لوپن روبهروی درهای آسانسور ایستاد و رویش را برگرداند و گفت: «میدانید چه چیزی جالب است؟ شنیدهام که امانوئل مکرون شبها کابوس میبیند. چون فکر میکند که ممکن است من جانشین او شوم. چه چیزی بهتر از این که کابوسهای شبانه یک رئیسجمهور باشید؟ من به شما میگویم که هیچ چیز دیگری نمیخواهم.» در ادامه لوپن به سمت زیرزمین میرود. او زنی است میخواهد جمهوری فرانسه را متحول کند.
شاید مورد توجهترین موضوع درباره مارینلوپن در سخنرانیاش در اواخر ماه مارس لحن صدایش باشد. این راستگرای دوآتشه با آرامش و جدیت، امانوئلمکرون، رئیسجمهور فرانسه را متهم میکند که کشور را به آتش کشیده است. لوپن با صدای خشدارش میگوید، فرانسه دارد یک بحران سیاسی عمیقی را تجربه میکند. «این شکست کامل دولت است. شکستی کامل برای امانوئل مکرون، چون افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ سال به ۶۴ سال را خودش به راه انداخته است.»
به گزارش هم میهن؛ لوپن سپس درخواست میکند الیزابت بورن، نخستوزیر فرانسه از سمت خود کنار برود. فقط یک ربع قبل از این سخنرانی، بورن در پارلمان فرانسه در میانه شعارها و هو کردنهای ائتلاف چپگرایان که به «اتحادیه نوین اکولوژیک و اجتماعی خلق» یا نوپس (NUPES) شناخته میشود، فریاد میزد که دولت قرار نیست طرح بحثبرانگیز اصلاحات قانون بازنشستگی را در مجلس به رای بگذارد. این بدان معنی است که این طرح بدون حمایت پارلمان میتواند تصویب شود. این اقدام اگرچه غیردموکراتیک بهنظر میرسد، اما همانطور که در ماده ۴۹.۳ قانون اساسی آمده، ریشه در دموکراسی ریاستجمهوری کشور دارد.
حال و هوای پارلمان فرانسه از آن زمان تاکنون برآشفته شده است. بلافاصله پس از سخنرانی بورن، نمایندگان حزب چپگرای «فرانسه تسلیمناپذیر» فراخوانهایی را برای اعتراض علیه دولت برای عصر همان روز صادر کردند. پس از آنکه عدهای از قانونگذاران از پیروی از دستورالعملهای رئیس حزب برای حمایت از اصلاحات سرباز زدند، اختلاف میان جمهوریخواهان محافظهکار بالا گرفت. سوسیالیستها که سالهاست در بینظمی کامل بهسر میبرند، تقریبا هیچ نفوذی ندارند. حزب سبزها هم برای برقراری نوعی ارتباط تلاش میکند. برخی از ناظران حتی معتقدند که سقوط سیاسی میتواند مقدمهای برای پایان جمهوری پنجم فرانسه، نام دولت فعلی و قانون اساسی که از سال ۱۹۵۸ بهکار گرفته شده، باشد. اما مارین لوپن، رهبر پوپولیست ۵۴ ساله حزب جبهه ملی که در سه رقابت انتخاباتی برای ریاستجمهوری فرانسه شکست خورده است، در گفتگو با خبرنگاران درباره برنامهاش جهت مقابله با این اقدام دولت، با اعتماد بهنفس گفت که قصد دارد شکایتی را در شورای قانوناساسی تنظیم و مبارزات خود برای برگزاری یک همهپرسی را آغاز کند. او گفت: «زمانی که من رئیسجمهور شوم، طرح اصلاحات قانون افزایش سن بازنشستگی را با طرح خودمان جایگزین میکنم. اصلاحات من منصفانه خواهد بود.»
این وعده جدید اوست که چهار سال دیگر که انتخاب شد از شر اصلاحات «نادرست» دولت فرانسه خلاص شود. چشمانداز موفقیت پوپولیستهای راستگرای فرانسه هیچوقت مثل بهار امسال امیدوارکننده نبوده است. هیچ حزب دیگری در مبارزه با اصلاحات قوانین بازنشستگی مکرون، به اندازه حزب جبهه ملی پیشروی نکرده است. در شهرهای فرانسه هر روز بعدازظهر سطلهای آشغال در آتش میسوزند و تصاویر مخابرهشده، چرخه بیپایانی از ناآرامی در خیابانها را نشان میدهند.
در استراسبورگ، نانت، رن و پاریس، بزرگسالان و دانشجویان دانشگاهها با اعتراضات از پیش اعلامنشده صبر و تحمل پلیس را به چالش میکشند. این همان خشم و اتمسفر سیاسی فلجکنندهای است که به نفع لوپن و حزب جبهه ملی است. اصلاحات قانون بازنشستگی و شیوهای که رئیسجمهور فرانسه آن را اعمال کرد، حائز عناصری است که خوراک جنبشهای پوپولیستی راستگرا را فراهم کرده است. پوپولیستها مدام این ایده را تبلیغ میکنند که جمعی از خواص خودسر به حرف و مطالبه مردم گوش نمیدهند و تنها منافع خود را دنبال میکنند. اینبار فقط لوپن نیست که این روایت را ترویج میکند، بلکه اتحادیهها، ائتلاف نوپس و خود معترضان هم با هم متحد شدهاند.
برونو پالییر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه Sciences Po پاریس میگوید: «طرح اصلاح قانون بازنشستگی، کار حزب جبهه ملی را راحتتر میکند. این حزب بهسادگی میتواند صبر کند و سپس میوه این درگیریها را بچیند.» پالییر اخیرا به همراه یکی از همکارانش تحلیلی را در اندیشکده Tera Nova انجام دادهاند که نتیجهاش برای خودشان نیز شوکهکننده بود. این دو محقق فضاهایی را شناسایی کردهاند که در آنها بیشترین مقاومت در برابر اصلاحات قانون بازنشستگی وجود داشت. دوسوم شهروندان فرانسوی با طرح مکرون مخالفند. وضعیت معیشت کارگران و دهکهای متوسط رو به پایین، با افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ به ۶۴ سال مستقیما تحتتاثیر قرار میگیرد. در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در آوریل گذشته، لوپن از حمایت بیشتری از جانب دو گروه برخوردار بود. یکسوم از رایدهندگان در هر کدام از این دو گروه به پای صندوقهای رای نرفتند؛ بنابراین لوپن میتواند این تعداد را بهعنوان طرفداران جدید خود، جذب کند.
پالییر میگوید که فضای سیاسی حاکم بر فرانسه، آشکارا به نفع حزب جبهه ملی است. به گفته او فاکتور دیگری نیز وجود دارد: «نمایش نصف و نیمه و غیردقیق اصلاحات دولت این روایت کلیشهای را جا انداخته که خواص، بههرحال، همیشه دروغ میگویند.» این خود نکتهای کلیدی در روایتی است که پوپولیستها ترویج میکنند. نظرسنجیها نیز این نتیجهگیری را تایید میکنند؛ محبوبیت مکرون در روزهای اخیر کاهش یافته است. هماکنون فقط ۲۴ درصد از جمعیت فرانسه معتقدند که مکرون رئیسجمهور خوبی است. این بدترین نتیجه از آغاز جنبش جلیقهزردها در بهار ۲۰۱۹ تاکنون است. در این میان محبوبیت لوپن ۳ نقطه درصد افزایش پیدا کرده است. محبوبیت او در میان طبقه کارگر، ۱۸ نقطه درصد و در میان جمهوریخواهان محافظهکار ۱۱ نقطه درصد افزایش یافته است. به همین ترتیب لوپن ششمین سیاستمدار محبوب در فرانسه و بالاتر از مکرون و ژان لوک ملانشُن قرار میگیرد.
با اینکه لوپن که در آوریل گذشته نتوانست نامزدی حزباش در انتخابات ریاستجمهوری را کسب کند، اعلام کرد که ممکن است برای بار چهارم نامزد نشود، اما حالا اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کرده است. این موضوع در تمام گفتگوها و اظهارات تلویزیونیاش مشخص است. لوپن در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا در صورت وقوع تحولات در دولت برای سمت نخستوزیری آمادگی دارد یا نه؟ گفت: «من از قدرت نمیترسم بلکه بیصبرانه منتظرش هستم.» او همچنان معتقد است که نخستوزیری سمت مناسبی برایش نیست و افراد دیگری از حزبش گزینه بهتری برای این منصب هستند.
رونو لابای، که روزنامههای پاریس او را «قدرت پشتپرده تاج و تخت» خطاب میکنند، مدتهاست که برای راهیابی لوپن به کاخ ریاستجمهوری تلاش میکند. لابای ترجیح میدهد در سایه لوپن کار کند و دوست دارد در پشتپرده فعال باشد. او موافقت کرده تا برای گفتوگویی با اشپیگل به Brasserie Bourbon برود؛ رستورانی که در فاصله چندمتری از پارلمان قرار دارد و پاتوق قانونگذاران و مقامات ارشد دولتی است. سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در میز کناری نشسته است. سیاستمداران احزاب سنتی و جبهه ملی از انتخابات گذشته عادت دارند که در مسیرشان یکدیگر را ببیند و مودبانه سلام و احوالپرسی کنند. لابای میگوید فقط سبزها هستند که سلام نمیکنند. لابای ۳۸ ساله با جمعی از سیاستمداران حزب جبهه ملی که اطراف لوپن را احاطه کردهاند، متفاوت است. او یک کاتولیک معتقد است که در خانوادهای بورژوا در ورسای بزرگ شده، در آکادمی نظامی باپرستیژ Saint Cyr شرکت کرده و سپس مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته مطالعات اقتصادی را از دانشگاهی مخصوص نخبگان دریافت کرده است. لابای خندهروست، تند صحبت میکند و خاضع است.
به جای اینکه به خود ببالد، کمحرف است. او میگوید که همیشه به ملیگرایان راستگرا نزدیک بوده، اما هیچوقت عضو حزب جبهی ملی نشد. لابای قبل از آنکه مشاور لوپن شود، بهمدت ۴ سال در وزارت اقتصاد کار کرد؛ شغلی که به گفته خودش ملالآور بوده و از آن زمان تاکنون در کمپین مبارزات انتخاباتی لوپن فعالیت میکند. در پاریس گفته میشود به ندرت اتفاق میافتد که سخنرانیهای نمایندگان حزب جبهه ملی در پارلمان یا ارائه طرحی برای اصلاح یک قانون از زیر دست لابای رد نشده باشد. لابای کنترل همهچیز را در دست دارد. البته خودش این ادعا را رد میکند، ولی سربسته تایید میکند که نقش ناظر را بازی میکند. او میگوید: «هدف سیاسی ما انحلال دولت کنونی است. به همین دلیل هر جملهای را که میتواند به ما آسیب بزند و به دیگران فرصتی را برای دستانداختن ما در اختیار دهد، حذف میکنم. استراتژی ما جذب رایدهندگان است نه فراری دادنشان. به همین دلیل باید همانند آن کشتیگیرانی عمل کنیم که بدنهایشان را چرب میکنند تا حریف نتواند به راحتی بدنشان را در دست بگیرد.»
روزنامه فرانسوی لوموند مینویسد: «پارلمان فرانسه حالا به سکوی پرتاب حزب جبهه ملی به سمت صندلی قدرت، تبدیل شده است. هرچه تعداد اشتباهات در صحن پارلمان کمتر باشد، بهتر است. از زمانی که حزب جبهه ملی، از ژوئن گذشته به بزرگترین حزب اپوزیسیون تبدیل شده، ۸۸ کرسی را بهدست آورده است. جایگاه این حزب دیگر در حاشیه ساختار سیاسی نیست، بلکه به یک ستون مرکزی تبدیل شده است. قانونگذاران حزب جبهه ملی در کمیتههای مختلف پارلمان عضویت دارند، معاون ریاست پارلمان عضو این حزب است و میتواند نقش موثری در تعیین اهداف پارلمان بازی کند و توجه طولانیمدت رسانهای بهدست آورد.
درست در زمان شروع دوران قانونگذاری، لابای دستور داد تا پوشش نمایندگان مرد حزب جبهه ملی کتوشلوار و کراوات باشد و زنان پیراهن یا کتوشلوار بپوشند و همواره به نهاد پارلمان احترام بگذارند. نتیجه این دستورالعمل این بوده که در ماههای اخیر نمایندگان خوشپوشی از حزب جبهه در پارلمان حضور یافتهاند. نمایندگان اغلب در پارلمان ساکت هستند. آنها در میانه بحث و جدل بر سر اصلاح قانون افزایش سن بازنشستگی در پارلمان، درخواستهای اصلاحی کمتری را نسبت به اعضای اکثریت حاکم ثبت کردهاند و بهندرت در کمیتههای پارلمانی حضور یافتهاند. آنها حتی در تعدادی از مناظرههای عمومی، بهطور شگفتانگیزی حضور کمرنگی داشتهاند.
اما بخش بزرگی از استراتژی لابای اثبات اعتبار رهبری حزب است تا مشارکت در ایجاد قوانین بیشتر. حزب جبهه ملی برای اثبات این موضوع سعی میکند خود را به اندازه مخالفانش جدی و معقول نشان دهد. لابای میگوید: «ما باید رایدهندگان را قانع کنیم که اگر در انتخابات بعدی به ما رای بدهند، هرج و مرج فرانسه را فرانمیگیرد. ما مدتهاست که در حفظ آبروی خود کمکاری کردهایم. اما حالا داریم پیشرفت میکنیم.» در بسیاری از نظرسنجیها، حزب جبهه ملی، حالا معتبرترین حزب اپوزسیون است، چون توانسته خود را از پوپولیستهای چپگرا و اهل جدل و جنجال حزب «فرانسه تسیلمناپذیر» جدا کند و اگر مجبور باشد در رایگیری با محافظهکاران یا حزب حاکم همراه میشود. حتی یک بار وزیر کار دولت مکرون از حزب جبهه ملی تمجید کرده و گفته که لوپن بیشتر به شیوه یک جمهوریخواه رفتار کرده تا قانونگذاران حزب «فرانسه تسلیمناپذیر».
لابای میگوید در گام بعدی قصد دارد تا حزب در مسائل سیاسی دیگر نیز فعالتر شود. موضوعاتی مانند مهاجرت، امنیت و جنایت که قبلا برای حزب جبهه ملی موضوعاتی عادی بهنظر میرسیدند، حالا مدتهاست که به بحثهای اصلی سیاست تبدیل شدهاند. لابای میگوید: «هماکنون به جای ما دیگران به این موضوعات میپردازند. درحالیکه همه میدانند که چه کسی شایستگی اظهارنظر در این موضوعات را دارد. حالا میخواهیم درباره مراقبت از کودکان و مشکلات انرژی صحبت کنیم و مناظره بر سر قدرت خرید مردم فرانسوی را ادامه دهیم.» حزب جبهه ملی چند ماه گذشته را برای کسب مشروعیت بیشتر، وقت صرف کرده است. در ماه نوامبر، مارین لوپن ریاست حزب را به جوردن باردلای ۲۷ ساله سپرد تا خودش بتواند کاملا روی وظایف پارلمانیاش تمرکز کند. باردلا میگوید تحت رهبری او شورای مرکزی حزب مدرنتر و حرفهایتر شده و مشارکت زنان نیز در آن بیشتر شده است. باردلا در همان روزی که به ریاست حزب رسید، کمیتههای جدید حزبی ایجاد کرده و اعضایشان را نیز منصوب کرد.
میشل ولبک، داستاننویس فرانسوی در رمان جدید خود مینویسد: «در سال ۲۰۲۷ نامزدی جوان از حزب جبهه ملی برنده انتخابات ریاستجمهوری میشود.» به نظر میرسد که ولبک اشارهای آشکارا به باردلا دارد. حزب جبهه ملی میگوید از تابستان گذشته، میزان تقاضای عضویت در حزب از سوی افراد زیر ۳۰ سال، ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش یافته است. پییر رومان تیونت، ۲۹ ساله و رئیس سازمان جوانان حزب جبهه ملی میگوید: «آنها سراغ ما میآیند، چون معتقدند ما آینده داریم.» تیونت معتقد است که دو عامل دیگر نیز استقبال برای عضویت در حزب را افزایش داده است: «موفقیت ما در انتخابات پارلمان در ژوئن گذشته و انتصاب یک فرد ۲۷ ساله برای رهبری حزب در ماه نوامبر.» باردلا حالا مثالی آشکار از جوانانی است که میتوانند در موقعیتی قرار بگیرند که بر حزب جبهه ملی تاثیر بگذارند.
در مقر حزب جبهه ملی در منطقه شانزدهم، دفاتر دو سیاستمدار جوان در کنار یکدیگر قرار گرفته که سالهاست یکدیگر را میشناسند. بهرغم تمام انتقادهایشان که بیشتر متوجه سیاستهای دولت در زمینههای محیط زیست، دولت دیجیتال و کمبود مسکن متمرکز شده، هر دو سیاستمدار از سیاستهای کلاسیک راستگرایان دنبالهروی میکنند. کمی بعد از اینکه باردلا ریاست حزب را برعهده گرفت، کارگزاران میانهروتری را به حزب آورد.
علاوه بر آن، به نظر میرسد که باردلا با تئوریهای توطئهای که به نام «جایگزینی بزرگ» شناخته میشود، چندان مخالفتی ندارد، چراکه هیچ موضعی علیه آن نگرفته است. این تئوری میگوید جنبشی بهراه افتاده تا قومیتهای دیگری جایگزین فرانسویها شوند. باردلا در اولین سخنرانیاش بهعنوان رئیس حزب گفته که فرانسه نمیتواند به «هتلی جهانی» تبدیل شود.
سیلوین کرپون، پژوهشگر راستگرای افراطی میگوید که باردلا بهطور ماهرانهای دو جریان جداگانه را در درون حزب پیش میبرد: «او میتواند از مواضع رادیکال و هویتطلبانه دفاع کند درحالیکه همزمان چهره جوان و مدرن حزب باشد و بهرغم سن کم، بهعنوان یک نیروی آرام که تعادل ایجاد میکند، به چشم بیاید. او از روی عمد، هر دو نقش را بازی میکند.»
پس از گذشت ۵ روز از تصمیم مکرون برای تصویب اصلاحات قانون بازنشستگی بدون تایید پارلمان، مارین لوپن در تلاش برای جلوگیری از این اجرای طرح، شکایتی را در شورای قانون اساسی ثبت کرد. او تنها کسی نیست که شکایت کرده است. از آنجایی که دولت در طرح این لایحه بهطور همزمان به چندین اصل قانون اساسی استناد کرده، بنابراین جلسات بررسی به ۵۰ روز کاهش پیدا میکند. حتی حقوقدانان میانهروی قانون اساسی نیز بر این باورند که اصل بررسی قانونی یا قانونی نبودن این لایحه، توجیهپذیر است. در همان روز، صدها نفر دوباره در شهر جمع شدند تا علیه اصلاحات قانون بازنشستگی تجمع کنند. تا غروب آن روز، جمعیت حاضر در میدان جمهوری به بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ نفر رسیده بود. پلیس بعدا گزارش داد که تمایل به خشونت در میان معترضان حتی بیشتر از خشونت جنبش جلیقهزردها در چندین سال پیش بوده است.
ساعت ۶ ونیم بعدازظهر آن روز حزب جبهه ملی برنامهای را برای وقف یک مرکز آموزشی جدید حزب واقع در یک قصر تاریخی قرن هجدهمی برگزار کرد. هدف حزب از این کار این بود که اطمینان حاصل کند پرسنل حزب برای آینده آمادگی بهتری داشته باشند. مهمانان شامل اعضای حزب، نمایندگان پارلمان و کارمندان بین سنین ۲۰ تا ۸۰ سال بودند. اکثرا مهمانان مرد و عده کمی زن بودند. ساعت ۶ و پانزده دقیقه بعدازظهر، مارین لوپن به همراه لابای، مرد در سایه حزب، وارد شد. لوپن خیلی کوتاه با متحدان حزبش احوالپرسی کرد و سپس به سمت گوشه راهروی ورودی رفت. در آنجا سه افسر سر تا پا مسلح پلیس ایستاده بودند. لوپن از آنها پرسید که در این روزها با چه مشکلاتی مواجه بودهاند. هر سه نفر به وضعیت خیابانها اشاره کردند و از لوپن درخواست گرفتن عکس سلفی کردند. لوپن اورکت خود را به دستیارش داد، تلفنهای همراه افسران پلیس را در دست گرفت تا چند عکس بگیرد. زمانی که از افسران پلیس پرسیده شد به چه دلیل میخواستند با لوپن عکس بگیرند، گفتند: «چون او به ما گوش میدهد، چون ما را درک میکند و توجه واقعی نشان میدهد.» پلیس و ارتش یکی از قابلاعتمادترین منابع حمایتی از پوپولیستهای راستگرا هستند. لوپن زمانی که به سمت آسانسورها به راه افتاد تا برای شروع برنامه آماده شود، گفتوگویی کوتاه با اشپیگل انجام داد.
اشپیگل: خانم لوپن، آیا متوجه تغییراتی که در حال وقوع است، شدهاید؟
لوپن: قطعا. اکنون افرادی به سراغ ما میآیند که هیچوقت نمیخواستند بهعنوان عضو حزب جبهه ملی به شمار آیند. حتی مخالفان ما هم میبینند که ما از هر زمان دیگری به قدرت نزدیکتر شدهایم.
اشپیگل: برخی معتقدند که شما برای رسیدن به این موقعیت بسیار تلاش کردهاید.
لوپن: این فقط یک تحلیل نیست. بلکه حقیقت است. اکنون مسیری وجود دارد که ما را به الیزه میرساند. تنها موضوع این است که هیچکس، حتی من هم، نمیدانم که این مسیر چقدر طولانی است. اما مسلما در انتهای این مسیر کاخ الیزه واقع شده است.
لوپن روبهروی درهای آسانسور ایستاد و رویش را برگرداند و گفت: «میدانید چه چیزی جالب است؟ شنیدهام که امانوئل مکرون شبها کابوس میبیند. چون فکر میکند که ممکن است من جانشین او شوم. چه چیزی بهتر از این که کابوسهای شبانه یک رئیسجمهور باشید؟ من به شما میگویم که هیچ چیز دیگری نمیخواهم.» در ادامه لوپن به سمت زیرزمین میرود. او زنی است میخواهد جمهوری فرانسه را متحول کند.