قرایی مقدم گفت: آموزش و پرورش ما درجا میزند، جلو نمیرود، پویا و داینامیک نیست. حرکتی نمیکند و در وضعیت ایستایی قرار دارد. در نتیجه زیان علمی به وجود میآورد. همانطور که میبینیم در زمینههای مختلف نوآوری صورت نمیگیرد. کسانی که ابداعاتی دارند نیز به طور خود جوش به دنبال پروژهها و برنامههای خود رفته اند و به ابداعات و اختراعات پرداخته اند.
یک استاد دانشگاه و جامعه شناس درباره وضعیت علم و آینده آن در جامعه ایران میگوید: روش معلم محور در سیستم آموزش و پرورش ایران و همچنین دو سال درگیر بودن با کرونا روی کیفیت آموزش در ایران تاثیر گذاشته است، ولی اصولا مدرسه و دانشگاه ما معلم محور است. یعنی شاگرد ما فعالیتی ندارد و از او نمیخواهیم تحقیق کند.
به گزارش شفقنا، امان الله قرائیمقدم در پاسخ به این سوال که برخی از مجلاتی که در سطح دنیا منتشر شده اند از پایین آمدن کیفیت آموزش در ایران صحبت میکنند. اخیرا آزمونی بین المللی نشان داده که کیفیت سواد دانش آموزان ایران بسیار پایین آمده است که گفته میشود این وضعیت محصول کرونا است و آموزشهای اینترنتی و مجازی نتوانسته است دانش آموزان را آنطور که باید آموزش بدهد، از سویی در سطح دانشگاهها هم میبینیم تعداد مقالات معتبر علمی بسیار پایین آمده است. اساسا وضعیت علم در ایران چگونه است و در آینده چطور پیش بینی میشود؟ اظهار داشت: از دیدگاه صاحبنظران تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش ما ماشینی است یعنی معلم محور است و روشی که در آموزش و پرورش ما بسیار به کار گرفته میشود، روش مکاشفه ای، حل مساله و روش سقراطی نیست. معلم درسی را میدهد و از کلاس میرود.
در دانشگاه هم همینطور است در نتیجه کیفیت آموزشی پایین میآید. کلاپ پاول حرفی دارد و میگوید؛ معلم ساکت شو، شاگرد حرف بزن. ولی در آموزش و پرورش ما همه چیز معلم است و تا شاگرد حرفی میزند و اعتراضی میکند و میخواهد حرف جدیدی بزند و سوالی بپرسد با او برخورد میشود. در نتیجه کیفیت آموزشی که پایین بوده پایینتر میآید. این یکی از معایبی است که من به عنوان یک متخصص تعلیم و تربیت متوجه آن هستم.
وی افزود: کرونا هم به این وضعیت شدت داده است و مساله را به شرایط بدتری رساند؛ از تلوزیون و رسانه تصویری برای آموزش استفاده شد که کاملا یک طرفه است. معلم حرف میزند و دانش آموز تنها میشنید معلوم است که این وضعیت کیفیت آموزش را پایین میآورد. اگر بخواهیم کیفیت آموزشی بالا برود و آموزش اثر بخش باشد باید روش تدریس را تغییر بدهیم. یعنی از روش ماشینی و معلم محور به سوی حل مساله و روش مکاشفهای و روش پرسش و پاسخ برویم. سقراط این شیوه را در ۵۵۰ سال قبل از میلاد مطرح کرده است.
این استاد دانشگاه افزود: تا زمانی که سیستم فعلی وجود دارد و همه چیز به کتاب درسی و به معلم محدود میشود و شاگرد تجربه نمیکند و آزمایشگاه نمیرود، کیفیت آموزشی پایین میآید. امروز گفته میشود که شاگرد باید حل مساله کند، معلم باید مساله بدهد و شاگرد آن را حل کند. چند کتاب بخواند و مساله را حل کند. هر کسی از کتابی درس میدهد و میگوید همین کتاب و اگر دانش آموز هم پلهای بیشتر از آن کتاب برود میگویند بی خود حرف زده ای!
وی تصریح کرد: روش معلم محور در سیستم آموزش و پرورش ایران و همچنین دو سال درگیر بودن با کرونا روی کیفیت آموزش در ایران تاثیر گذاشته است، ولی اصولا مدرسه و دانشگاه ما معلم محور است. یعنی شاگرد ما فعالیتی ندارد و از او نمیخواهیم تحقیق کند. وقتی من موضوعی را به دانشجو میدهم تا درباره آن تحقیق کند وقتی جواب را میآورد به من میگوید استاد چه چیزهایی یاد گرفتم.
من وقتی در حوزه روانشناسی اجتماعی تدریس میکنم به طور مثال شعر مولانا و داستان کنیزک و پادشاه را به دانشجو میدهم تا بخواند و آنالیز کند و از منظر اجتماعی یک شعر را بررسی کند. این شیوه را میتوان در دروسی مثل ریاضیات هم پیاده کرد، ولی این سیستم در نظام آموزشی ما منسوخ شده است آنقدر به این شیوه توجه نشده و مورد استفاده قرار نگرفته است که این شیوه از بین رفته است. ما در مدارس این شیوهها را نمیبینیم. در برخی مدارس از نخود و لوبیا برای آموزش ریاضیات استفاده میکنند، ولی اینها کم است. آزمایشگاههای برخی مدارس ما تار عنکبوت میبندد.
قرایی مقدم در خصوص اینکه تبعات این وضعیت در آینده چه خواهد بود؟ گفت: نتیجه این شیوه آموزشی این خواهد بود که با کنار رفتن معلم و دور شدن دانش آموز از سیستم آموزشی اینها به فراموشی سپرده میشود. ما از نظر حافظه قوی هستیم، ولی هیچ استفاده درستی از حافظه نمیکنیم. با این شیوه نمیتوان در علم پیشرفت کرد. وقتی شیمی را تجربه نکنید چیزی یاد نمیگیرید، فرمولها با حفظ شدن زمانی از یاد میروند، باید به این یافتهها عمل کرد و آنها را اجرا کرد. در چنین شرایطی اختراع و ابداع و نوآوری صورت نمیگیرد.
آموزش و پرورش ما درجا میزند، جلو نمیرود، پویا و داینامیک نیست. حرکتی نمیکند و در وضعیت ایستایی قرار دارد. در نتیجه زیان علمی به وجود میآورد. همانطور که میبینیم در زمینههای مختلف نوآوری صورت نمیگیرد. کسانی که ابداعاتی دارند نیز به طور خود جوش به دنبال پروژهها و برنامههای خود رفته اند و به ابداعات و اختراعات پرداخته اند. دانش آموزان ما استعداد خدادادی دارند، ولی سیستم آموزشی ما گذشته نگر است و مثل روش مکتبی عمل میکند در چنین آموزش و پرورشی علم توسعه پیدا نمیکند و رکود فکری و علمی در جامعه حاکم میشود.