آذر منصوری در یادداشتی با عنوان «الزام تغییر جدی رویه و رویکرد شورای نگهبان» برای روزنامه اعتماد نوشت: بعد از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ عملا الزامات مشارکت حداکثری از دستور کار حاکمیت کنار گذاشته شد و به یکدستی حاکمیت انجامید، در واقع هر آنچه موجب میشد انتخابات از حداقلهای معنا و مفهوم پیدا کردن برخوردار باشد، از دستور کار خارج شد و شاهد برگزاری غیر رقابتیترین انتخابات در دهههای اخیر بودیم. از همان موقع قابل پیشبینی بود که این یکدستی خیری برای ملک و ملت ندارد و در خوشبینانهترین حالت تجربه سالهای بین ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شد. تجربهای که با تلخترین اتفاقات در سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران همراه شد.
حالا با گذشت بیش از دو سال از تکرار این یکدستی و خارج کردن همه غیرخودیها از ساختار حکمرانی و شاخصهایی که نشان از ناتوانی ناکارآمدی حاکمیت یکدست و تعمیق شکاف حاکمیت- ملت دارد و شکلگیری یکی از پردامنهترین جنبشهای اعتراضی و با ورود به سال ۱۴۰۲ و پایان یافتن دوره فعالیت مجلس یازدهم، باز برخی فعالان فیلشان یاد هندوستان کرده و از حالا به فکر بستن لیست انتخاباتی افتادهاند و تصور میکنند که قرار است انتخابات ۱۴۰۲ رویکرد مشارکت حداکثری از طرف حاکمیت جریانسازی شود و در نتیجه شاهد برگزاری انتخاباتی رقابتی باشیم.
این گروه از فعالان سیاسی بدون توجه به جنبش مهسا و این واقعیت که نسبت بین صندوق رای و مطالبات مردم به پایینترین میزان خود رسیده است، به دنبال شرکت در انتخابات حتی در صورت ادامه روند حذفی حداکثری ۹۸ و ۱۴۰۰ هستند. سال ۱۴۰۲ سال برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم است. مشارکت در این انتخابات دو الزام جدی دارد که شاید تامین این الزامات بتواند میل به مشارکت را افزایش دهد و درصد شرکتکنندگان نسبت به انتخابات قبل بالاتر برود؛ و شهروندانی که از صندوق رای بریدهاند، باور کنند که رای دادن و مشارکت آنها در تامین مطالبات و تقویت شاخصه امید اثرگذار است. این تغییر رویکرد بخشی از اتفاقی است که کمک میکند در نگاه شهروندان انتخابات معنی و مفهوم پیدا کرده است.
اما الزام دوم جامعهای است که به نظر میآید قاطبه آن از صندوق رای بریده است. این شکاف تنها حاصل نظارت استصوابی حذف نهادهای میانجی و واسط نیست، بلکه حاصل مجموعه رفتارهایی است از طرف مجموعه ارکان حاکمیت کهدر زندگی امروز و آینده او تاثیر گذاشته و کمترین چشمانداز و امیدی به بهبود شرایط خود و جامعه ندارد.
به عبارت دیگر آنچه میتواند مقدمه اصلی مشارکت مردم باشد، تغییر جدی رفتار حکمرانی است. شهروند ناامید باید باور کند، حضور و مشارکت او میتوان به تقویت مولفه امید بینجامد. چه بسا در چنین شرایطی حتی اگر ناباورانه انتخابات آزادی هم برگزار شود، تا زمانی که شهروندان باور نکنند رای دادن و مشارکت آنها تغییری در وضعیت زندگیشان ایجاد میکند، مشارکت حداکثری یا مشارکتی بیش از آنچه در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ صورت گرفت، اتفاق نخواهد افتاد. از ما گفتن؛ خود دانید!