جوادی حصار گفت: بهزاد نبوی بهعنوان بزرگتر آن مجموعه و مورد احترام همهی دوستان فقط دورهشان تمام شده بود. دوستان همه از ایشان خواهش کردند و فعلا هم هستند. اگر ایشان در جبهه بمانند، بعید میدانم کس دیگری بخواهد ریاست جبهه را قبول کند.
چند ماهی هست که خبرهای ضد و نقیض زیادی از جبهه اصلاحات شنیده میشود. از استعفای بهزاد نبوی ریاست جبهه تا بروز اختلاف بر سر مشی جبهه در ادامه راه که همگی نشان از تاثیر تحولات اخیر اجتماعی در اعتراضات پاییز پارسال بود. تازهترین خبری که از این جبهه منتشر و خیلی زود هم به مانند دیگر مسائل تکذیب شد خبری مبنی بر خروج فراگیرترین حزب اصلاحطلب از جبهه اصلاحات بود. خروج «حزب اتحاد ملت» از جبهه و احتمال تجزیه جبهه اصلاحات گرچه خیلی زود تکذیب شد، اما وجود اختلاف و دلیل آن را در برخی تحلیلها روشن کرد. فقدان تمایل بهحضور در انتخابات پیشرو در مردم، از یک سو و تمایل اعضا و احزاب دیگر جبهه اصلاحات، به مشارکت در انتخابات از طریق کاهش سقف مطالبات خود در ائتلاف با جریان معتدل اصولگرا برای جلوگیری از قدرت گیری مجدد تندروها از سوی دیگر از مواردی هستند که به نظر می رسد در اختلافات دو بخش تعیین کننده بهنظر میرسند.
محمد صادق جوادی حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی در گفت و گوی خبرآنلاین با او به این موضوعات میپردازد.
در خبرها آمده که اختلافنظر درباره انتخابات مجلس ممکن است منجر به تجزیه «جبهه اصلاحات» شود؟
نه. از اهالی رسانه که خودم را هم از جنس آنها میدانم، خواهش میکنم به شایعات دامن نزنند. زمانی که شایعات در رسانه بازنشر بشوند، رنگ و بوی جدیت میگیرند. دامن زدن به شایعات جز ایجاد تفرقه نتیجه دیگری ندارد. مشکل فقط انتخاب 15 نفر بود که لیست تکمیل و مشکل حل شد. هرچند، چند نفرشان مردد هستند که بیایند یا نیایند و هنوز جلسهی تازهای تشکیل نشده تا این امر مشخص شود.
حزب اتحاد ملت در جبهه اصلاحات میماند؟
حزب اتحاد که هست. قرار نبوده بیرون بیاید. برای خود خانم آذر منصوری مشکلی درست کرده بودند؟
چه مشکلی و از چه جانب؟
گفته شد ایشان نمیتواند عضو جبهه باشد. اعضای جبهه یا حقیقی هستند و یا حقوقی. اعضا مدیران احزاب هستند. حقیقیها کسانی هستند که بهعنوان مشاور به جلسات دعوت میشوند. سر این ماجرا تصمیم گرفته شده خانم منصوری بهعنوان عضو حقیقی، به جلسات تشریف بیاورند.
آیا شکاف در جبهه پس از اعتراضات پاییز پارسال و تفاوت دو دیدگاه منجر به قوت گرفتن این نشده که احتمالا فضای جبهه اصلاحات به شدت دو قطبی شده؟
اختلاف نظر در مورد روشها همیشه وجود دارد. ولی اینکه شیوه گفتمان خاتمی، تفاوت داشته باشد، باعث تبدیل جبهه به دو قطب نمیشود. من چنین نشانههایی را ندیدم ولی در عالم سیاست همه چیز امکان دارد. تاکنون همچین چیزی وجود نداشته که اعضا بگویند به خاطر مواضع آقای خاتمی به جبهه نمیآیند یا برعکس.
اگر اختلافی بر سر خط و مشی جبهه نبوده پس ماجرای کنارهگیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه چه بود؟
بهزاد نبوی بهعنوان بزرگتر آن مجموعه و مورد احترام همهی دوستان فقط دورهشان تمام شده بود. بههرحال دورهای دو ساله بود که وقتی تمام شد، ایشان گفتند که دیگر توان اداره این کار را ندارم و من استعفا میدهم و میروم کنار. با این حال دوستان همه از ایشان خواهش کردند و فعلا هم هستند.
بحث در جبهه ماندن آقای نبوی است یا رییس جبهه ماندن ایشان؟
اگر ایشان در جبهه بمانند، بعید میدانم کس دیگری بخواهد ریاست جبهه را قبول کند.
چرا جبهه تکلیف خودش را با انتخابات اسفند مشخص نکرده است؟
هنوز تصمیم مشخصی گرفته نشده.
جبهه اصلاحات درحالی موضعش را با این قضیه روشن نکرده که چند ماه به انتخابات بیشتر نمانده و اگر نیت به حضور جدی باشد، نیازمند برنامهریزی است؟
این که رویه است. همیشه در دورههای قبل هم جبهه تازه از پنج شش ماه قبل از انتخابات، فعالیتش را شروع میکرد.
پیشبینی شما از تصمیمی که جبهه اصلاحات برای انتخابات خواهد گرفت، چیست؟
به تصمیم جمع بستگی دارد اما پیشبینی خود من این است که بستگی به شرایط عمومی کشور و اقبال عمومی خود جبهه دارد.
جبهه اصلاحات پیش از این هم در انتخابات مجلس این تجربه را داشته که کاندیدای زیادی برایش نمانده و بسیاری ردصلاحیت شدند، اما با ارائه فهرستی از اصولگرایان میانهرو، توانسته مشارکت را بالا ببرد و مجلس را از تندروها بگیرد. به نظر شما این تجربه میتواند تکرار شود؟
باید ببینیم شرایط برای حضور مردم در انتخابات تا چه اندازه فراهم میشود؟ و اینکه مردم قانع شوند اینبار در انتخابات شرکت کنند یا شرکت نکنند و احتمال دارد فضا همچنان سرد بماند. اگر فضای عمومی جامعه، گرایش به شرکت در انتخابات داشته باشد، جبهه اصلاحات نیز بهطور قطع تصمیم به حضور خواهد گرفت. اما اگر شرایط به گونهای باشد که انگیزههای حضور مردم کاهش پیدا کند و انتخابات انقباضی باشد و امکان حضور همه سلایق مختلف هم نباشد، بعید است که جبهه بتواند کاندیدای مورد نظر خودش و حمایت مردم را داشته باشد. قطعا جبهه باید بتواند کاندیدایی را به مردم معرفی بکند که مورد نظر مردم باشند اگر آن کاندیدا تایید نشده باشد، جبهه دیگر کاندیدایی ندارد که بخواهد به خواست خودش مشارکت کند.
به نظرتان ممکن است فضای انتخابات کمتر انقباضی بشود یا اوضاع طوری پیش برود که مردم گرایش به حضور بیشتر پیدا کنند؟
بستگی دارد اوضاع چطور پیش برود. الآن همین طرح مجلس برای اصلاح قانون انتخابات خیلی حرفها میزند. مجلسیها چه عزم و ارادهای برای حضور مردم در انتخابات دارند که همه سلایق بتوانند بیایند؟ آیا در قانون جدید انتخابات نظارت قانونی بهجای نظارت استصوابی حاکم میشود؟ در صورت روشن شدن تکلیف چنین مباحثی آن وقت میتوانیم بگوییم که سیستم تصمیم گرفته حضور مردم در عرصه انتخابات را تسهیل کند و مشارکت را بالا ببرد.
جمهوری اسلامی برخاسته از متن مردم بوده. برخاسته از کودتا و دخالت خارجی نبوده است. دولت دست نشانده نیست. حیف نیست مشارکت، یک مشارکت حداکثری نباشد؟ در انتخابات همسایهمان ترکیه بالای 85 درصد مردم در شرکت کرده بودند. بنابراین نمایندگان مجلس کنونی، خیلی تکلیف سختی دارند تا شرایط را جوری رقم بزنند که مردم ایران هم در انتخابات مشارکت بالایی داشته باشند. اگر این مجلس شرایط را طوری رقم بزند که انگیزه مردم در انتخابات پایین بیاید، به رسالت قانونی، رسالت انقلابی و انسانی و ایرانی خودشان درست عمل نکردهاند و در حقیقت شرایط را برای ادامه حضور خودشان هموار کردهاند.
چندی پیش مدیران برخی احزاب اصلاحطلب با وزیر کشور دیدار داشتند، برآیند آن نشست چه بود؟
همه حرفهای مثبت میزنند. مسئولان که نمیگویند میخواهند فضا را ببندند. جلسات عمومی تریبونی با عملیات فرق دارد. مسئولان ما پشت تریبون چیزی میگویند و در میدان عمل کار دیگری میکنند.
تحلیلتان از کناره گیری آقای شمخانی چیست؟
از اول هم آقای رییسی با ادامه حضور ایشان خیلی موافق نبودند. در حقیقت تحمل کردند ایشان را و همراه نبودند. نه خودشان و نه تیمشان. اخیرا هم دو سه تا اتفاق افتاد که مقداری این مساله تشدید شد. مثل ارتباط خانوادگی شمخانی با خاتمی و ...
اجرای تصمیم شورای امنیت ملی مبنی بر حل مناقشه ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، به شمخانی سپرده شد بهخاطر تسلط او به زبان عربی و شناختش از مناسبات منطقهای؛ این ماجرا یک مقداری برای دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم خوشایند نبود.
بحث دوم که مطرح است اینکه اخیرا گروه هفت یک مصاحبه داشتند که تلاشهای زیادی را باید انجام بدهیم که دوباره برگردیم به برجام و اینکه برای کنترل ایران هیچ راهی بهتر از احیای برجام وجود ندارد. در احیای برجام هم شورای امنیت ملی اینجا تصمیمگیری و تصمیمیسازی میکرد و وزارت امور خارجه مستقل از شورای امنیت ملی نمیتوانست عمل بکند. این هم بهنظر من در این ماجرا دخیل شد. اینکه اگر گفتوگوها علنی بشود و دو طرف منازعه یعنی ایران و امریکا برای رسیدن به نتیجه احیای برجام دوباره پای مذاکره بنشیند، دولت رییسی تمایلی ندارد که این با مداخله و حضور شمخانی اتفاق بیفتد و به نام ایشان و شورای امنیت ملی تمام بشود.
یعنی دولت میخواسته برجام اتفاق نیفتد یا به اسم شمخانی که بازمانده از دولت قبل بود، تمام نشود؟
هردو. هم اینکه اراده شمخانی بر احیای برجام بود و هم اینکه اگر هم قرار باشد توافق بشود، به نام شمخانی تمام نشود و ایشان نقشی نداشته باشد.