روزنامه قدس نوشت: به زودی پنج سریال «نیوکمپ»، «آمستردام»، «هفت»، «پدرگواردیولا» و «بهشت تبهکاران» در شبکه نمایش خانگی عرضه میشوند و با وجود چندین سریال دیگر در حال پخش در پلتفرمهای نمایشی، تعداد سریالهای نمایش خانگی بیش از دو رقم میشود.
خبر اضافه شدن چند سریال دیگر به گردونه تولیدات شبکه نمایش خانگی، نشان از رونق گرفتن سریال سازی در بخش خصوصی دارد. به زودی پنج سریال «نیوکمپ»، «آمستردام»، «هفت»، «پدرگواردیولا» و «بهشت تبهکاران» در شبکه نمایش خانگی عرضه میشوند و با وجود چندین سریال دیگر در حال پخش در پلتفرمهای نمایشی، تعداد سریالهای نمایش خانگی بیش از دو رقم میشود. در ادامه نگاهی داریم به دلایل رونق گرفتن سریال سازی در شبکههای نمایش خانگی، آنهم در شرایطی که تلویزیون از ماراتن ساخت سریال، عقب افتاده است.
شدت و ضعف تاثیر سریالها بر سبک زندگی تماشاگران، شاید به دقت قابل سنجش نباشد، اما وجود این اثربخشی را نمیتوان نادیده گرفت. از باب شدن تکیه کلامهای «نقی معمولی» در «پایتخت» گرفته تا نورالدین خانزاده در «نون. خ». از ویرال شدن موسیقی سریال «پوست شیر» گرفته تا ترانه جدید محسن چاووشی برای «رهایم کن».
اینها بخشهای عیان تاثیرات سریالها بر مخاطبانشان است و اثرات ناپیدای آن در لایههای دیگر زندگی، نه به همین سادگی قابل سنجش است و نه قابل انکار. آنچه باعث میشود تا قالب «سریال» در جهان طرفدار پیدا کند وابستگی تماشاگر به دنبال کردن قصه هاست در واقع سازندگان سریالهای خوب و دیدنی، مخاطب را در دامِ تعلیق گرفتار میکنند و همین تعلیق برای سازندگان و سرمایه گذاران، هم نام دارد و هم نان.
یکی از شبکههای پرتولید در نمایش خانگی «فیلیمو» است که سال گذشته خبر ورودش به بازار سرمایه را داده بود. این شرکت استارت آپی با ورود به بازار فرهنگی و پیدا کردن خلاهای آن، مشتریان پروپاقرصی پیدا کرد که هزینه اشتراک ثابتی را به صورت ماهانه، فصلی یا سالانه پرداخت میکنند. در سوی دیگر، تلویزیون که شبکههای نمایش خانگی را رقیبی برای خود میدید، انرژی خود را به جای تولید سریال، معطوف به جدل بر سر نظارت بر تولیدات رقیب کرد به طوریکه حواشی ساترا به دیده شدن بیشتر سریالهای شبکه نمایش خانگی کمک کرد.
در چند سال اخیر تولید سریالهای شبکههای نمایش خانگی سرعت بیشتری گرفته و بسیاری از کارگردانهای خوشنام سینما به پیشنهادات وسوسه کننده صاحبان پلتفرمها و سرمایه گذاران، جواب رد نمیدهند. این روزها بیشتر از اینکه درباره سریالهای تلویزیون، صحبت شود، تعلیقها و قصههای سریالهای شبکه نمایش خانگی بر سر زبانهاست و یا بخشهایی از آن در فضای مجازی وایرال میشود. تلویزیون هم در آزمون نوروز امسال با دو سریال «نون. خ ۴» و «آتش و باد» همه تلاش خود را کرد تا از مخاطبانش نمره قبولی بگیرد، اما مردم از بضاعت کم سیمافیلم، ناراضی بودند.
این درحالیست که تلویزیون در دهههای هفتاد و هشتاد به عنوان قدرت اول تولید سریال علاوه بر مخاطبان پروپاقرص، درآمد خوبی از محل پخش آگهیها داشت، ولی در دهه اخیر با رشد تولیدات شبکههای نمایش خانگی، قافیه را به رقیب باخته و دور زمانی نیست که ترجیح بخش خصوصی برای دادن آگهی، شبکههای نمایش خانگی باشد تا رسانه ملی.
درآمد دو شبکه «فیلیمو» و «نماوا» از محل فروش اشتراک، سهم اینترنت مصرفی در تعامل با اپراتورها و جذب آگهی باعث شده که تمایل سرمایه گذاران برای جذب ستارههای سینما با دستمزدهای بالا، بیشتر شود درحالیکه تلویزیون با وجود درآمد بالایی که از محل پخش آگهیها در سریالهایش داشت، ولی به دلیل هزینههای بالای جاری (بویژه برای پرداخت حقوق کارکنانش) در زمان پرداخت دستمزد به سازندگان سریالها، کف گیرش به ته دیگ میخورد و این تاخیر در پرداخت دستمزدها باعث نارضایتی در بین عوامل تولید و بازیگران شده بود. از سوی دیگر، حساسیتها و خط قرمزهای تلویزیون در مقایسه با پلتفرمهای نمایشی بیشتر است و هنرمندان در تعامل با مدیران صدا و سیما، زبان مفاهمه سخت تری دارند.
اضافه شدن پلتفرم نمایشی «تماشاخونه» به شبکههای نمایش خانگی نشان از تمایل بخش خصوصی برای توسعه این حوزه دارد. تولید سریال پرمخاطب «پوست شیر» در شبکه «فیلم نت» انحصار تولید را از دوشبکه «فیلیمو» و «نماوا» گرفت. نکته قابل توجه دیگر درباره «پوست شیر» توجه سازندگان به بازخوردها از سوی تماشاگران بود، سریالی که میتوانست در یک یا نهایتا دو فصل جمع شود با ایجاد گرههای بیشتر در قصه، تا سه فصل ادامه یافت و مخاطب را با خودش همراه کرد به طوریکه قسمتهای پایانی آن در تجربهای منحصربفرد، اکران سینمایی داشت. تجربهای که میتواند برای سریالهای دیگر هم تکرار شود و مردم را با سالنهای سینما، آشتی دهد.
استقبال از «پوست شیر» که درامی معمایی، جنایی بود نشان از فقر تولید در این ژانر پرطرفدار داشت، اما همچنان سریالهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و حتی فیلمهای سینمایی در دو گونه کمدی و درامهای عاشقانه و اجتماعی سیر میکنند، اما همچنان قصههایی پرکشش برای مخاطب دارند چرا که سازندگانشان برای دور زدن خط قرمزهای ساترا، بستر روایتشان را دورههای پهلوی و قاجار انتخاب کردند تا دستشان در قصههای ممنوعه، چندان بسته نباشد!
آنچه اهمیت دارد اینکه در میدان رقابت سریال سازی، بازنده بیرون گود نشسته و سهمی از این بازار ندارد، چه مالی و چه فرهنگی. تلویزیون که تا دهه ها، تنها مرجع سریال سازی بود و آثار ماندگاری را هم در کارنامه کاری اش دارد حالا با از دست دادن ستاره هایش باید با تیم دومش توی زمین مسابقه برود، ستارههایی که حالا برای تیمهای رقیب بازی میکنند.