تریستان گولی، کارشناس ناوبری طبیعی، با کاوش در یک فرودگاه جنگ جهانی دوم، به کشف شگفتانگیزی دست یافت.
یک استاد ناوبری طبیعی به اسم تریستان گولی متوجه شد در هر درختی یک ویژگی وجود دارد که میتواند در یافتن راه به ما کمک کند. او این کشف جالب را در کتابی به نام «چگونه درختها را بخوانیم» توضیح داد. در اینجا گزیدهای از مطالب او را میخوانید:
به گزارش فرادید، اواخر تابستان گذشته، در حال کاوش در یک ذخیرهگاه طبیعی به نام اسنیترفیلد بوشز نزدیک استراتفورد-اِپان-آوُن در مرکز انگلستان بودم. نشانهای از وجود سنگ یا بتن در خاک میشد دید. این منطقه حس و حالی دستنخوردهای دارد، اما یک چیز آن تازگی دارد: در یک فرودگاه قدیمی جنگ جهانی دوم قرار دارد.
پس از یک روز طولانی و پربار تحقیق در این طبیعت جذاب، به دنبال مکانی برای گذراندن شب بودم. درختان، گلها و خزهها آنچه را که من به آن شک داشتم تأیید کردند: مرطوب بودن بیش از حد زمین برای استراحت شب مناسب نبود. به خودم اعتراف کردم که باید به نقطهی خشکتری بروم.
در پایان یک روز طولانی، خبر ناامیدکنندهای بود، بنابراین روی یک کنده قدیمی نشستم تا یک میان وعده بخورم تا انرژی لازم برای رفتن به سمت تپههای نزدیک را پیدا کنم. همینطور که مشغول خوردن مقداری میوه خشک بودم، تا حدی به ردیفی از درختان درهم مقابلم خیره شده بودم. بعد از حدود یک ربع که فکرم مشغول نبود و دنبال چیزی نمیگشتم، متوجه شدم درختان به من خیره شده بودند!
بعد از اینکه انرژی میان وعدهام به مغزم رسید، متوجه شدم چه خبر است. من ناگهان از چیزی که به آن نگاه میکردم قدردانی کردم و این چیزی بود که قبلاً برای فکر کردن به آن وقت نمیگذاشتم.
سپس یک مشاهده جزئی به یک تجلی کوچک تبدیل شد. یک سرنخ ناوبری طبیعی جدید به ذهنم خطور کرد. چند ثانیه بعد انرژیام بیشتر از چیزی شد که به آن نیاز داشتم. میتوانستم با هیجان دایرهوار بدوم. دیوانهوار دور هر درخت آن منطقه قدم زدم.
چیزی که متوجه شده بودم این بود که درختان در سمت جنوبیشان چشم دارند. بگذارید توضیح بدهم.
همه درختان چشم دارند، اگرچه تشخیص نگاه برخی از درختان آسانتر از دیگران است. شاخهای که به برگها در گرفتن نور کمک نمیکند، هیچ هدفی ندارد و توسط خود درخت ریخته میشود. سایهاندازی رایجترین دلیلی است که یک درخت به عمر شاخهاش پایان میدهد.
عجیب و غریب است که درختان شاخههایی تولید کنند که سایبان شاخههای پایینی باشند و جز این هدفی نداشته باشند. درخت نمیتواند جابجا شود، بنابراین این تنها راهی است که از طریق آن میتواند با بلندتر شدن در یک پوشش چترمانند همیشه در حال تغییر سازگار شود. درختان به طور منظم ترکهها و شاخههای کوچکشان را از دست میدهند و گهگاه شاخههای بزرگترشان را هم میریزند.
وقتی یک شاخه بزرگتر دیگر پربار و بارآور نیست، درخت به تدریج آن منفذ را میبندد و از رزین یا صمغ برای ایجاد مهر و موم در محل اتصال به تنه استفاده میکند. این موضوع مهم است، چون هر روزنهای در تنه، پاتوژنها را دعوت میکند تا وارد درخت شوند و به طور بالقوه کل درخت را بکشند. شاخهها بزرگراهی به مرکز تنه هستند. وقتی اتصال به طور ایمن مهر و موم شد، شاخه از آب و مواد مغذی قطع میشود و خیلی زود میمیرد.
سپس پوست درخت از شاخه مرده جدا میشود. مطمئنم این شاخههای مردهی برهنه و بدون پوست روی درختان را دیدهاید. رفته رفته این شاخههای مرده طعمه قارچها میشوند و ضعیف میشوند تا جایی که میشکنند و میافتند و کندهای به جا میگذارند که به نوبه خود پوسیده و پژمرده میشود.
اگر به پوست تنه یک درخت بالغ نگاه کنید خیلی زود متوجه نقاطی میشوید که زمانی شاخههای مرده آنجا رشد کردهاند. شکل و ظاهر این نقاط در هر گونه درخت کمی متفاوت به نظر میرسد، اما این شکل در بسیاری از گونهها شبیه «چشم» است. برخی از این چشمها دارای یک خط منحنی شبیه به ابرو هستند. در درختانی که پوست صافی دارند این چشمها به سمت جنوب به راحتی قابلمشاهده هستند، اما هر درختی این علائم را دارد.
در قسمت جنوبی درختان، شاخههای بیشتری رشد میکند، زیرا این قسمت روشترین جای درخت است. همانطور که درخت بلندتر میشود، به ناچار در قسمت جنوبی خود هم شاخههای زیادی را میریزد. این اتفاق سبب میشود یک سری «چشم» در سمت جنوب درخت نمایان شوند.
از فکر اینکه که تا به حال چشمان این درختان چند بار به من خیره شدند بدون اینکه من متوجه باشم شگفتزده میشوم. نکته جالبتوجهتر این است که ما تکامل یافتهایم تا چشمانی را که به ما خیره نگاه میکنند شناسایی کنیم. راستش را بخواهید، این چشمها به خوبی استتار شدند تا زمانی که ما متوجه آنها شویم.