باورش سخت است که در این آسمان دودگرفته تهران، غیر از کلاغ و یاکریم پرندۀ دیگری وجود داشته باشد؛ این دوتا هم که یکیشان به نام بدشگونی رانده شده و آن دیگری از فرط دیده شدن از چشم ها افتاده است.
باورش سخت است که در این آسمان دودگرفته تهران، غیر از کلاغ و یاکریم پرندۀ دیگری وجود داشته باشد؛ این دوتا هم که یکیشان به نام بدشگونی رانده شده و آن دیگری از فرط دیده شدن از چشم ها افتاده است. این گزارش سال ۱۳۸۸ در نشریه سرزمین من چاپ شده است.
به برای آنکه باور کنیم در این شهر، پرندگان دیگری هم وجود دارند، بهتر است از یک پارک کوچکِ وسط شهر شروع کنیم؛ نشسته ایم روی نیمکت پارک که یکباره دسته ای گنجشک هجوم می آورند به سمت زمین و هنوز قرار و آرام نگرفته، پرمیکشند. اگر نگاهتان را همراهشان بفرستید تا برود لای شاخ و برگ درخت های پارک، با دنیای تازه ای مواجه خواهید شد. گوش هایتان هم باید تیز باشد تا صدا ها را دنبال کنید. اگر چیزی دستگیرتان نمیشود به خاطر بی دقتی و حواس پرتی است وگرنه تا حالا حضور ۱۴۰ گونه پرنده در تهران و حومه اش ثبت شده است. مدتهاست که حواسمان جمع زمین است و به آن خیره مانده ایم. شاید وقتش رسیده باشد تا برای دیدن پرندگان هم که شده کمی سربه هوا باشیم.
حشرهکش بالدار
تابستان و بهارفصل مناسبی برای دیدن مگسگیر راهراه(Spotted Flycatcher) است؛ از گنجشک کوچکتر است و پشت قهوهای رنگ و سینهای نخودی دارد که پر است از خالهای قهوهای. این یکی، دور و بر ولنجک اقامت کرده؛ معمولا بر شاخهای به انتظار رد شدن حشرهای در حال پرواز مینشیند؛ با دیدن حشره به سرعت میپرد و شکار را در هوا غافلگیر میکند، بعد برمیگردد و روی شاخهای که قبل از شکار آنجا نشسته بود مینشیند.
قلمرو فعالیت او محدود و مشخص است و شما میتوانید در یک روز بارها در محدودهای مشخص او را ببینید و لذت ببرید. مگسگیرها جمعیت حشرات را کنترل میکنند. به هوش باشید که در بیشتر پارکهای تهران می توانید مگسگیرها را ببینید. میانگین طول بدن مگسگیر راهراه ۱۴ سانتی متر است.
باشکوه، اما نه عقاب
به حومه شرقی تهران رفته بودیم که به این پرنده شکاری برخوردیم. اشتباه نکنید؛ عقاب نیست. اگر عقاب است پس چرا رنگ زیر بالش تیره نیست؟ همین نشانه و قد و قواره ۵۰ سانتیمتریاش به ما میگوید که این یک سارگپه (Buzzard) است؛ تازه، نوکش هم از عقاب ظریفتر است. سارگپهها مثل دیگر پرندگان شکاری نقش مهمی در کنترل جمعیت جوندگان دارند. راستی که پرنده باشکوهی است.
دوک نخریسی بر فراز درختان
اسم این پرندۀ پفک به دهان که در پارک قیطریه پرواز می کرد، چرخ ریسک بزرگ (Great Tit) است. شاید پفک خوردنش در نظر اول جالب باشد اما شاهدی بر تخریب محیط زیست طبیعی پرندگان در فضای شهری است؛ شرایط زندگی این پرنده ها چنان سخت شده که به خوردن چیزهایی مثل پفک رو آورده اند. اول صبح وقت مناسبی برای تماشای آنهاست؛ نوار تیره زیر شکم چرخریسک در زمینه زرد-خاکستری کمکتان می کند تا شناساییاش کنید. این چرخریسک جوان هم در دارآباد گرم بازی و بازیگوشی است؛ انگار نه انگار که ۷-۸ متر آنطرفتر کلی آدم در رفت و آمدند.
از سبا تا تهران
شکوه و وقاری دارد که نگو. قد و قواره ای هم ندارد؛ فقط ۲۸ سانتی متر. اما «مرغ سلیمان» است دیگر و با آن تاج روی سرش حسابی بین پرندگان مشهور است. تا حالا در بعضی از پارک های شهر و حتی خرابهها او را دیدهاند؛ در اطراف شهرهم زیاد دیده میشود. هدهد(Hoopoe)، پرندهای که بین ما ایرانیها خیلی محبوب است. پر سر و صدا نیست و آرامش را ترجیح میدهد. در بدنش غدهای دارد که مخصوصا در زمان لانهسازی، ماده ای بدبو ترشح میکند تا وجود هدهد و جوجههایش از گزند مزاحمان حفظ شود. نقوش سیاه و سفید پر و بال هدهد وقتی که پرواز میکند چنان زیباست که جای هیچ سخنی باقی نمی گذارد. به هدهد «شانه بهسر» و «پوپک» هم میگویند.
گفت دل بلبل است در کف گل مبتلا
یک صبح بهاری است و ما داریم در پارک جمشیدیه قدم میزنیم. اینجاست که می شود بلبل(Nightingale) را دید. ظاهرش در نگاه اول شاید آنقدرها جذاب نباشد اما آواز خوشش منحصر به فرد است. در بهار و اوایل تابستان شاید اگر دقت کنید، جوجه بلبل را هم بتوانید ببینید؛ ظاهر جوجه آنقدر با پدر و مادرش متفاوت است که آدم را به اشتباه میاندازد. این پرنده که طول بدنش بین ۱۶ تا ۱۸ سانتی متر است، در ادبیات فارسی همراه همیشگی گل است. به بلبل «هزاردستان» و «عندلیب» هم میگویند.
سرد و گرم چشیدۀ روزگار
پاییز است و در پارک قیطریه میشود پرندگان زیادی را دید. یکی از این پرندهها که بدنش اندکی از گنجشک کشیدهتر است، گونههایی سفید دارد و زیر دمش را زرد خوشرنگی پوشانده است. داریم از بلبل خرما (White- cheeked Bulbul) حرف میزنیم؛ پرندهای که به مناطق جنوبی کشور تعلق داشته و در جاهایی مثل تهران، پس از رها شدن از قفس توانسته به خوبی با محیط کنار بیاید و زاد و ولد کند.
قدرت سازش این پرنده با محیط، او را به رقیبی جدی برای دیگر پرندگان شهری تبدیل کرده است. گزارشهایی در مورد لانهسازی و جوجهآوری این پرنده در بالکن خانهها و روی درختچههای زینتی وجود دارد. بلبل خرما در بیشتر مناطق تهران، پارکها و حتی روی درختان حاشیه خیابان، زادآوری میکند. این جوجه بلبل خرما چند دقیقه قبل برای اولینبار لانه را ترک کرده است.
شکارچی موشها
همه پرندگان برای شمال شهر تهران نیستند. در آسمان جادههای جنوب شهر و زمینهای کشاورزی اطرافشان میشود کورکورها را دید که گروهی پرواز میکنند. کورکور سیاه (Black Kite) که یک پرنده شکاری با طول بدن ۵۶ سانتیمتر است با تغذیه از لاشهها و غذای دیگر پرندگان یا شکار حشرات، پرندگان، خزندگان و پستانداران کوچک، علاوه بر پاکسازی طبیعت در کنترل جمعیت این جانوران نیز نقش دارد و حضورش در طبیعت بسیار مفید است. سر کورکور به علت رنگ سفید و قهوهای پرهایش، خاکستری به نظر میرسد اما بدنش قهوهای رنگ است
گامهای معلق در آسمان
در بهار و تابستان، در آسمان تهران پرنده ای دیده می شود که می تواند معلق درهوا بایستد و در جا بال بزند؛ در این حالت او مشغول بررسی زمین است تا مگر شکاری پیدا کند. نام این پرنده دلیجه(Kestrel) است. دلیجۀ نر و ماده ظاهری متفاوت دارند. پشت پرنده نر قهوهای– قرمز است و سر و دمش خاکستری رنگ. اما پرنده ماده پشت، سر و دم قهوه ای دارد.
اگر خوششانس باشید ممکن است یک دلیجه بر بام خانهتان بنشیند؛ مثل این دلیجهای که بر بام خانه عکاس نشسته. سر خاکستریاش را نگاه کنید؛ درست حدس زدید؛ یک دلیجۀ نر است و طول بدنش هم بیشتر از ۳۵ سانتیمتر نیست.
خاطرۀ یک روز برفی
یک صبح زمستان در حال بررسی پرندگان پارک قیطریه هستید که ناگهان جنبش پرندهای در میان شاخ و برگ درختان توجهتان را جلب میکند؛ ترکیبی زیبا از رنگها در سفیدی برف آنچنان درحال خودنمایی است که تحسین مردمِ آن حوالی را برانگیخته؛ پرنده که طول بدنش حدود ۲۵ سانتی متر است حواسش به مردم نیست، دارد از میوههای درخت میخورد و خیلی خسته و گرسنه بهنظر میرسد. این، توکای پشت بلوطی(Fieldfare) است.
از سرزمین شمالی
در پارک جمشیدیه هستیم؛ زمستان است و برف می بارد. پارک میهمانی زمستانی دارد؛ سهره جنگلی(Chaffinch). به نظر میرسد برخی از این پرندگان خودشان را از کشورهای شمالی به اینجا رساندهاند. زمستانها در بیشتر پارکهای شمال تهران میشود این پرنده را دید. پرنده نر سینه و زیرتنهای نارنجی- قرمز دارد و سرش تقریبا خاکستری-آبی بهنظر میرسد؛ پرنده ماده بیشتر به رنگ سبز- قهوهای است. سهره جنگلی پرندهای اجتماعی است که طول بدنش ۱۵ سانتی متر است.
فغان ز درد دل سار و ناله سحرش
زمستان سرد پارسال نتوانسته بود از پارک قیطریه یک فضای مرده و بیروح بسازد؛ سارها لباس تازه در بر داشتند و نسبت به تابستان خیلی قشنگتر شده بودند. بااینکه در این سالها از تعداد این پرندگان کاسته شده اما هنوز هم در بسیاری از پارکها حضورشان محسوس است. این سار(Starling) را ببینید؛ لباس زمستانهاش متفاوت از لباس تابستانه او است.
در زمستان رنگ سیاه پرهای این پرنده با خالهای ریز سفید روی آن، شب برفی را تداعی میکند؛ پوشش تابستانه او این لکههای سفید را ندارد. سارها اغلب دسته جمعی و در حالی که با سر و صدایشان شهر را به نشاط آورده اند در پارکها و حتی چمن میدانهای شهر دیده میشوند. «سارنگ» و «سیاسر» از نامهای دیگر این پرنده ۲۱ سانتیمتری است.
معصوم اما قدرت طلب
در زمستان پارک جمشیدیه آنچنان معصومانه نشسته است که دل آدم برایش میسوزد اما لازم نیست دلتان برای این سینهسرخ(Robin) کباب شود؛ بر خلاف ظاهرش موجود قلمرو طلبی است و اگر نر باشد تاب حضور هیچ نر دیگری را در قلمرو خود نخواهد داشت. این موجود ۱۴ سانتیمتری پرنده ای بسیار زیباست و آوازی دلنشین دارد. سینۀ سرخرنگ این پرنده امکان شناسایی او را برای پرندهدوستان آسان کردهاست. پارکهای مناطق شمالی تهران در فصل زمستان جای مناسبی برای دیدن سینه سرخ است؛ مخصوصا جاهایی که به آب نزدیک است
کوچولوی بازیگوش
عکس انداختن از سِسْکِ چیفچاف(Chiffchaff) خیلی سخت است؛ بس که ورجه ورجه میکند و میرود پشت شاخهها و پنهان میشود. باید حسابی خوششانس باشید که در یک نقطه مناسب بایستد و به شما اجازه بدهد عکسش را بردارید. اسم عجیب و غریبش به خاطر صدای اوست که انگار دائما میگوید: «چیف چاف». چیف چاف از پرندگان کوچک تهران است؛ طول بدنش از ۱۱ سانتی متر بیشتر نیست.
برای پیدا کردن غذا مدام بین شاخهها جستوخیز میکند و نمیگذارد آدم یک دل سیر تماشایش کند؛ اگر به این عکسی که انداختنش نیم ساعت طول کشیده خوب نگاه کنید، میفهمید که چیفچاف شاهکار ظرافت و زیبایی است.
حقگوی شب
در اطراف باغها و ساختمانهای متروک و حتی روی درختان پارکهای شهر، گاهی صدای «مرغ حق» (Scops Owl) شنیده میشود. یک تصور عامیانه قدیمی میگوید که مرغ حق در تمام طول شب از دو پا آویزان میشود و به آواز بلند «حق ... حق» میگوید؛ حقیقت این است که پرنده نر با درآوردن این صدا دارد قلمرو خود را معلوم میکند و به نرهای دیگر هشدار میدهد. پرنده ماده نیز به این ترتیب از حضور او آگاه میشود.
مرغ حق، نوعی جغد کوچک ۱۹ سانتی متری است که حشره میخورد اما بد نیست بدانید نقش جغدها در کنترل جوندگان آنچنان اهمیت دارد که در بسیاری از نقاط جهان، کنار مزارع کشاورزی امکاناتی برای جلب این پرندگان در نظر میگیرند؛ جغدها از جوندگانی مثل موش که شبها فعال هستند، تغذیه میکنند و حضورشان سبب کاهش تعداد جوندگان آسیبرسان به مزارع میشود. کشاورزانِ آگاه، جغدها را همکار و یاور خود میدانند و شومی جغدها برایشان یک افسانه قدیمی است. «شباویز» از نامهای دیگر مرغ حق است.
شکار پرنده با چشم
امروزه تماشای پرندگان به عنوان یکی از شاخههای پررونق اکوتوریسم جهانی مطرح است. گسترش و دامنه این فعالیت به حدی است که گاهی از آن با عنوان «صنعت پرندهنگری» یاد میکنند. هر چند پرندهنگری (watching Bird) به شکل امروزی، در جهان قدمتی ۲۰۰ ساله دارد اما در کشور ما فعالیتی نوپاست که خوشبختانه هر روز به تعداد علاقهمندان آن اضافه میشود. در ایران، بیش از ۵۱۷ گونه پرنده شناخته شده است؛ این تعداد، نهتنها در میان کشورهای منطقه کاملا چشمگیر است که بسیاری از کشورهای اروپایی هم در آرزوی داشتن چنین تنوع بالایی از پرندگان هستند. اگر میخواهید از تماشای این پرندگان لذت ببرید، در آغاز به کمی کنجکاوی و علاقه نیاز دارید.
در تهران، پرندگانی هستند که کمتر کسی از آنها باخبر است | این پرنده شکارچی موشهاست | از مرغ سلیمان تا عقاب ؛ در پارکهای این پرندهها را ببینید!
میتوانید از پرندگان اطراف محل سکونت یا محل کارتان شروع کنید. حتی لحظات توقف ماشین پشت چراغ قرمز هم میتواند فرصت مناسبی برای یک پرندهنگری کوتاه باشد. اگر از این کار خوشتان آمد و خواستید یک پرندهنگر حرفهای باشید، میتوانید از گروههای تخصصی پرندهنگری کمک بگیرید.
پرندهنگری میتواند ساعتها سرگرمتان کند. کافی است یک کتاب راهنمای پرندگان و یک دوربین ۲ چشمی کنار دستتان باشد تا لذتی که از دیدن پرندگان میبرید، دوچندان شود. از همه اینها گذشته، گوشهایتان را تیز کنید تا صدای پرندگان بتواند به یک راهنمای خوب تبدیل شود. با شناختن صدای یک پرنده است که میشود از حضورش آگاه شد چون پرندهها گاهی اوقات، میان شاخ و برگ درختان گم میشوند.