بحران انرژی ۱۸ ماه گذشته اختلاف بین کشورهای ثروتمند و فقیر را تشدید کرد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه در اعتراض به فشارها برای تنوع بخشی در حوزه انرژی و کاهش سهم سوختهای فسیلی، جریتر شدند و به افزایش هزینههای غذا و انرژی اشاره کردند که حاصل جنگی اروپایی بود.
امنیت انرژی در طول تاریخ به این شکل تعریف شده است: در دسترس بودن منابع کافی به قیمت مقرون به صرفه. اما این تعریف ساده دیگر واقعیت را در بر نمیگیرد؛ خطرهایی که دنیا اکنون با آن مواجه است، هم متعدد هستند و هم پیچیده تر از آنکه در دوران گذشته بودند.
به گزارش هم میهن، برای مدیریت این چالشهای جدید، سیاستگذاران باید مفهوم امنیت انرژی را بازتعریف کنند و ابزارهای جدیدی برای تضمین آن شکل دهند. چهار اصل کلی باید این فرایند را هدایت کند: تنوع بخشی، تابآوری، درهم تنیدگی و شفافیت.
اتفاقات یکسالونیم گذشته به شکل قابلتوجهی آشکار کرده است که چگونه گذار انرژی و ژئوپلیتیک از شیوههای مختلف به هم گره خوردهاند. اول، در ۱۸ ماه گذشته، داینامیک «ضیافت پیش از قحطی» را برجسته کرد که در مقابل تولیدکنندههای سنتی نفت و گاز قرار گرفته بود و در آن قدرت و نفوذ آنها، پیش از اینکه فروکش کند، افزایش مییابد. یکسالونیم گذشته همچنین نشان داد که برخی تولیدکنندگان نفت و گاز همچنان حاضرند از توانمندیهای خود در حوزه انرژی به شکل بیرحمانهای برای پیشبرد اهداف سیاسی و ژئوپلیتیکشان استفاده کنند.
امیدها به اینکه دنیا از چنین رفتارهایی گذشته است، از زمان حمله بیرحمانه روسیه به اوکراین در ۲۰۲۲ ناامید شدند. تا همین امروز، اتحادیه اروپا فروش گاز روسیه را تحریم نکرده است. بازارهای منقبض انرژی اجازه داد درآمدهای نفتی و گازی روسیه اوج بگیرند و به مسکو ابزاری بالقوه داد تا در اروپایی تازهمتحدشده تفرقه بیفکند. تا سال گذشته، ناهماهنگی بین عرضه نزولی و تقاضای صعودی به خودی خود بازار را محدود کرده بود. ایالات متحده تصور کرده بود روزهای التماساش به عربستان سعودی برای افزایش تولید نفت گذشته است، اما در مواجهه با قیمتهای بالا، الگوهای قدیمی دوباره خودنمایی کردند.
لرزههای ۱۸ماه گذشته همچنین نشان دادند که چگونه محیط ژئوپلیتیکال میتواند روی سرعت و گسترده گذار به انرژیهای پاک اثر بگذارد. بسیاری از مقامات آمریکایی نگران هستند که گذار پرشتابتر، لزوما شامل اتکایی بیشتر به چین خواهد شد، با توجه به تسلطش بر زنجیرههای تأمین انرژیهای پاک. چنین ترسهایی، کنگره آمریکا را بر آن داشت که برای تولید، خالص کردن و پردازش مواد معدنی کلیدی که اکنون در چین مرکزیت دارند، انگیزه ایجاد کند.
در واکنش به این اقدام اما، بسیاری در دنیا به جای اینکه واشنگتن را تحسین کنند که بالاخره قانونگذاری معناداری در راستای تغییرات اقلیم انجام داده است، این اقدامات را حمایتگرایی ایالات متحده خوانده و با خشم با آن مواجه شدند تا حرف جنگهای تجاری تحریکشده توسط تغییرات اقلیم پیش بیاید.
سرانجام، بحران انرژی ۱۸ ماه گذشته اختلاف بین کشورهای ثروتمند و فقیر را تشدید کرد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه در اعتراض به فشارها برای تنوع بخشی در حوزه انرژی و کاهش سهم سوختهای فسیلی، جریتر شدند و به افزایش هزینههای غذا و انرژی اشاره کردند که حاصل جنگی اروپایی بود.
شاید بحران انرژی در ماههای اخیر تخفیف یافته باشد، اما همچنان برای آسودگی خیلی زود است. اکثریت عمده کاهش تقاضای گاز در اروپا حاصل آبوهوایی بود که بهشکل غیرعادی گرم بود و نیز بیکارکردن تولیدات صنعتی و نه اینکه حاصل صرفهجویی تعمدی باشد که بشود ادامهاش داد. به علاوه، اروپا شاید نتواند چندان روی گاز روسیه برای دوباره پر کردن تأسیسات ذخیرهاش در طول سال پیش رو حساب کند.
همزمان، با ریسک فزاینده برای تولیدات نفت روسیه، انتظار میرود به گفته آژانس بین المللی انرژی، آیایاِی، تقاضای جهانی در سال ۲۰۲۳ تقریبا دو برابر عرضه رشد کند. ابزار اصلی واشنگتن برای تخفیف ضربه اختلال در تأمین، یعنی ذخایر راهبردی نفت ایالات متحده، بسیار تقلیل یافته است.
اگر قیمتها دوباره شروع به اوجگیری کنند، کشورهای غربی گزینههای اندکی غیر از این دارند که دوباره به سراغ عربستان سعودی بروند و نیز امارات متحده عربی که او هم میزانی ظرفیت اضافی دارد. طعنهآمیز اینکه زمانی که امارات متحده عربی نشست بزرگ بعدی سازمان ملل درباره تغییرات اقلیم را میزبانی میکند، یعنی در پایان سال ۲۰۲۳، ممکن است دنیا نه فقط برای رهبری در حوزه تغییرات اقلیم بلکه برای نفت بیشتر هم به سراغ امارات رفته باشد.
سه عامل اصلی ناامنی انرژی را پیش میبرند: بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ در نظام بین المللی که به شکلی فزاینده چندقطبی و چنددسته است، تلاشهای بسیاری از کشورها برای تنوع بخشی در زنجیرههای تأمین و واقعیتهای تغییرات اقلیمی.
حمله روسیه به اوکراین نمونه مهمی است، اما رقابت چین و آمریکا ممکن است در نهایت تأثیرگذارتر از کار دربیاید. میل رو به تشدید ایالات متحده و چین برای اینکه خیلی به هم متکی نباشند، در حال بازسازی زنجیرههای تأمین و تقویت سیاستهای صنعتی به حدی است که برای دههها دیده نشده بود.
بازیگران بزرگ سنتی حوزه انرژی نیز در واکنش به صحنه در حال تغییر ژئوپلیتیکال، مواضع خود را به اشکالی بازتنظیم میکنند که ریسک امنیت انرژی را بالا میبرد. ریاض حالا خیلی کمتر دغدغه این را دارد که خودش را با خواستههای علنی یا تلویحی واشنگتن برای تأمین نفت در بازارها به اشکالی که با منافع ایالات متحده هماهنگ باشد، وفق دهد.
در مواجهه با آنچه به درستی یا به غلط کاهش تعهد راهبردی ایالات متحده در خاورمیانه دیده میشود، ریاض به این نتیجه رسیده است که باید به دیگر روابط توجه کند، به خصوص ارتباطش با چین، بزرگترین مشتری نفتش. اینکه پادشاهی سعودی پذیرفت چین ضامن ترمیم روابط اخیر بین ایرانیها و سعودیها بود، نقش چین در منطقه و جایگاه بین المللیاش را تقویت میکند. روابط با مسکو هم به شکلی خاص برای عربستان سعودی مهم شده است.
ناامنی جدید انرژی همچنین توسط حرکاتی شکل میگیرد که بسیاری از کشورها بعد از حمله به اوکراین و پاندمی جهانی کردهاند تا زنجیرههای تأمین خود را داخلی کنند و تنوع ببخشند. افزایش خودکفایی ممکن است احساس افزایش تابآوری به کشورها بدهد، اما میتواند آسیب پذیرشان هم بکند. بازار درهم تنیده جهانی میتواند اختلالهای حاصل از وضعیتهای شدید آبوهوایی یا بیثباتی سیاسی را خفیفتر کند. بازارهای تکه تکه تر انرژی به شکلی اجتناب ناپذیر در چنان شرایطی، گزینه های کمتری برای استفاده خواهند داشت.
در نهایت، تغییرات اقلیم در دهههای آینده تهدیدی عمده برای امنیت انرژی خواهند بود و ریسکهایی برای زیرساختهای کهنه یا نو ایجاد خواهند کرد. آبهای گرمتر و خشکسالیهای شدیدتر، خنککردن نیروگاهها، انتقال سوخت و تکیه به انرژی آبی را سختتر خواهند کرد. بهعلاوه، سیستم انرژیای که بخواهد کمتر به هیدروکربنها متکی باشد، اتکای سنگین تری به برق خواهد داشت. آیایاِی تخمین میزند که اگر بنا باشد جهان به هدفش برای انتشار خالص صفر کربن تا سال ۲۰۵۰ برسد، لازم خواهد بود که ۵۰ درصد مصرف انرژی دنیا را برق تأمین کند، بیشتر از میزان امروز که تنها ۲۰ درصد است. تقریبا همه این برق هم لازم خواهد بود که از منابعی با کربن صفر تأمین شوند، بیشتر از میزان امروزی که تنها ۳۸ درصد است.
تغییرات اقلیمی بسیاری از زیرساختها برای این تولید، انتقال و توزیع برق را در معرض خطر بیشتر قرار خواهد داد، از آنجا که شبکههای آسیبپذیر و خطوط برق هوایی اغلب بیشتر در مقابل وضعیتهای شدید آب وهوایی، آتش سوزیهای گسترده و دیگر ریسکهای مربوط به اقلیم آسیبپذیرند. تغییرات اقلیم میتواند بر منابع تجدیدپذیر برق هم اثری منفی بگذارد.
یک راهحل برای این مشکلات، تنوعبخشی در عرضه است. در بلندمدت، گذار به انرژیهای پاک، در بسیاری موارد منجر به ارتقای امنیت انرژی خواهد شد، با تنوعبخشی به منابع و تأمینکنندههای سوخت. با این حال، با پیشرفت گذار و تنوع بخشی از سوی مشتریان به سمت گزینه هایی غیر از سوختهای فسیلی، آسیب پذیریها و تهدیدات تازهای برای امنیت انرژی سر بر خواهند آورد. حتی درحالیکه استفاده از نفت روبهافول میگذارد، ممکن است ریسکهای ژئوپلیتیک افزایش یابند، در شرایطی که تولیدات در سطح جهانی، بیشتر و بیشتر در کشورهایی متمرکز خواهد شد که میتوانند با هزینه کم و با انتشار اندک کربن به تولید بپردازند و بسیاریشان در خلیجفارس هستند.
در سناریوی آیایاِی که در آن دنیا تا سال ۲۰۵۰ به انتشار خالص صفر کربن میرسد، سهم تأمین جهانی نفت از تولیدکنندگان اوپک از یکسوم که امروز هست به حدود نیم میرسد. در بلندمدت، این برشی بزرگ از کیکی کوچک خواهد بود، اما تا دههها، تقاضای نفت بسیار بالا و اثرگذار خواهد ماند، حتی اگر تقاضای سالانه روبهکاهش باشد.
سیاستگذاران ایالات متحده ممکن است از خود بپرسند که چقدر راحت خواهند بود اگر تولید جهانی نفت از الان هم بیشتر در کشورهای عضو اوپک متمرکز باشد. در مواجهه با آن نتیجه، ممکن است چند گزینه را در نظر بگیرند، از قبیل حمایت فعالانهتر از تولید داخلی و در کشورهایی مانند نروژ و کانادا که کم خطرتر دیده میشوند تا مثلا ایران، لیبی و ونزوئلا. بعضی مقامات حتی ممکن است حامی جریمه منابع نفتی باشند که رفتار کمتر دوستانهای دارند، از روشهایی مثل عوارض واردات یا حتی تحریم.
اما اتخاذ چنین روشهایی برای تضعیف ساختار بازار و تقویت تولید نفت در مکانهای ارجح ریسکهایی قابلتوجه با خود به همراه دارد. این کار، مزایای حاصل از توانایی تغییر مسیر تأمین نفت در صورت اخلال را کاهش خواهد داد. همچنین ریسک واکنش منفی و تلافی از سوی تولیدکنندگان عمده جهانی نفت در اوپک را خواهد داشت که میتواند با محدودکردن تولید منجر به بالاتر رفتن قیمتها شود.
یارانه دادن به تأمین داخلی همچنین در جهت عکس تلاشها برای تشویق مصرف کنندگان به فاصله گرفتن از سوختهای فسیلی خواهد بود. رویکردی بهتر این خواهد بود که بازارهای جهانی را با آغوش باز بپذیریم، اما قابلیتهای دفاعی خود را در مقابل شوکها و نوسانهای اجتناب ناپذیر با ذخایر راهبردی نفتی بزرگتر و نه کوچکتر، تقویت کنیم.
همزمان، تنوعبخشی به ورودیهای انرژی پاک حتی از سوختهای فسیلی هم سختتر خواهد بود. منابع فناوریها و اجزای لازم، مشخصا مواد معدنی کلیدی لازم برای باتریها و پنلهای خورشیدی حتی از نفت هم متمرکزتر و در اختیار بازیگرهای محدودتر با سهم بیشتری هستند.
عرصه دیگری که به شدت نیاز به تنوعبخشی بیشتر دارد، اورانیوم غنیشده است که با افزایش استفاده از انرژی هستهای در سطح جهانی برای برآوردهکردن نیازهای مربوط به تولید برق با کربن پایین، مهمتر هم خواهد شد. نقش روسیه به عنوان تأمین کننده غالب خدمات مربوط به سوخت هستهای به بسیاری کشورها، شامل ایالات متحده، منشأ ناراحتی و آسیب پذیری بسیار است.
زیرساختهای قابلاتکای انرژی برای ایجاد تابآوری کلیدیاند. دولتها و شرکتهای خصوصی مدتهاست که در تلاش برای حفاظت از زیرساختهای انرژی خود در مقابل همه نوع خطر بودهاند، از حملات تروریستی تا طوفانها. با ادامه گذار، لازم خواهد بود که آنها تلاشهای خود را بیشتر کنند. بهعلاوه، با دیجیتالیترشدن و برقیترشدن اقتصاد انرژی پاک، این ساختار در معرض خطر روبهرشد حملات سایبری قرار خواهد گرفت. لازم خواهد بود شرکتهای خصوصی و دولتها هماهنگی و همکاری کنند تا در مقابل این تهدیدات بازدارندگی ایجاد کنند و به آنها واکنش نشان دهند.
تابآوری به انعطافپذیری هم نیاز دارد که در بخش انرژی به این شکل اندازهگیری میشود: توانایی هر بخش سیستم برای مواجهه با افت در بخشهای دیگر. از آنجا که منابع تجدیدپذیر از قبیل انرژی خورشیدی و باد بسیار متغیر هستند، انرژیای که تولید میکنند لازم است یا ذخیره شود یا منابع دیگر از آن پشتیبانی کنند، با سیستمهای تحویلی که تنظیمات دقیقهبهدقیقه دارند. این بهخودیخود کار سختی است و در شبکهای که منابع متناوبتر انرژی و تقاضای متغیرتر برق دارد، سختتر هم خواهد شد.
مقامات همچنین میتوانند از ابزارهای جدید برای مدیریت تقاضای انرژی استفاده کنند، بدون اینکه برای مصرفکنندگان ناراحتی شدید ایجاد کنند یا دردسرهای سیاسی درست کنند. هوش مصنوعی هم نقش فزایندهای ایفا خواهد کرد، برای مثال با کاهش مدت زمانی که سیستمهای انرژی برای تعمیر و نگهداری خاموش هستند، با پیشبینی تقاضا و با بهبود ذخیره سازی. در نهایت، مقامات باید از بازنشسته کردن زودهنگام منابع برقی که با سوزاندن سوخت فسیلی کار میکنند، اجتناب کنند؛ منابعی که میتوانند در شبکه تعادل ایجاد کنند و تا قبل از آنکه جایگزینها کاملا بتوانند سطوح لازم خدمات را ارائه کنند، تضمینکننده اتکاپذیری باشند.
یک سیستم تاب آور باید بتواند اخلالهای تأمین و شوکهای غیرمنتظره را هم تحمل کند. برای دههها، سیاستگذاران بهشدت بر دو نوع سپر مدافع تکیه کردهاند: ظرفیت اضافی کشورهای تولیدکننده نفت، بهخصوص عربستان سعودی و ذخایر راهبردی که اعضای آیایاِی موظف اند داشته باشند، به عنوان بخشی از توافقی که بعد از تحریم نفتی اعراب در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت. این حائلهای تاریخی درحالیکه دوران گذار پیش میرود، همچنان مهم خواهند بود. بهعلاوه، واضح است که ریاض تمایل بسیار کمتری دارد که هر وقت واشنگتن خواست دست به ظرفیت اضافیاش ببرد.
با کاهش تولید ذغالسنگ در اقتصادی که در حال کربنزدایی است، فرصت کمتری برای تولیدکنندههای برق خواهد بود که بین گاز طبیعی و ذغالسنگ رفت وبرگشت کنند، کاری که بسیاری اکنون میکنند. این واقعیت جدید ممکن است منجر به نوسان بیشتر در قیمت گاز طبیعی شود.
آشوب اخیر در بخش پالایش هم که در اوجگیری قیمت بنزین و گازوئیل در ایالات متحده ایفای نقش کرد، یادآوری بود که تا قبل از اینکه برقیشدن خودروها باعث کاهش شدید استفاده از سوخت شود، محدودکردن سرمایهگذاری در بخش پالایش میتواند مصرفکنندگان را آزار دهد. به این دلایل، دیگر ذخایر راهبردی از همه نوع، بسیار مهم خواهند بود، نه فقط آنهایی که نفت نگه میدارند، بلکه آنهایی که محصولات نفتی و گازی از قبیل گازوئیل و بنزین نگه میدارند.
در بازار جهانی، شوکها به تأمین در هر نقطه، روی قیمتها در همه نقاط اثر میگذارد. حامیان گذار به سیستمی با خالص صفر کربن مدتهاست که منادی محافظت بیشتر در مقابل تحولات ژئوپلیتیک هستند که احتمالا با پایان عصر سوختهای فسیلی حاصل خواهد شد. اما حداقل برای چند دهه آینده، امنیت انرژی نه از طریق خودمختاری بیشتر بلکه از طریق درهمتنیدگی بیشتر پیش خواهد رفت، همانطور که همیشه چنین بوده است.
بازارهای انرژی که به هم وصل باشند و بهخوبی کار کنند، به عرضه و تقاضا اجازه میدهند به سیگنالهای قیمت به شکلی واکنش نشان دهند که تمام سیستم بتواند شوکهای غیرمنتظره را بهتر مدیریت کند و از این طریق امنیت انرژی را بالا میبرند. اما حفظ و تقویت وابستگی متقابل در محیط امروز از هر زمان در دوران اخیر سختتر است.
ایده مدافع درهمتنیدگی در حوزه انرژی در نتیجه نیاز فوری اروپا به جداشدن از انرژی روسیه در طول جنگ اوکراین آسیب دیده است. با وجود این، گرچه در یک سیستم درهمتنیده، شوکها به شکل گستردهتری حس میشود، خفیفتر هم حس میشوند. درهمتنیدگی شکلی از بیمه است که ریسک اخلال در تأمین را در میان طرفهای بسیار پخش میکند. حتی اگر هم خودمختاری بیشتر بر درهمتنیدگی بیشتر ارجح بود، اگر هر کشوری به دنبال این بود که تنها درون مرزهای خودش تولید و مصرف کند، گسترش انرژیهای پاک در مقیاس لازم و با سرعت لازم، ممکن نمیبود.
یکی از دلایلی که ایالات متحده، کانادا، ژاپن و چندین کشور اروپایی در سال ۱۹۷۴ آیایاِی را ایجاد کردند این بود که فقدان دادههای دقیق و قابلاتکا درباره قیمتها و منابع تأمین کار دولتها در شکلدهی به سیاستها و واکنش به بحرانها را سخت کرده بود. درس ماجرا مشخص بود: داده درست به بازار اجازه میدهد که کار کند، از وحشت جلوگیری کند و در مقابل گمانهزنیهایی که جهش قیمت، نوسان و کمبود را تشدید میکنند، بازدارندگی ایجاد کند.
اقتصاد انرژی پاک به همین نوع شفافیت نیاز دارد. داده ناکافی در بازارهای نوظهور، مانند آمونیاک سبز و هیدروژن، میتواند اخلال در تأمین، فقدان نقدینگی و دسترسی ضعیف به ارزیابیهای قیمت لحظهای ایجاد کند که همهشان منجر به نوسانات برجسته قیمت میشوند.
در حال حاضر، برخی شرکتهای خصوصی اطلاعات خوبی درباره قیمتها دارند، اما هیچ جای مشخصی دادههای گسترده از سراسر این صنعت جمعآوری نمیکند و در دسترس عموم قرار نمیدهد. آیایاِی نامزدی واضح برای پرکردن این جایگاه است؛ اما برای اینکه چنین سیستمی کار کند، آیایاِی باید کشورهایی را وارد کار کند که عضو این سازمان نیستند، اما میزان قابلتوجهی از مواد معدنی مربوط را تولید یا مصرف میکنند. این به نوبه خود نیازمند چارچوب قانونی جدیدی برای این آژانس خواهد بود.
اهمیت امنیت انرژی هیچوقت کاهش نیافت، صرفا در دنیای فراوانی و بازارهای جهانی انرژی که درهمتنیده هستند و بهخوبی کار میکنند، بدیهی حساب شده بود. سیاستگذاران حالا این فرصت را دارند که به امنیت انرژی و امنیت اقلیمی نگاهی تازه کنند، وزن مناسب به هر کدام بدهند و درک کنند که هیچکدام را در غیاب دیگری نمیتوان به دست آورد.
این تلاش نیازمند پذیرش این است که امنیت انرژی، مفهومی ایستا نیست، بلکه از زمان بحرانهای دهه ۱۹۷۰ تکامل بسیار یافته است. سیاستگذاران باید متوجه ریسکهای جدید برای امنیت انرژی شوند و جعبه ابزار خود را برای مبارزه با آنها مدرن کنند. انجام این کار، حواسپرتی از رسیدگی به تغییرات اقلیمی نیست، بلکه نقش مرکزی در آن دارد.
منبع: فارن افرز / ترجمه: روحانگیز رها