bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۳۴۱۲۰

معاون ارشاد: با جریانی مواجهیم که معاند است / زمانی یک نفر یک سطل ماست را روی سر یک دختر ریخت...

معاون ارشاد: با جریانی مواجهیم که معاند است / زمانی یک نفر یک سطل ماست را روی سر یک دختر ریخت...

معاون هنری ارشاد گفت: زمانی یک نفر آمد و یک سطل ماست را روی سر یک دختر خانم ریخت. کسی هم نمی‌داند که این کار عمدی بوده یا نه، ماجرا چیست و سر چیست، هیچ کس نمی‌داند، اما حجم بالایی از دوستان ما که نام‌شان هنرمند است درباره آن پست منتشر می‌کنند. بعد جوانی با چاقو توسط ارذل و اوباش به شهادت می‌رسد، اما هیج کس صدایش در نمی‌آید.

تاریخ انتشار: ۱۶:۲۴ - ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲

معاون هنری ارشاد از کمبود بودجه برای هنر کشور می‌گوید که توان را برای تولید آثار هنری فاخر کم می‌کند؛ چیزی که منجر به کمبود این آثار در عرصه هنر انقلاب هم شده است. این در حالی است که برخی سفارتخانه‌ها برای تئاتری هزینه سنگین می‌کنند.

در ادامه گفت‌وگوی تسنیم با محمود سالاری معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را می‌خوانید:

آقای سالاری، در ادامه بحثم با شما به عنوان مدیر فرهنگی و هنری، سؤالم مهم این است که بعد از این همه سال از گذشت پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز عرصه هنر انقلاب آن طور که لازم و شایسته آن است رشد نکرده است. در یک دهه گذشته شاهد افزایش چشمگیر مطالبات بخش انقلابی جامعه از هنر هستیم که با گسترش فضای مجازی به شدت رشد کرد. اما از سوی دیگر سال گذشته پدیده بزرگ سلام فرمانده به وجود آمد که به طور گسترده مورد توجه مردم قرار گرفت و نشان داد که هنر انقلابی در مواقفی می‌تواند به صورت گسترده میدان را به طور کامل از آن خود کند. آیا به عقیده شما هنر انقلاب در آستانه تحول قرار دارد و یا سلام فرمانده و مانند آن پدیده‌هایی هستند که یکباره رخ می‌دهند؟

چند نکته است که باید به آن بپردازیم. واقعیت این است که ما در یک جنگ نابرابریم این نابرابری هم در عِده و عُده است هم در نگاه به حوزه فرهنگ و هنر. هزینه‌ای که دشمن برای هنر می‌کند و هزینه‌ای که جبهه انقلاب می‌کند را ببینیم و مقایسه کنیم. ما در موارد ساده‌ای در خود کشور و مباحث هنری آن، مساله داریم در حالی که آن‌ها برای یک نمایش از یک سفارت‌شان ۲۵۰ هزار یورو می‌دهند. این پول، کل بودجه تئاتر ما نیست.

ما نمی‌توانیم با یک مداد مشکی یک نقاشی رنگی بکشیم ما این مشکل را داریم. بودجه‌مان را مقایسه کنیم با بودجه کل بخش‌های گوناگون. قول می‌دهم بودجه روابط عمومی برخی از وزارتخانه‌ها از بودجه کل معاونت هنری بیشتر است. این را با علم می‌گویم و اطلاع دارم. اما من باید پاسخگو باشم، اما آنجا نیست.

گردن من زیر دست مجلس است، اما آن روابط عمومی‌پاسخگو نیست. اما بودجه و پول آنجا است و از ما تمکین هم نمی‌کنند. برای همین در نگاه کلان به حوزه فرهنگ و هنر باید مسأله بودجه را اصلاح کنیم. اینکه فکر کنیم خوشنویسی خودش به جلو پیش می‌رود پس آن را رها کنیم، نتیجه اش این می‌شود که ترکیه گوی خوشنویسی را می‌رباید. پس ما چه خدمتی می‌توانیم کنیم؟ وقتی از دست رفت همه صدایشان در می‌آید، اما الان که داد می‌زنیم به فریادش برسیم، کسی گوش نمی‌دهد.

اما گفتم که این همه ماجرا نیست. نکته دوم اینکه چقدر هنرمند در این حوزه تربیت کرده‌ایم؟ اصلا تمام هنر روی هنرمند سوار است. اصلاً آیا هنر در معنای خودش بدون هنرمند معنی می‌دهد؟ ما باید هنرمند در این سال‌ها تربیت می‌کردیم. چرا نشده است؟ پاسخ به شیوه‌های آموزشی و تربیتی ما در هنرستان‌ها و آموزشگاه‌ها برمی‌گردد.

ما شیوه‌های تربیت مهندسین و علوم پایه را در هنر آوردیم حال آنکه شیوه تربیت هنرمند استاد و شاگردی است. شیوه‌ای که قرن‌ها است وجود دارد و به عنوان مثال در انجمن خوشنویسان دیده می‌شود و از آن استاد فرشچیان، استاد زاویه و در نقاشی استاد رجبی دوانی بیرون می‌آید.

شیوه استاد شاگری مهم است، اما در دانشگاه‌ها این گونه نیست. در موضوع شیوه این بحث است و در آموزش و محتوا نیز باید بگویم که همه دانشگاه‌ها مانند هنر و تهران محتوای کاملاً غربی را آموزش می‌دهند. این را به عنوان دانش آموخته این حوزه می‌گویم که در همین دانشگاه‌ها درس خواندم.

این جنس از محتوای آموزشی، از اول ریشه‌های باور و دین را می‌خشکاند و سپس روی آن می‌خواهد بنایی را سوار کند. حالا ارشاد با این هنرمند روبروست؛ وزارت فرهنگ که آن‌ها را تربیت نکرده است، اما از قضا با آن‌ها مواجهه پس از آموزش دارد و می‌خواهد آن‌ها را در فضای بومی بیاورد. این زحمتی است که باید قبل از ارشاد، نهاد‌هایی که برای آموزش و تربیت هنرمند دینی ساخته شده‌اند، آن را انجام دهند.

این است که با چنین شرایطی مواجهیم اگر در این ۴۰ سال کسی تدبیری می‌کرد و می‌ایستاد پای کار هنر انقلاب و هر سال ۱۰، ۲۰ یا ۳۰ هنرمند انقلابی در هر استان تربیت می‌شد، امروز با انبوه هنرمندان انقلابی که دغدغه مندند مواجه بودیم.

این موضوع در رسانه‌های بزرگی مانند رسانه ملی نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. باز امروز جمعی از هنرمندان حوزه‌های گوناگون را در رسانه ملی می‌بینیم، اما در دوره‌های قبل رسانه ملی، هنرمندان ارزشی فقط محترم بودند، اما کاری با آن‌ها نداشتند. شما استاد عبدالحمید قدیریان را چندبار در رسانه ملی دیدید؟ آیا ایشان را در برنامه‌های پربسامد و بیننده دیدید؟ کسی با این آقایان کاری نداشت.

پس جریان مرعوبی هم وجود دارد که مرعوب هنرمندانی است که آن سو تجلیل می‌شود. چون آن سو تجلیل می‌شود اینجا هم تجلیل می‌شود. اگر هنرمندی داریم که ۱۰ پله از بقیه بالاتر است، اما کسی از او تجلیل نکرده است، ما هم کاری با او نداریم. اینگونه هنرمندان انقلابی مهمی که داریم هم مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند و در نتیجه جریان هنر انقلاب مهجور واقع می‌شود.

ما هنرمند داریم که یک اثر کشیده است، اما مانده است هنرمند داریم که هزار کار کشیده است، اما دیده نشده است.

ما هر سفر استانی که می‌رویم و در جلسات هنرمندان پیشکسوت تلاش می‌کنیم که به این عزیزان کمک کنیم. بخشی از این بزرگواران خودشان توان ندارند، ولی ما آمادگی داریم، سر می‌زنیم و با هنرمندان دیدار می‌کنیم. در سفر خوزستان با استاد شمسایی دیدار داشتم که سمفونی‌های بزرگی نوشتند و ساختند. تلاش داریم که به میدان بیایند، اما برخی احساس می‌کنند که خسته اند و به خاطر کهولت سن دیگر توانایی کار ندارند.

پس عوامل مختلفی وجود دارد که وضع هنر انقلاب اینگونه باشد. در این شرایط یک سلام فرمانده رخ‌نمایی و جلوه‌گری می‌کند. اما یادمان باشد این سرود نتجیه یک فرایند و روند نیست بلکه یک رویداد است. روندی نبوده که این ثمره آن باشد.

با این حساب، آیا به عنوان معاونت هنری در زمینه تربیت هنرمند ورود کردید یا خیر؟

بله، به طور مشخص اگر بخواهم مصداقی مثال بزنم، در ذیل اداره کل موسیقی دفتر سرود را تأسیس کرده‌ایم و گروه‌های خیلی خوبی در سطح کشور را شناسایی و حوزه‌های آموزش آن را فعال کردیم. مربیان سرود را آوردیم و آموزش دانشگاهی و آکادمیک به آنان می‌دهیم تا از نظر نظری و فنی نیز ارتقا پیدا کنند.

همانطور که در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته دیدید، این اتفاق افتاد و گروه‌های سرود زیادی شرکت کردند و مورد توجه قرار گرفتند. در همین حوزه آموزش در خوزستان یکی از اساتید موسیقی خوزستان به من گفت چه کار می‌توانم انجام دهم و من گفتم به ایشان که شما ۲۰ نفر آموزش بدهید و ما هم هزینه آن‌ها را پرداخت می‌کنیم.

ساز‌های بومی استان و باور‌هایی که دارید در آن‌ها رسوخ کند؛ نفس استاد مهم است اگر او باورمند باشد شاگرد او هم باورمند بزرگ می‌شود. هنرمندی که باور نداشته باشد شاگرد او هم بی باور است.

همانطور که در بخش اول صحبت‌هایم گفتم در توسعه آموزش هنر در استان‌ها و مناطق کم‌برخوردار تمام تلاشمان را کردیم تا این موضوع توسعه پیدا کند. آن هم مبتنی بر خود هنر نواحی، یعنی هم ساز‌ها و هم اشعار. احساس این خلأ را داریم برای همین ورود کردیم، اما تولید انبوه دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های آزاد و هنرستان که دارد را نمی‌توانیم داشته باشیم. ما باید تک خال‌هایی را بالا بکشیم و شروع کنیم.

چطور در آن سو این مسیر تربیتی با فضایی که با دین و فرهنگ ایرانی و اسلامی‌همسو نیست با حجم بالایی هنرجوی تربیت شده همراه است؟

روند باورمند کردن انسان‌ها فرق دارد با تخریب کردن؛ تخریب کار ساده‌ای نیست، اما ساختن سخت است. متأسفانه در حوزه فرهنگ و هنر در تخریب کم نیستند از ماهواره و فضای مجازی و دانشگاه بی‌دین می‌کنند تا تجمعات این جمع‌ها تا فرایندی که در مطرح کردن چهره‌ها نمی‌شود و سیاست‌گذاری روی این چهره‌های توسط برخی افراد.

آقای سالاری، با توجه به این شرایطی که به آن آگاهید، نحوه همکاری شما با هنر اعتراضی و هنرمندان معترض چگونه است؟ از این رو که اولاً در خود هنر انقلاب هنر اعتراضی وجود داشته است و دوم اینکه به عنوان مدیر انقلابی که البته گفتید هنر نامتعارف و ناهنجار را برنمی‌تابید، نظرتان درباره هنر اعتراضی چیست. آیا برای آن فکری دارید؟ تعامل شما با هنرمندانی که کار اعتراضی می‌کنند چگونه است؟

با یک مثال حرفم را می‌زنم؛ زمانی یک نفر آمد و یک سطل ماست را روی سر یک دختر خانم ریخت. کسی هم نمی‌داند که این کار عمدی بوده یا نه، ماجرا چیست و سر چیست، هیچ کس نمی‌داند، اما حجم بالایی از دوستان ما که نام‌شان هنرمند است درباره آن پست منتشر می‌کنند. بعد جوانی با چاقو توسط ارذل و اوباش به شهادت می‌رسد، اما هیج کس صدایش در نمی‌آید.

اینجا معلوم است که عدالت در تشخیص و انصاف در بیان وجود ندارد چنین هنرمندی هنر اعتراضی که بخواهد بسازد عادلانه کار نمی‌کند. اما زمانی هنرمندی مانند آقای حبیب احمدزاده عیب کاری را می‌گوید و هنر آن را هم می‌گوید. حتما باید بگوید.

الان کسی هست که درباره مسائل بانکی بخواهد نمایشی را روی صحنه ببرد و ما جلوی او را بگیریم؟ درد ما این است چرا یک طرف غش می‌کنیم؟ این مملکت یکسری عیب دارد یکسری خوبی هم دارد فقط یک بخش را چرا می‌بینید؟ چرا خودتان را موظف می‌دانید که درباره یک بخش نظر بدهید؟ آیا داعش که بیخ گوش ما بود و تمامیت ارضی که مورد تهدید قرار می‌گیرد مسائلی نیست که مورد پرداخت هنری قرار بگیرد.

موضوع بر سر انصاف است. مشکل این است که مرز ما در مواجهه با هنر اعتراضی رعایت انصاف است وگرنه کسی با هنر اعتراضی مشکلی ندارد.

پس معتقدید که هنرمند بی انصاف اثر هنری غیر منصفانه می‌سازد.

مانند آینه‌ای می‌شود که یا مقعر است یا محدب. آینگی آن از بین رفته است، اگر در مقدمه تئاتر می‌نویسند که تئاتر آینه است، درست است، اما اگر مقعر یا محدب بود کج و نادرست نشان می‌دهد. این کج و معوجی جامعه را به ناکجا می‌برد. اما آینه باشد اشکالی ندارد. برخی از هنرمندان ما آینه را بد نگه می‌دارند.

الان هم به نظرم بیشتر کار‌های تئاتری که ساخته می‌شود معترضانه است. چند درصد این نمایش‌ها درباره ارزش‌های مورد نظر انقلاب و نظام است؟ اما در حال کارند و ما هم با آن‌ها مشکلی نداریم. اگر نظام بسته بود و همه چیز را متوقف می‌کرد پس چگونه در حال کارند؟ بحث ما درباره انصاف است.

اثر هنری که اندیشه در ورای آن نیست و می‌خواهد با توسل به مفاهیم مستهجن در کلام و نمایش فروش کند، جلوی آن گرفته می‌شود. بعد می‌گوید که نمی‌گذارند حرفمان را بزنیم. تو می‌خواهی بفروشی و این کار را با کلام مستهجن و تنانگی انجام دهی، منتها خودت را پشت اندیشه پنهان می‌کنی. کدام اندیشه و کدام کار انیشمندانه؟ جلوی هیچ کاری که واقعاً اندیشمندانه باشد گرفته نشده است. به دوستان مان در شورای نظارت گفته‌ام که با کار دارای اندیشه، اندیشمندانه برخورد کنید.

عمده کار‌هایی که ما با آن‌ها مخالفیم کار‌هایی است که می‌خواهد با پز روشنفکری الکی و مخالف خوانی‌های بیهوده فروش کند. می‌خواهد بلیت بفروشد و پول درآرد. آیا کسی می‌تواند جلوی شازده کوچولو که یک کار اندیشمندانه است را بگیرد؟ این کتاب اثر اندیشمندانه است و همه جای دنیا مورد احترام است، اما این دوستان می‌خواهند با مخالف‌خوانی‌هایی که مورد پسند برخی باشد و با کلام مستهجن فروش کنند. اندیشه را به میان بیاورند و اثر بسازند؛ اندیشه همواره مورد احترام است.

ما با هیچ کس مخالف نیستیم و نمی‌گوییم که کسی کار نسازد. نگفتیم که بقیه بروند خانه نشین بشوند هرکس می‌خواهد کاری بسازد در معاونت هنری به روی او باز است.

اما در عین حال ما با جریانی مواجهیم که معاند است و جریانی هم که با حرف زدن می‌توان مسائل میان‌مان را با او حل کنیم؛ برخی از چهره‌های هنری به همین دفتر می‌آیند و می‌گویند که در هیچ جریان سیاسی نیستند، اما برخی معاندند و می‌خواهد با عناد کار کند، زیرا تعهداتی در جا‌های دیگر دارد.

اما هنرمندان دیگری هم با من و هم با معاونین و حتی خود شخص وزیر دیدار صورت گرفته است، اما رسانه‌ای نشده است. اما اینکه کسی بیاید و بگوید که یا حرف ما را گوش می‌دهید یا چی، نشان می‌دهد که اهل گفتگو نیست. برخی از هنرمندان می‌گویند که حرف ما را گوش ندادند، نخیر گوش دادند، گفتگو بود، چیزی را شما گفتید و شما هم حرفی زدید و به نتیجه خاص خود می‌رسد. اما برخی اصرار دارند که هرچه آن‌ها گفتند همان شود. این که آداب گفتگو نیست.

اما صد در صد در تعامل و گفتگو با هنرمندان هستیم. شب عید به خانه تئاتر رفتم که در پاسخ به حضور آن‌ها در چند ماه قبل بود که به دفتر من آمدند. با هم حرف زدیم، اما در انتها جشنواره فجر برای همه است ما که نمی‌توانیم آن را تعطیل کنیم. بله در جشنواره برخی از دوستان تئاتری همکاری نکردند. برخی هم فکر می‌کنند دولت خودپرداز بانک است وقتی پول می‌خواهیم سراغ آن‌ها برویم. خب این خوب نیست من پول چه چیزی را باید بدهم؟ ارتباط دو طرفه است.

امسال را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ جشنواره‌های فجر چگونه شکل خواهد گرفت؟

ما کار خودمان را انجام می‌دهیم، چون معتقدیم به کاری که می‌کنیم؛ زیرا می‌گوییم تئاتر برای همه هنرمندان کشور است نه قشر خاص. معتقدیم که هرکسی کار تئاتر می‌کند محترم است و اینکه بخواهیم برای کسی رانت ایجاد کنیم یک سفره خاص پهن کنیم غیر از این است. قطار هنر ممکلت را نمی‌توان متوقف کرد، هرکسی رسید سوار شد و هرکسی نرسید این قطار می‌رود؛ این قطار متوقف نیست.

به اجرا‌های تئاتر و موسیقی در همین ماه‌ها و ماه‌های آینده نگاه کنیم، می‌بینیم کسانی بودند که می‌گفتند از موسیقی بروم بیرون و خوانندگی نکنم، در این کشور دیگر کار اجرا نمی‌کنم، بعد همین فرد تا الان چند کنسرت اجرا کرده است! این‌ها معنی دارد.

یکی از همین انواع موسیقی اعتراضی "رپ" است. واقعیت این است که این موسیقی مورد توجه برخی از نوجوانان و جوانان است. آیا امکان اینکه این موسیقی جواز بگیرد هست؟ برای آن چه فکر و تحلیلی دارید؟

اولا می‌دانید که رپ یک سبک زندگی است و یک موسیقی ساده و معمولی نیست. یک پیوستار است که اگر بخش‌های جانبی‌اش از آن گرفته شود، دیگر تنها یک شکل خام از موسیقی‌اش باقی می‌ماند. آنچه در حال حاضر در موسیقی زیرزمینی از آن به عنوان "رپ" یاد می‌شود، "رپ" نیست یک موسیقی کاریکاتوری از "رپ" است. اما رپ واقعی فرم پوشش، سبک زندگی، تفکر و... دارد. اینکه چقدر می‌توانیم به این نوع رپ در جامعه بها بدهیم و رسمیت بدهیم، به یک بحث روانشناسی، جامعه شناختی و هنری نیاز دارد.

در واقع به یک پژوهش بزرگ نیاز دارد.

بله واقعاً به یک پژوهش نیاز دارد، فواید و مضرات این کار چیست و کدام قسمت از زندگی فردی و اجتماعی آدم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بعد به آن پرداخته شود. اما اینکه، چون از آن استقبال می‌شود پس ما هم آن را به رسمیت بشناسیم، دلیلی نمی‌شود. خیلی چیز‌ها در جامعه یا دنیا هست که از نظر فرهنگی و دینی ما موردپسند نیست حال باید آن را به رسمیت بشناسیم.

اینکه برخی می‌گویند که با رپ کار انقلابی و دینی هم خوانده می‌شود، مانند فرمی می‌ماند که با محتوای خود کاملاً ناسازگار است. این دوستان که می‌گویند رپ را به خدمت می‌گیریم رپ را به خوبی نشناختند. قصه آنان ماجرای این مثل است که: شد غلامی‌که آب جوی آرد؛ جوی آب آمد و غلام ببرد. این دوستان فکر می‌کردند که می‌توانند رپ را مدیریت کنند، اما آیا واقعاً این اتفاق افتاد یا رپ کار خودش را کرد و اثراتش را برجای گذاشت.

من خودم در خودم این توان را نمی‌بینیم که رپ را بیاورم و آن را خودی کنم. هرکسی که می‌تواند این کار را إن شاءالله بکند. من معتقد نیستم که موسیقی رپ خودی می‌شود. اینکه شعرش را بردایم و دوتا مرگ بر آمریکا و زنده باد انقلاب بگذاریم، معنی آن این نیست که رپ انقلابی می‌شود. این سادگی است که فکر کنیم با عوض کردن شعر رپ می‌توان آن را انقلابی و ملی کرد.

اما این هم مهم است که بتوانیم با نسل جدید با زبان خودشان ارتباط بگیریم. نباید بگذاریم میان این نسل و نظام فاصله ایجاد شود و هرکدام کار خودمان را بکنیم. البته هم نمی‌گویم که به هر قیمتی.

بله البته جریان‌های فرهنگی ما باید بتوانند ذائقه و عطش فرهنگی جوانان را جبران کنند و جایگزین داشته باشیم. آموزش و پرورش ما باید به میدان بیاید مراکز اجتماعی ما مانند معاونت اجتماعی وزارت کشور باید جایی که موظف هستند به میدان بیاینند. همه باید به میدان بیایند. نسل نویی که دارد می‌آید همه جانبه به حمایت نیاز دارد از لباس و پوشاک تا منظومه ارزشی و... اینکه فکر کنیم که فقط جایی مانند معاونت هنری وزارت ارشاد باید این کار را انجام دهد درست نیست.

یک مجموعه عوامل باعث می‌شود که اتفاقاتی رقم بخورد. در دهه ۶۰ آقای آهنگران و آقای کویتی پور اگر مطرح و برجسته شدند، اتفاقی که نبوده است. آنان ذائقه عمومی را ساختند، چون خلأ وجود داشت و شرایط و بستر وجود داشت. این اتفاقات و مجموعه عوامل و حوادث سیاسی مقصر است. میزان و نوع ارائه محصول فرهنگی و هنری مهم است.

بخش دیگر سؤالات من درباره همکاری با کشور‌های خارجی برای کار‌ها و فعالیت‌های هنری است و حضور معاونت هنری در فستیوال‌ها و رویداد‌های هنری.

البته در این زمینه دوستان ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات همکاری دارند و کار‌های بسیار خوبی انجام داده‌اند. اما به خاطر بالا رفتن هزینه ارز ما با مشکلات زیادی روبرو شدیم و روی فعالیت‌های ما اثرگذار است. هزینه اعزام گروه‌های هنری که بالا می‌رود، زیاد می‌شود. اما با اولویت کشور‌های هم‌زبان و هم‌کیش ما هستند این کار را انجام می‌دهیم. درباره اینکه هفته‌های فرهنگی را احیا می‌کنیم با سازمان فرهنگ و ارتباطات ارتباط خوبی داریم که لااقل اهالی یک کشور بتوانند با فرهنگ و هنر ما آشنا باشند.

صنایع دستی ما را بشناسد. سال گذشته در هفته فرهنگی تاجیکستان که شرکت کردم اقبالی که مردم تاجیکستان به ایران و هنر ایران دارند وصف ناشدنی است. ما ساعت ۳ قرار بود در سالنی برنامه داشته باشیم ساعت ۱ سالن پر بود. این اقبالی است که وجود دارد و باید به این اقبال پاسخ بدهیم. امیدوارم که بضاعت سیاسی فراهم شود تا بتوانیم این روند را در کشور‌های گوناگون توسعه بدهید و در جشنواره‌های مهمانان خارجی داشته باشیم تا به شناخت فرهنگ ما کمک کند.

سؤال دیگرم ناظر به مشکلاتی است که در شکل اجرا و وحدت رویه نهاد‌ها و متولیان فرهنگی و هنری دیده می‌شود. بار‌ها دیده شده است که هرکدام از آن‌ها یا موازی کاری می‌کنند یا مانند توپخانه‌ای که هرکدام نقطه‌ای را هدف گرفته باشد، شلیک می‌کنند. علت این موضوع را به عنوان یکی از مدیران ارشد هنری کشور چه می‌دانید؟

ما در حوزه امنیت و آموزش و پرورش و فرهنگ، شورا داریم، اما آن اقتدار و حمایتی که از شورا‌ها باید دیده شود یکسان نیست. ما در هنر هوو‌های فرهنگی داریم. همه خودشان را صاحب نظر می‌دانند. اما در فضای نظامی اینگونه نیست، در فرهنگ همه خود را صاحب‌نظر می‌دانند.

برخی تصورات غلط از حوزه‌های دیگر را به فرهنگ تسری می‌دهند فکر می‌کنند فرهنگ مانند کارخانه‌ای است که از این سو خمیر می‌ریزیم و از این طرف بیسکوئیت تحویل می‌گیریم. فکر می‌کنند عده‌ای را حذف کنیم و از این سو عده‌ای را تربیت کنیم. اینگونه نیست که از میان ۱۰۰ شاگرد هنری همگی شاعر و هنرمند درست انقلابی شوند. این نگاه باید درست و اصلاح شود. ما باید ۱۰۰ خواننده تربیت کنیم تا یک موذن زاده داشته باشیم. اما برخی از مسئولین ما می‌خواهند با کمترین هزینه‌ها بیشترین خروج را داشته باشیم.

ما باید هزینه‌های جانبی هنر را بپذیریم. باید ۲۰۰ تا تئاتر تولید کنیم یک اثر خوب دربیاید. هزار سرود تولید کنیم تا یک سلام فرمانده از آن درآید. این خطر را کسی نمی‌پذیرد. اما باید این رویه را داشته باشیم. به درستی و به حق در حوزه نظامی می‌پذیرند که ۱۰۰۰ تا موشک ساخته شود تا آن یک موشک مورد نظر را نتیجه دهد. در مانور نظامی آن همه ادوات نظامی به کار گرفته شود تا در جای خود به کار آید.

این کار‌ها باید انجام شود تا امنیت کشور تقویت شود و آن را همه قبول داریم و درست است، اما این رویکرد را در حوزه فرهنگ نداریم. اگر بگوییم چند میلیارد بدهید تا چندین سمفونی و تئاتر فاخر بسازیم که یکی از آن‌ها سلام فرمانده یا سمفونی ایثار شود، می‌گویند چرا و چطور؟ با شاید که نمی‌شود و... اگر می‌توانید بسازید بدهیم، اگر شک دارید ندهیم. کسی این خطر را قبول نمی‌کند. این مسائل خودش را در هنر نشان می‌دهد.

در پایان این مصاحبه و با توجه به مشکلاتی که درباره هنر گفتید، فکر می‌کنید وضعیت هنری ما در پیش رو چگونه خواهد بود؟

ما با احیای جریان تئاتر مناطق چهره‌های خوبی از مناطق را پیدا کردیم که دیده نمی‌شدند؛ این‌ها انگیزه پیدا کردند که کار تولید کنند. طبیعتا این جشنواره آرام آرام خودش را در سطح اول کشور نشان می‌دهد و ما شاهد هنرمندان خوبی در سطح بالای هنر کشور خواهیم بود. در جشنواره نگارگری که بعد از ۸ سال انجام شد، باز چهره‌های نو دیدیم که جوانند.

این روند کمک می‌کند به اینکه مسیر بهتری داشته باشیم. ما باید به سمت پیدا کردن چهره‌های گوناگون جوان کل کشور در تمام حوزه‌های هنری برویم و از تک چهره‌های سلبریتی و سلبریتی زدگی فاصله بگیریم. این مسیر رسانه‌ها را به مدد می‌طلبد و صداوسیما و روزنامه‌ها و بخش خبری و ... را می‌طلبد که اگر فردی را در جشنواره دیدیم جایزه گرفته است، بپرسند که چرا جایزه گرفته ای. اما این پیوست وجود ندارد.

bato-adv
bato-adv
bato-adv