bato-adv
bato-adv

آیا فناوری نورالینک ماسک واقعا می‌تواند ذهن شما را بخواند؟

آیا فناوری نورالینک ماسک واقعا می‌تواند ذهن شما را بخواند؟

دستگاه‌های کاشت مغزی می‌توانند تاثیرات دگرگون کننده‌ای بر سلامت انسان داشته باشند، اما در مورد توانایی‌های علمی - تخیلی آن دستگاه‌ها چه می‌توان گفت؟

تاریخ انتشار: ۲۰:۵۸ - ۱۸ فروردين ۱۴۰۲

فرارو- ایلان ماسک در سال ۲۰۲۰ گفته بود که آینده عجیب خواهد بود و کاربرد‌های بالقوه ایمپلنت‌های مغزی را که توسط شرکت فناوری عصبی نورالینک (Neuralink) توسعه داده توضیح داد.

به گزارش فرارو به نقل از دویچه وله؛ در طول هفت سال گذشته آن شرکت در حال توسعه یک تراشه رایانه‌ای بوده است که برای کاشت در مغز طراحی شده جایی که بر فعالیت هزاران نورون نظارت می‌کند.

این تراشه که رسما به عنوان "واسط مغز و کامپیوتر" (BCI) در نظر گرفته می‌شود از یک کاوشگر کوچک حاوی بیش از ۳۰۰۰ الکترود متصل به رشته‌های انعطاف پذیر نازک‌تر از موی انسان تشکیل شده است. ماسک می‌خواهد مغز را با رایانه‌ها پیوند دهد تا مانند فیلم علمی - تخیلی "ماتریکس" ساخته شده در سال ۱۹۹۹ میلادی اطلاعات و خاطرات از اعماق ذهن بارگیری شود.

ماسک در کنار استفاده از این فناوری برای درمان شرایطی مانند نابینایی و فلج جاه‌طلبی خود را به منظور استفاده از نورالینک برای دستیابی به تله پاتی انسانی ابراز داشته که به گفته او به بشریت کمک می‌کند در جنگ علیه هوش مصنوعی پیروز شود. او هم چنین گفته که می‌خواهد این فناوری به مردم "دیدی فوق العاده" بدهد.

علمی - تخیلی یا واقعیت؟

آیا هیچ یک از این موارد امکان پذیر هستند؟ پاسخ کوتاه این است: خیر. ما نمی‌توانیم ذهن افراد را بخوانیم. "جیاکومو واله" مهندس عصبی در دانشگاه شیکاگو می‌گوید: "مقدار اطلاعاتی که می‌توانیم از مغز رمزگشایی کنیم بسیار محدود است".

"خوان آلوارو گالگو" محقق واسط‌های مغز و رایانه (BCI) در کالج امپریال لندن در بریتانیا با این نظر موافق است و استدلال می‌کند تصور این که رابط مغز و رایانه ذهن ما را در این دوران می‌خواند دشوار است. او می‌افزاید: "مشکل اساسی این است که ما واقعا نمی‌دانیم افکار کجا یا چگونه در مغز ذخیره می‌شوند". گالگو به "دویچه وله" می‌گوید اگر عصب شناسی پشت آن را درک نکنیم نمی‌توانیم افکار را بخوانیم.

کاربرد‌های بالینی واسط‌های مغز و رایانه (BCI) بر اساس واقعیت است

ماسک برای اولین بار فناوری نورالینک را در سال ۲۰۱۹ به نمایش گذاشت و خوکی را با تراشه نورالینک در مغز آن حیوان و ویدئویی از یک میمون که با ذهن خود در حال بازی پینگ پنگ و کنترل آن بود را در معرض دید افکار عمومی قرار داد. با این وجود، ظرفیت بالقوه واسط مغز و رایانه (BCI) بسیار فراتر از حیواناتی است که گیم بازی می‌کنند.

گالگو می‌گوید که این فناوری برای نخستین بار به منظور کمک به افراد فلج و دچار آسیب‌های ستون فقرات یا شرایطی مانند سندرم نشانگان قفل شدگی (Locked – in Syndrome) زمانی که بیمار کاملا هوشیار است، اما نمی‌تواند هیچ قسمتی از بدن را به جز چشمانش حرکت دهد امکانی برای برقراری ارتباط ایجاد کرد. گالگو می‌گوید: "اگر بتوانید ارتباطات داخلی آن را در رایانه به واژگان ترجمه کنید این قابلیت زندگی را متحول خواهد کرد".

در این مورد واسط‌های مغز و رایانه برای ضبط سیگنال‌های الکتریکی از نورون‌های قشر حرکتی طراحی شده اند سپس سیگنال‌ها را به رایانه ارسال می‌کنند تا به صورت متن نمایش داده شوند. معمولا تصور نمی‌شود که قشر حرکتی مغز در تفکر دخالت داشته باشد. در عوض، آن بخش جایی است که دستورالعمل‌های حرکت مانند حرکات زبان و عضلات فک برای گفتار به بدن ارسال می‌شود. چیزی که الکترود‌ها واقعا ثبت می‌کنند یک طرح حرکتی است به طور دقیق‌تر نتیجه نهایی تمام پردازش‌ها در بخش‌های مختلف مغز (حسی، زبانی، شناختی) مورد نیاز برای حرکت یا صحبت کردن می‌باشد.

بنابراین، واسط مغز و رایانه واقعا افکار شما را ضبط نمی‌کنند بلکه برنامه مغز برای حرکت دادن انگشت به اینجا یا باز کردن دهان برای ایجاد صدای "آه" است.

گالگو می‌گوید: "دانشمندان هم چنین نشان دادند که می‌توانند قصد قشر حرکتی را برای ترسیم یک حرف بخوانند. با استفاده از مدل سازی پیچیده (از طریق رایانه متصل) این قابلیت به شرکت کنندگان فلج اجازه می‌داد تا ۱۰ واژه در دقیقه تایپ کنند که یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شد".

واسط مغز و رایانه به افراد کمک می‌کند تا دوباره احساس کنند

موفقیت دیگری در سال ۲۰۱۶ میلادی رخ داد زمانی که "باراک اوباما" رئیس جمهور وقت ایالات متحده دست رباتیک "ناتان کوپلند" را فشرد. کوپلند که پس از یک سانحه رانندگی فلج شده بود دست دادن اوباما را طوری احساس کرد گویی که لمس پوست به پوست را حس کرده است. این موضوع جنبه متفاوتی از قابلیت‌های واسط مغز و رایانه را نشان داد.

گالگو می‌گوید واسط‌های مغز و رایانه به جای استفاده از الکترود‌هایی برای ضبط از مغز و تفسیر حرکات مورد نظر مغز را با جریان‌های کوچک تحریک می‌کردند تا حس را ایجاد کنند. در مورد کوپلند یک واسط مغز و رایانه به نام آرایه یوتا در مغز او کاشته شد تا عملکرد بخش ناتوان سیستم عصبی اش را بهبود بخشد.

آن دستگاه توسط یک رقیب نورالینک تولید شد و در قشر حسی او کاشته شد و با حسگر‌هایی در انتهای دست رباتیک او متصل شده بود. زمانی که کوپلند با اوباما دست داد آن حسگر‌ها سیگنال‌هایی را ارسال کردند که باعث می‌شد الکترود‌هایی در قشر حسی ناحیه دست مغز را تحریک کنند و به کوپلند اجازه دهند دست رئیس‌جمهور را احساس کند. این قابلیت جدید واسط مغز و رایانه نشان دهنده نسل بعدی تحریک عمیق مغز است درمانی که شامل کاشت الکترود‌ها در مناطقی از مغز برای کمک به افراد مبتلا به اختلالات حرکتی می‌باشد. این فناوری‌ها مدتی است که وجود داشته اند.

گالگو می‌گوید: "از دهه ۱۹۹۰ میلادی از تحریک عمیق مغز برای کمک به صد‌ها هزار نفر مبتلا به بیماری پارکینسون مورد استفاده قرار گرفته است".

جراحی مغز برای همگان؟ آیا واقعا امکان‌پذیر است؟

در حال حاضر واسط مغز و رایانه‌هایی مانند آرایه یوتا تنها در موارد خاصی، چون مورد کوپلند مورد استافده قرار می‌گیرند و فناوری نورالینک تنها بر روی حیوانات آزمایش شده است.

واله می‌گوید: "تمام کاربرد واسط مغز و رایانه هنوز در مرحله تحقیقاتی قرار دارد و هنوز در عمل به شکل بالینی اجرا نشده است".

نورالینک سال گذشته تلاش کرد تا از تنظیم کننده‌های داروی فدرال ایالات متحده برای آزمایش فناوری خود در آزمایش‌های انسانی تاییدیه دریافت کند، اما‌های مربوطه این درخواست را به دلیل نگرانی‌های مرتبط با ایمنی رد کردند.

این دستگاه از ۹۶ کاوشگر کوچک و انعطاف پذیر تشکیل شده که باید به صورت جداگانه در مغز قرار داده شوند. جراحی مغز شوخی نیست. حتی اگر روش تهاجمی مورد نیاز برای سیم کشی واسط مغز و رایانه تا مغز به خوبی پیش برود احتمال عفونت یا رد ایمنی دستگاه تا مدت‌ها پس از کاشت باقی خواهد ماند. طبق گزارش‌ها شرکت ماسک به دنبال دریافت مجوز برای انجام آزمایشات بالینی انسانی در اواخر سال جاری است.

تولد اخلاق عصبی

واله می‌گوید در دراز مدت واسط مغز و رایانه "نگرانی‌های اخلاقی مختلفی" را ایجاد می‌کنند که باید توسط محققان، شرکت ها، آژانس‌های تامین مالی، تنظیم کننده‌ها و خود کاربران به دقت مورد بررسی قرار گیرند.

این فناوری زمینه جدیدی از تحقیقات اخلاقی را به وجود آورده است: اخلاق عصبی. اینجاست که بحث‌ها بیش‌تر علمی - تخیلی می‌شوند. برای مثال، هنگامی که داده‌های مورد نظر به افکار مردم مربوط می‌شود نقض حریم خصوصی چه پیامد‌هایی دارد؟ چگونه می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که عدم دسترسی باعث تشدید نابرابری اجتماعی نمی‌شود؟

وقتی این اطلاعات مستقیما به مغز وارد شود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ هشدار‌های مربوط به نظارت و کنترل تکنولوژیک در رمان‌های اوایل قرن بیستم مانند "دنیای قشنگ نو" و "۱۹۸۴" مطرح شده بودند آیا ما به آن هشدار‌ها گوش داده و توجه کرده ایم؟

bato-adv
bato-adv
bato-adv