در قرون وسطی و در دوران باستان، هنر جادویی «آینه بینی» رواج داشت. Scryers آینه بینها افرادی بودند که با نگاه به آینه، توپ کریستالی، آب یا سطح انعکاسی آینده را پیش بینی میکردند یا از یک منبع مرموز راهنمایی میگرفتند. در روم باستان، آینه بینها را را specularii مینامیدند که به کلمات لاتین «آینه» و «نگاه کردن» پیوند داشت.
برای رومیان، تقریباً همه چیز فال یا پیشگویی بالقوه بود که آگاهان باید آنها را تفسیر میکردند.
به گزارش تاریخ ما، هنر کسب دانش از آینده یا راهنمایی از طریق ابزارهای ماوراء طبیعی بخش مهمی از زندگی، دین و تاریخ رومیان بود. در واقع، سیسرو نویسنده رومی به ما میگوید که رومولوس، یکی از بنیانگذاران افسانهای روم، یک آگوری ماهر (کشیش مسئول پیشگویی) بود. هنگامی که رومولوس برای نشانهای آسمان را تماشا کرد و ورود دوازده «پرنده مقدس از بهشت» را دید، این به عنوان نشانهای تلقی شد که او باید حکومت کند.
در زمان ژولیوس سزار در قرن ۱ قبل از میلاد، کالج رسمی رومی آگوگ شامل شانزده نفر از این مردان بسیار مورد محترم بود. برای رومیان، تقریباً همه چیز یک فال یا پیشگویی بالقوه بود پیامی از جانب خدایان که باید توسط آگاهان خوانده و تفسیر شود. انواع شناخته شده تری از پیشگویی مانند طالع بینی و پیشگوییهای کتابهای معروف سیبیل وجود داشت، اما در جگر گوسفند و عطسه یا خنده نیز نشانههایی دیده میشد.
در اینجا به چند مورد از غیرمعمولترین روشهای پیشگویی که رومیان باستان استفاده میکردند، نگاه میکنیم.
در سال ۲۴۹ قبل از میلاد، فرمانده رومی کلودیوس پولچر در حال آماده شدن برای نبرد با کارتاژنیها در سواحل درپانا در سیسیل بود. او که کنجکاو بود که چگونه این کار را انجام دهد، از یکی از محبوبترین روشهای پیشگویی در ارتش روم، مرغهای مقدس بود. لانههای این جوجهها با ارتش و نیروی دریایی روم در سراسر جهان برده میشد و توسط مقامی به نام پولاریس نگهداری میشد.
کار به این صورت بود که چند مشت دانه روی زمین پخش میشد و جوجهها رها میشدند. اگر آنها با عجله از قفس خود بیرون میآمدند و با حرص غلات را میبلعیدند، این به فال نیک گرفته میشد و حمله در پیش گرفتند. با این حال، اگر جوجهها برای بیرون آمدن تردید داشتند، یا عدم علاقهای به دانه نشان دادند، این هشداری بود که در نبرد شکست خواهد خورد و باید از آن اجتناب میکردند.
این همان کاری بود که پولچر انجام داد، و وقتی جوجههای مقدس به دنبال غلات نرفتند، آنقدر عصبانی میشد که دستور داد آنها را از کنار قایقش بیرون بیندازند و میگفت: “اگر نمیخورند، بگذارید بنوشند! پولچر و نیروهایش در درپانا توسط کارتاژنیها شکست خوردند.
رومیها همچنین از نوعی روش به نام لوح احضار تته اویجا با جوجهها استفاده میکردند. در این روش دایرهای با حروف روی زمین کشیده میشد و روی هر حرف دانه میگذاشتند. سپس جوجهها میتوانستند به ترتیب نوک زدن دانهها پیامی بنویسند.
در روم باستان، کشیشی به نام هاروسپکس وظیفه داشت با نگاه کردن به احشای حیوانات قربانی شده، اغلب جگر گوسفند، پیشگویی کند.
با این حال، ظاهراً روش بسیار شوم تری وجود داشت که رومیها استفاده میکردند. این روش به عنوان انسان گرایی یا پیشگویی از انسان شناخته شده است. گفته میشود که رومیها در مواردی مردان، زنان و کودکان را برای این منظور قربانی میکردند، اگرچه شواهد این اتفاق قوی نیست.
این فرآیند معمولاً شامل باز شدن قفسه سینه سوژه در حالی که هنوز زنده بودمی شد، سپس اعضای بدنش به ترتیب خاصی خارج میشد و تا زمان مرگ به پیشگویی میپرداختند. به طرز وحشتناکی، کشیشی که قربانی را انجام میداد، علاوه بر مطالعه رنگ و شکل هر عضو، نحوه فریاد زدن قربانی، نحوه خونریزی و نحوه اسپاسمهای مرگ را نیز یادداشت میکرد. این اطلاعات برای شگون و پیش بینی برداشت و تفسیر شد.
گفته میشود که امپراتور معروف قرن سوم سادیستی، الاگابالوس، اجرا کننده این روش بوده است. جولیان مرتد، امپراتور بین سالهای ۳۳۲ تا ۳۶۳ پس از میلاد، ظاهراً زنی را با دستان خود در معبدی قربانی کرد، او را به زنجیر آویزان کرد و سپس جگرش را پاره کرد.
برای رومی ها، بخش عمدهای از پیشگویان به آسمان نگاه میکرد. آگورس بیرون رفت و روی تپهها نشست و آماده بود که به بالا نگاه کند و آسمان را برای پیامهای خدایان بخواند. این میتواند به شکل حرکت دستههای پرندگان، رعد و برق یا شکل و حرکت ابرها باشد. شکل دیگری از این دسته به برونتومانسی معروف است. این فال با تعبیر رعد یا برق است.
در روم باستان، فالها رعد و برق در قسمت چپ آسمان را به خوش شانسی تفسیر میکردند، اما رعد در سمت راست را به فال بد میگفتند. رعد همچنین به عنوان منادی مرگ تعبیر شد البته با معانی مختلف بسته به روز هفته. یکشنبهها معمولاً نشانه مرگ قریبالوقوع یک کشیش یا محقق، دوشنبهها یک زن، چهارشنبهها و پنجشنبهها گداها و فاحشهها، جمعهها دولتمردان و ژنرالها، و رعد و برق در شنبهها نشانهای از یک تهدید بیمورد مانند طاعون یا قحطی بود.
رومیها همچنین از تخم مرغ برای پیشگویی استفاده میکردند، روشی که توسط غیبت شناسان به عنوان اومانسی شناخته میشود.
فال با تخم مرغ اشکال مختلفی داشت، اما یکی از روشهای رایج این بود که سفیده تخم مرغ را در آب در حال جوش انداختن و از روی شکلهایی که به وجود آمده بود، پیش بینی کرد. یک توده دایرهای زیبا نشان میداد که عروسی در افق است، اما شکل نامنظم مار مانند به عنوان هشداری برای نزدیک شدن به خطر در نظر گرفته شد.
به گفته یک وقایع نگار رومی، لیویا دروسیلا باردار از تخم مرغ برای پیش بینی جنسیت جنین خود استفاده کرد. او تخم را پیش خود نگه داشت بعد از اینکه آماده جوجه ریزی شد، تخم را در دست گرفت. جوجه پسر بود، و این نشان میداد که بچه او پسر خواهد بود، که همینطور هم شد.
تخمهای شکسته نشده نیز روی شکم زنان باردار مالیده میشد و سپس آنها را باز میکردند. معانی مختلفی از تخم مرغ خام استنباط شد. برای مثال، یک زرده دوتایی به معنای دوقلوها بود.
در قرون وسطی و در دوران باستان، هنر جادویی «آینه بینی» رواج داشت. Scryers آینه بینها افرادی بودند که با نگاه به آینه، توپ کریستالی، آب یا سطح انعکاسی آینده را پیش بینی میکردند یا از یک منبع مرموز راهنمایی میگرفتند. در روم باستان، آینه بینها را را specularii مینامیدند که به کلمات لاتین «آینه» و «نگاه کردن» پیوند داشت.
امپراتور روم، دیدیوس جولیانوس، که در بهار سال ۱۹۳ پس از میلاد سلطنت کرد، از یک آینه برای پیش بینی نتیجه نبرد استفاده کرد. بر اساس تاریخچه آگوستا، یک کتاب تاریخ رومی، جولیانوس با جادوگران کار کرد تا مراسمی را در مقابل آینه انجام دهند و پسر جوانی را با کار آینهخوانی به آنجا آوردند. پسر در آینه سقوط جولیانوس و موفقیت سوروس، یکی از رقبای خود را دید. این پیشبینی زمانی که سوروس ژولیانوس را شکست داد و او را در ژوئن ۱۹۳ به قتل رساند، درست ثابت شد.