوی آمونیاک، بویی شبیه «شوینده» و «وایتکس»، بوی نارنگی گندیده و اخیرا هم یک مورد گزارش استشمام بویی شبیه نعنا، از جمله علائمی بوده که در گزارشهای مختلف منتشر شده از مسمومیتهای سریالی مورد اشاره قرار گرفت. هر چند رقم و آمار رسمیای از تعداد مسمومیتها و سطح اثرگذاریشان در دسترس نیست، اما دومینوی مسمومیتها در ماههای پایانی سال، نگرانی شدید خانوادهها و افکار عمومی را به همراه داشت.
در ارتباط با همین موضوع، بنابر آخرین اطلاعرسانیها از سوی فراجا، ۱۱۸ نفر از خاطیان و مجرمان در موضوع مسمومیتها دستگیر شدند. سردار سعید منتظرالمهدی سخنگوی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران هیجانطلبی دانش آموزان و استفاده از بمبکهای بد بو و موارد مشابه نیز از عوامل اصلی این رخداد معرفی کرد.
هرگز از مرگ نهراسیدهام ،
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود .
هراسِ من
ـ باری ـ
همه از مُردن در سرزمینیست
که مُزدِ گورکن
از بهای ِآزادی ِآدمی افزون باشد .
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پیافکندن ...
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد ،
حاشا حاشا
که هرگز از مرگ هراسیده باشم !!!!