bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۳۷۶۶۹
ران دسانتیس گزینه اصلی رقابت درون‌حزبی جمهوریخواهان کیست و چه می‌خواهد؟

ترامپیسم بدون ترامپ/ ران دسانتیس چه می‌خواهد؟

ترامپیسم بدون ترامپ/ ران دسانتیس چه می‌خواهد؟

دسانتیس همچنان به نظر اصلی‌ترین گزینه ریاست‌جمهوری است که ترامپ یا بایدن نیست. به‌رغم رأی پایین‌اش، زمان زیادی که هنوز در کارزار مقدماتی باقی مانده و اتفاقات متعددی که در این فاصله می‌تواند بیفتد امید او و هوادارانش را حفظ می‌کند. بررسی‌های فایوسرتی‌ایت هم نشان می‌دهد کسی که در این فاصله با انتخابات، این میزان حمایت را داشته است، شانس ۱ به ۳ برای پیروزی دارد و این، شانس کمی نیست.

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۱۰ خرداد ۱۴۰۲

سومین نام جدی رقابت ریاست‌جمهوری آمریکا؛ اصلی‌ترین دلیل توجه به ران‌دسانتیس در این عبارت خلاصه می‌شود. درحالی‌که در سمت دموکرات‌ها رئیس‌جمهور مستقر مزاحم چندانی ندارد و در سمت جمهوری‌خواهان رئیس‌جمهور سابق، دونالد ترامپ بیشتر اکسیژن موجود را مصرف می‌کند، ران‌دسانتیس فعلا تنها کسی است که در نظرسنجی‌ها و تحلیل‌ها به‌عنوان فردی بررسی می‌شود که شانس واقعی و قابل‌توجه برای اثرگذاری روی رقابت دارد.

به گزارش هم‌میهن، رابرت کندی و مرین ویلیامسون در میان دموکرات‌ها وارد رقابت شده‌اند اما اقبال چندانی جلب نکرده‌اند و البته حزب دموکرات هم با وجود رئیس‌جمهور جو بایدن، قصدی برای جدی‌کردن رقابت مقدماتی نشان نداده است، چنان‌که در دوره‌های حضور رئیس‌جمهور مستقر معمول است. نیکی هیلی، تیم اسکات و دیگران هم در میان جمهوری‌خواهان، بیشتر به عنوان نیمکت‌نشینانی در نظر گرفته می‌شوند که در سناریوهای غیرعادی شانسی برای عرض‌اندام پیدا خواهند کرد. دسانتیس اما مدت‌هاست حتی از سوی کارزارهای ترامپ و بایدن هم به‌عنوان گزینه جدی مورد توجه بوده است. اما دسانتیس کیست، چرا مطرح است و چه شانس و اثرگذاری‌ای روی رقابت دارد؟ شروع دوره حضور برجسته دسانتیس در صحنه سیاست آمریکا چندان به زمان دوری برنمی‌گردد. او که در دهه اول قرن حاضر به‌عنوان دادستان در فلوریدا کار کرده بود، از سال ۲۰۱۳ به عنوان عضو مجلس نمایندگان از همین ایالت وارد کنگره شد، اما از سال ۲۰۱۸ و پس از پیروزی در انتخابات فرمانداری فلوریدا بود که نام او به نامی آشنا برای عموم دنبال‌کنندگان صحنه سیاسی آمریکا تبدیل شد. حالا ۵ سال بعد، او به گزینه ریاست‌جمهوری هم تبدیل شده است تا صعودی نسبتاً سریع از نردبان سیاست حزب جمهوری‌خواه داشته باشد و با ۴۴ سال سن، از مدعیان اصلی باشد.

دسانتیس کیست؟

دسانتیس در دانشگاه ییل تاریخ خوانده و پس از آن در دانشگاه هاروارد، حقوق. او در دانشگاه ییل عضو تیم بیسبال دانشگاه هم بوده است و ظاهراً بازیکن موفقی هم به حساب می‌آمده است. او سابقه تدریس تاریخ و مربی‌گری بیسبال هم دارد. سابقه ورزشی او احتمالاً در صحنه رقابت سیاسی برای هوادارانش جذاب باشد و سابقه دانشگاهی‌اش نیز در بحث‌های هواداران به کار خواهد آمد. هر چند بدنه اصلی سبد رأی‌ای که دسانتیس به دنبال آن است چندان علاقه و توجهی به تحصیلات نشان نداده‌اند و بلکه گاهی اتصال به جامعه تحصیلکردگان دانشگاه‌های برجسته کشور، برای برخی از بدنه طبقه متوسط و روبه‌پایین سفیدپوست در ایالت‌های جنوبی که خودش تحصیلات تکمیلی نداشته، به‌عنوان نمادی از عضویت فرد در طبقه نخبه‌ای فرض شده است که از اصول زندگی این مردم بی‌خبر است. شاید به همین مناسبت است که دسانتیس و کارزارش، چندان تمرکزی روی این سابقه دانشگاهی نداشته‌اند و حتی در بحث‌های تقنینی در دوران فرمانداری‌اش، چندان اشاره‌ای به تحصیل او در ییل و هاروارد نداشته‌اند.

او از اوایل قرن حاضر افسر نیروی دریایی ایالات متحده نیز بوده است. در همین دوران، او مدتی به زندان گوانتانامو اعزام می‌شود و در همین دوران سابقه‌ای برجای می‌گذارد که احتمالا با تشدید رقابت انتخاباتی بیشتر و بیشتر به آن ارجاع داده خواهد شد. او به عنوان افسر نظامی، در پست خود در این زندان مستقیماً با زندانیان گوانتانامو سروکار داشته است. زندان گوانتانامو به‌خودی‌خود نقطه تاریکی در تاریخ سیاست آمریکاست که سال‌هاست درخواست‌ها برای تعطیلی آن مطرح است و حتی زمانی باراک اوباما قول بستن این زندان را داده بود. گوانتانامو همچنین از سوی نهادهای بین‌المللی از جمله سازمان ملل هم به عنوان نمونه‌ای از نقض حقوق بشر محکوم شده است. یکی از منتقدان جدی گوانتانامو، دن فرید است که چهل سال سابقه خدمت در دستگاه سیاست خارجی آمریکا را دارد و خود مدتی از مقامات مسئول دولت در گوانتانامو بوده است و حالا رسماً اذعان می‌کند که فرایند بازداشت، رسیدگی و پیگیری پرونده و اداره زندان مملو از نقص و نقض بوده است.

اما پرونده دسانتیس از یک زندانبانی ساده فراتر می‌رود. زندانیان آزادشده از این زندان که بسیاری در نهایت بدون اثبات هیچ‌گونه جرم آزاد شده‌اند، روایت‌هایی از زمان گذراندن حبس در گوانتانامو داشته‌اند که با توجه به تبرئه آنها، از سوی بسیاری به‌عنوان آنچه بر سر بی‌گناهان رفته است، جدی گرفته می‌شوند. برخی از این زندانیان روایت‌هایی از رفتار دسانتیس با خودشان داشته‌اند. در یک نمونه، به زندانیانی که اعتصاب غذا کرده بودند، به اجبار و از طریق لوله‌های پزشکی، غذا و داروهای مسهل خورانده می‌شده است و دسانتیس، از جمله زندانبانان حاضر در صحنه، با خنده و تمسخر ماجرا را برگزار می‌کرده است و در موارد دیگر هم در تحقیر زندانیان نقش‌آفرینی می‌کرده است. این موضوعی نیست که بتوان انتظار داشت در صحنه رقابت سیاسی مطرح نشود.

از میراث‌دار تا رقیب

نام دسانتیس به‌عنوان گزینه‌ای برای ریاست‌جمهوری از حزب جمهوری‌خواه، تقریباً از همان زمانی شروع شد که او به‌عنوان فرماندار فلوریدا انتخاب شد. فلوریدا، سومین ایالت بزرگ ایالات متحده آمریکاست و همواره در انتخابات ریاست‌جمهوری هم از ایالت‌های مهم رقابتی فرض شده است. آن زمان البته، دسانتیس در انتخابات حمایت ترامپ را با خود داشت و البته از این حمایت هم استقبال و آن را برجسته می‌کرد. در یک ویدئوی تبلیغاتی معروف که لحنی غیررسمی هم دارد، دسانتیس که در کنار خانواده‌اش تصویر شده است، در حال بازی و کتاب‌خواندن برای کودک خردسالش، شعارهای تبلیغاتی ترامپ را برای او می‌خواند. این البته نه نشانه نزدیکی مواضع دسانتیس و ترامپ که نمادی است از اینکه در دوران رقابت سیاسی، دسانتیس تا چه حد در اردوگاه ترامپیست‌ها بوده است و چقدر خود را به او نزدیک می‌خوانده است. همان زمان هم، در حرف‌هایی که درباره او به‌عنوان گزینه ریاست‌جمهوری زده می‌شد، دسانتیس به‌عنوان میراث‌دار اصلی ترامپ پس از پایان دو دوره حضور او دیده می‌شد و نه رقیب بالقوه‌ای برای ترامپ.

به مناسبت مطرح‌شدن نام دسانتیس به‌عنوان گزینه ریاست‌جمهوری، عملاً کل دوران فرمانداری او در فلوریدا به‌عنوان یک کارزار کوچک ریاست‌جمهوری پی گرفته شده است و بیشتر فعالیت‌های او در این دوران، بازی در زمین دعواهای فرهنگی و هویتی مطرح در سطح ملی بوده است. همین دعواها و فعالیت‌هاست که اصلی‌ترین ابزار برای رصد کارزار او در رقابت با ترامپ و سپس در صورت پیروزی با بایدن کارآیی خواهد داشت.

ترامپ، بدون عوارض جانبی

نسخه مشابه ترامپ برای آنها که مثل ترامپ می‌خواهند، اما ترامپ نمی‌خواهند؛ این عملاً اولین برچسبی بود که از سوی رسانه‌ها به دسانتیس خورد. این که او نسخه بی‌دردسر دونالد ترامپ است. دسانتیس که تماماً به‌عنوان عضوی جدی از اردوگاه ترامپیسم به مرکز صحنه سیاست آمد، تقریباً در همه چیز مواضع نزدیک یا شبیه به ترامپ دارد اما چند تفاوت او را در نگاه اول برای برخی به گزینه‌ای قابل‌توجه تبدیل می‌کند. او برخلاف ترامپ، سوابق رفتارهای زناشویی و جنسی نامطلوب نداشت و متهم به آزار، مزاحمت جنسی و تجاوز نیست. شرکتی را ورشکسته نکرده است. از هیچ دموکراتی حمایت نکرده است. حدود سه دهه از ترامپ جوان‌تر است. به‌رغم ژست‌ها و مواضعی که او را متفاوت با چهره کلیشه‌ای یک سیاستمدار واشنگتنی نشان می‌دهد، سابقه حضور در سیاست به‌عنوان نماینده کنگره و سپس فرماندار را در کارنامه قرار داده است. سابقه نظامی دارد، در مقابل ترامپی که تنها ارتباطش با ارتش، فرار از خدمت به بهانه مشکلی جسمی است.

داستان‌های متعدد حقوقی و قضایی ترامپ را برای خود درست نکرده است و پرونده‌ای در هیچ دادگاهی ندارد. ماجرایی مثل ماجرای ۶ ژانویه ۲۰۲۰ را هم در کارنامه ندارد و این حداقل به این معناست که حضور او در رقابت، لزوما به‌معنای احیای دوباره دعوای انتخابات ۲۰۲۰ نمی‌شود؛ دعوایی که بسیاری از حامیان آن را هم تا حدی خسته کرده است و آماده‌اند از آن تصویر در گذشته‌شان عبور کنند و صفحه تاریخ حزب را ورق بزنند. سابقه همکاری‌های عجیب و غریب فراملی با کشورهایی مثل روسیه و عربستان هم ندارد و نیز مثل ترامپ، با متحدان ایالات متحده، از آلمان گرفته تا اوکراین، درنیفتاده است. از همه مهم‌تر ترامپ یک نقطه در کارنامه خود دارد که می‌تواند در رقابت بالقوه با بایدن معنادار باشد: ترامپ، درحالی‌که برگ برنده عنوان رئیس‌جمهور مستقر را هم با خود داشت، در مقابل جو بایدن، رقابت را باخته و با توجه به اینکه از آغاز ریاست‌جمهوری بایدن، او به عنوان گزینه اصلی حضور در انتخابات بعدی مطرح است، انتخاب نامزد جمهوری‌خواه عملاً به معنای انتخاب رقیب بعدی بایدن می‌شود. به این ترتیب، ترامپ اگر به‌عنوان نامزد وارد رقابت شود، با رئیس‌جمهور مستقری بنا است رقابت کند که پیشتر در موقعیتی شاید بهتر، بازی را به او باخته بود.

در انتخابات مقدماتی، «انتخاب‌پذیری» همواره یکی از دغدغه‌های مهم، به‌خصوص در میان بالاترنشینان احزاب است و خب مشخص است که بازنده سابق در رقابت با رقیب فعلی، یک امتیاز منفی برای خود ذخیره کرده است. ترامپ باید حامیان حزب را قانع کند که در ۲۰۲۴ می‌تواند نتیجه‌ای متفاوت با ۲۰۲۰ بگیرد و ضمناً باید بتواند رأی‌دهندگان را قانع کند که این دعوا تکرار دعوای ۲۰۲۰ نیست تا خستگی و ناامیدی رأی‌دهندگان بالقوه‌اش، به نفع بایدن نشود. دسانتیس رقابت را از نقطه اول معمول شروع خواهد کرد و این مزیت کمی نیست. یک نکته دیگر هم در این میان وجود دارد که هر چند در اولویت نیست، اما در محاسبات سیاسی بی‌اثر نیست. ترامپ در صورت پیروزی تنها یک دوره رئیس‌جمهور خواهد بود و این یعنی بلافاصله بعد از تحویل‌گرفتن دولت، به رئیس‌جمهور دوره آخر تبدیل می‌شود و جمهوری‌خواهان در صورت کنارزدن رئیس‌جمهور، بلافاصله با شرایطی مواجه می‌شوند که باید دوره بعدی از کاخ سفید خالی دفاع کنند. این چندان گزینه جذابی نیست. نظرسنجی‌های مکرر هم نشان داده‌ است که هم در میان دموکرات‌ها، هم در میان جمهوری‌خواهان و هم در مجموع، تکرار رقابت بایدن و ترامپ برای اکثریت مردم گزینه نامطلوب و ناخوشایندی است.

همه اینها باعث می‌شود او از طرفی بتواند مدعی جلب رأی سبد بالقوه حامیان ترامپ باشد و از طرفی این شانس جدی را هم برای خود بسازد که خارج از این سبد رأی بازی داشته باشد، از کسانی که عمدتاً از اعضای یکی از دو گروه هستند: کسانی که با خود ترامپ مشکلی ندارند و حامی او هستند، اما دردسرهای متعدد اطراف او، به دلایل مختلف آنها را نگران می‌کرد. این گروه در صورتی که ترامپ نامزد حزب باشد، از باخت ۲۰۲۰، رسوایی‌های سیاسی و اخلاقی ترامپ، پرونده‌های قضایی و همه داستان‌های دیگر می‌گذرند و همچنان از او حمایت می‌کنند اما در عین حال، مشخص است که برای آنها جذاب خواهد بود اگر بتوانند با همان رویکردها و سیاست‌های ترامپ، گزینه‌ای را داشته باشند که هیچ‌کدام از این دردسرها را نداشته باشد. گروه دوم کسانی هستند که ترامپ را نمی‌خواهند. خود همین گروه را به سه زیرگروه می‌توان تقسیم کرد: اقلیتی معروف به «نوِر ترامپر» یا «ترامپ هرگز» که هرکسی غیر از ترامپ را ترجیح می‌دهند؛ گروهی که تنها در حالت اجبار به ترامپ تن می‌دهند و گروهی از محافظه‌کاران اغلب سنتی‌تر که به لحاظ سیاسی و حتی اعتقادی با ترامپیسم مشکل دارند. دسانتیس از هر سه گروه، لااقل از دو گروه اول می‌تواند کسانی را با خود همراه کند.

پرچمداری در جنگ فرهنگی

دسانتیس در دوره‌ای که به‌عنوان گزینه‌ای در سطح ملی مطرح بوده، تقریباً تمام تمرکز خود را بر نقش‌آفرینی در دعوایی گذاشته که لااقل در فضای رسانه‌های رسمی و اجتماعی، فعلاً دعوای اصلی محافظه‌کاران و لیبرال‌های آمریکا دیده می‌شود؛ یعنی دعواهای فرهنگی و هویتی با محوریت حقوق دگرباشان جنسی، ترنس‌ها و البته، زنان. او چندین لایحه و دستور در محدودیت حقوق این گروه در فلوریدا به تصویب رسانده است و همه آنها را با تبلیغ بسیار پیش برده است. گاهی فعالیت‌های او در این زمینه حتی شکل فعالیت در چارچوب فرمانداری نداشته‌اند، مثل زمانی که خارج از همه اختیارات و حتی معناها، مستقلاً به‌عنوان فرماندار فلوریدا زنی غیرترنس را که در یک رقابت ورزشی به زنی ترنس باخته بود، برنده اصلی رقابت اعلام کرد، به‌رغم اینکه اعلامیه یک فرماندار ایالتی درباره برنده یک مسابقه ورزشی، هیچ معنا و مفهوم عملی و اجرایی ندارد. در ادامه نفرت معمول راست‌گرایان از رسانه‌های جریان اصلی، در نشست‌های خبری و مصاحبه‌ها رسماً وارد جنگ و دعوای لفظی با خبرنگاران می‌شود، حرف آنها را قطع می‌کند، آنها را دروغ‌گو می‌خواند و خود را نه پاسخگو به آنها که در مقابل آنها تعریف می‌کند، تا حدی که در یک ویدئوی تبلیغاتی، خود را در قامت مدرسی نظامی به تصویر می‌کشد که دارد به شاگردانش، جنگیدن با رسانه‌ها را آموزش می‌دهد. اینها همه در تلاش برای جلب رأی بدنه حزبی است که مدت‌هاست به‌طور مستمر به سمت راست و راست افراطی در حرکت است.

یک نکته دیگر هم شانس بالقوه دسانتیس به حساب می‌آید و آن پیگیری چندین پرونده حقوقی علیه ترامپ در موضوعاتی از تقلب مالیاتی تا آزار جنسی است. روی کاغذ، هرکدام از اینها ممکن است برای ترامپ زندان یا ممنوعیت شرکت در انتخابات به همراه داشته باشند و اگر چنین چیزی رخ دهد، دسانتیس بهترین فرصت را برای تبدیل‌شدن به قهرمان تازه حزب در اختیار دارد.

چرا دسانتیس عقب افتاده است

با مرور این نکات، در نگاه اول به نظر می‌رسد دسانتیس باید رقیب نزدیک ترامپ یا حتی از او پیش باشد اما فعلاً وضعیت طور دیگری است. دسانتیس، هرچند که از گروهان نیمکت‌نشینان جمهوری‌خواه با اختلافی معنادار پیش است و هرچند برای دوره‌ای از ماه ژوئیه ۲۰۲۲ تا فوریه ۲۰۲۳ حتی از ترامپ پیش افتاده بود، فعلًا کمتر از نیمی از آرای ترامپ را در نظرسنجی‌های مقدماتی با خود دارد. میانگین تجمیعی نظرسنجی‌ها در وب‌سایت فایوسرتی‌ایت، ترامپ را بین رأی‌دهندگان جمهوری‌خواه با 9/53 درصد پیشتاز نشان می‌دهد و دسانتیس با 4/20درصد پشت سر اوست. چند عامل بالقوه را می‌توان به عنوان دلیل این وضعیت برشمرد:

اولین عامل این است که ترامپ به هر حال گزینه اصلی است. رئیس‌جمهور سابق که به محض ورود به سیاست حزب جمهوری‌خواه، بیشتر از اینکه خودش را به حزب شبیه کند، حزب را شبیه به خودش کرد، همچنان به جایگاه رهبری حزب نزدیک‌تر از همه است. مدت کوتاهی بعد از ماجرای ۶ ژانویه و حمله به ساختمان کنگره، برخی جمهوری‌خواهان تصور کردند این داستان پایان ترامپ خواهد بود و کسانی مثل نیکی‌هیلی، آرام‌آرام شروع به نقد او و فاصله‌گرفتن از او کردند، اما مدت کوتاهی پس از آن مشخص شد که بدنه حزب او را رها نمی‌کند و در نتیجه شمشیرها غلاف شد. دلیل دوم این است که او، البته با ملاحظات قانونی، حضور رسمی خود را دیر اعلام کرد. او زمانی که از ترامپ پیش بود، می‌توانست با اعلام نامزدی و جهش معمول ناشی از آن، شانس خود را بسیار بالاتر ببرد، اما قانونی که در فلوریدا او را در این صورت مجبور به استعفا از فرمانداری می‌کرد، باعث شد او تصمیم بگیرد نامزدی رسمی خود را عقب بیاندازد. هرچند او در این میان کاملاً در حال اجرای کارزار بود اما نزول او بعد از اوج‌گیری، باعث شد حتی برای مدتی برخی گمانه‌زنی کنند که شاید بهتر است دسانتیس از اعلام نامزدی صرف‌نظر کند. مسئله سوم این است که نام‌داران حزب، همچنان بیعت خود را با ترامپ نشکسته‌اند و تا همین جا بسیاری از او به‌عنوان گزینه اصلی حزب در مقابل بایدن حمایت کرده‌اند. این حتی شامل بخش عمده‌ای از مجلسی‌های جمهوری‌خواه در خود فلوریدا هم می‌شود. نکته آخر اما به شخصیت دسانتیس برمی‌گردد. دسانتیس، آدم عجیبی است.

چینش رقابت ریاست‌جمهوری در آمریکا به‌نحوی است که در بخش مهمی از آن، گپ‌وگفت‌های مستقیم با مردم عادی و حضور در میان آنها رخ می‌دهد، در فرایندی که با استفاده از کلمه «ریتیل»، کلمه مخصوص فروشگاه‌های مواد مصرفی، به آن ریتیل پالیتیک گفته می‌شود. دسانتیس در چندین و چند نمونه نشان داده است که توانایی چندانی در رفتار به‌عنوان یک فرد معمولی در مواجهه با مردم عادی ندارد و این البته از سوی حامیانش هم با اغراق و حمله مواجه شده است. مسئله دیگر این است که محاسبات دسانتیس با محاسبات ترامپی‌ها هماهنگ نبوده است. درحالی‌که دسانتیس، محتاطانه چند نقد سیاست‌گذاری به ترامپ مطرح کرده و برای مثال، سیاست‌های او در قبال کسری بودجه را برخلاف رویکرد محافظه‌کاری اقتصادی خوانده است، ترامپ مدت‌هاست حمله به دسانتیس را در دستور کار قرار داده است و حتی به سبک معمول خود، نام «میت‌بال ران» [میت‌بال: کوفته] و «ران دسنکتیمونیوس» [ترکیب نام دسانتیس با کلمه سنکتیمونیوس به معنای ریاکار] را بر او گذاشته و حتی اخیراً تعمداً او را با اسم غلط «راب دسانتیس» صدا می‌کند. فرزندان ترامپ هم در چند ویدئو مستقیم به دسانتیس حمله کرده‌اند. افتضاح اعلام نامزدی دسانتیس هم کمکی به او نکرد. او که برای جلب نظر حامیان ایلان ماسک در جنگ فرهنگی محافظه‌کار و لیبرال، به‌جای سخنرانی یا مصاحبه تلویزیونی، اعلام نامزدی خود را در گفت‌وگویی صوتی در توئیتر برگزار کرد، با چندین نقص فنی مواجه شد و در نهایت، لحظه ضربتی اعلام نامزدی را که چندین بار در رسانه‌ها و ویدئوهای تبلیغاتی پخش ‌شد و طرفداران بالقوه را به هیجان آورد، از دست داد.

بازی به نفع بایدن؟

یک نکته در این میان قابل‌توجه است: تیم بایدن خواستار حضور جدی دسانتیس در رقابت مقدماتی به نظر می‌رسد. زمانی که دسانتیس شروع رسمی کارزار خود را اعلام کرد، تیم رسانه‌ای کارزار بایدن چندین ویدئو علیه او منتشر کردند. موضع‌گیری رئیس‌جمهور مستقر علیه نفر دوم رقابت حزب رقیب، قطعاً برجسته‌ترشدن نام او را به‌عنوان یکی از گزینه‌ها به همراه خواهد داشت و حتی به احتمال قریب به یقین از سوی حامیان دسانتیس هم به کار گرفته خواهد شد. این کار از سوی اردوگاه دموکرات البته بی‌سابقه نیست. بعد از انتخابات ۲۰۱۶، گزارش‌هایی نشان دادند که کارزار هیلاری کلینتون، پروژه‌هایی داشته است که در آنها تلاش کرده ترامپ را در مقابل دیگر رقبای لشکر عریض و طویل جمهوری‌خواهان برجسته‌تر کند. آن زمان البته عنوان شد که این تلاش با دو سناریوی احتمالی در ذهن انجام شده است: ترامپ یا برنده نهایی را چندان تخریب و تضعیف می‌کند که رقابت با او راحت‌تر باشد یا اگر خودش ببرد، به‌راحتی در مقابل هیلاری شکست خواهد خورد. البته در نهایت اتفاق سوم افتاد و ترامپ خود از هیلاری برد.

تلاش بایدنی‌ها در مقابل دسانتیس البته از جنس دیگری به نظر می‌رسد. جدای از اینکه شروع رقابت با گزینه بالقوه جدی از همین حالا شاید فکر بدی نباشد، برجسته‌شدن دسانتیس در مقابل ترامپ می‌تواند یک سود بالقوه دیگر برای بایدن و تیمش داشته باشد. دعوای دسانتیس و ترامپ به‌عنوان دو سیاستمدار که مواضع و پایگاه رأی بسیار شبیه به هم دارند، می‌تواند جنگی بسیار مخرب درون حزب جمهوری‌خواه باشد. هر دوی اینها، به‌خصوص ترامپ نشان داده‌اند که در رقابت سیاسی بی‌محابا عمل می‌کنند و با رویکردهای خرق عادتی، هر تخریبی علیه رقیب از آنها بر می‌آید. اگر چنین شود، ترامپ یا دسانتیس، هر کدام که برنده رقابت مقدماتی شوند، ممکن است با ضرباتی جدی که از رقیب نزدیک خود خورده‌اند وارد صحنه شوند تا با رئیس‌جمهور مستقری رقابت کنند که در تمام مدت دعوای این دو، در مرکز دعوا نبوده است. باید این را در نظر گرفت که با نگاهی به ۲۰۱۶، احتمالاً دارودسته بایدن در این زمینه محتاط‌تر عمل کنند، چنان که سابقه ۲۰۲۰ هم نشان داده است، بایدن و کارزارش حساب‌شده‌تر از کارزار کلینتون کار می‌کنند.

در هر حال، دسانتیس همچنان به نظر اصلی‌ترین گزینه ریاست‌جمهوری است که ترامپ یا بایدن نیست. به‌رغم رأی پایین‌اش، زمان زیادی که هنوز در کارزار مقدماتی باقی مانده و اتفاقات متعددی که در این فاصله می‌تواند بیفتد امید او و هوادارانش را حفظ می‌کند. بررسی‌های فایوسرتی‌ایت هم نشان می‌دهد کسی که در این فاصله با انتخابات، این میزان حمایت را داشته است، شانس ۱ به ۳ برای پیروزی دارد و این، شانس کمی نیست. آیا دسانتیس می‌تواند برگ‌های برنده خود را در مقابل ترامپ و سپس بایدن به کار ببرد؟ آیا دسانتیس تنها به کار تضعیف ترامپ در مقابل بایدن یا بدتر، شکست‌دادن ترامپ و سپس شکست در مقابل بایدن خواهد آمد؟ هنوز برای پاسخ به این سوال‌ها زمان زیادی باقی است.

برچسب ها: ران دسانتیس
bato-adv
bato-adv
bato-adv