در روزگاری هنوزپای تکنولوژی به خانهها باز نشده بود، یخچالها یکی از مکانهای مهم تهیه یخ برای مردم تهران بودند. در واقع اهالی پایتختنشین در زمستان با استفاده از سرمای طبیعی، یخ مورد نیاز خود را فراهم کرده و به شیوهای آن را تا فصل گرما و زمان مصرف نگهداری میکردند.
به گزارش همشهری آنلاین، یخچال، جایی بود که در آن بهطور طبیعی یخ تهیه میشد و یخهای فراهمشده را کارگران یخسازی به انبار یخ که در همانجا بود، منتقل میکردند و پس از پرشدن، در انبار را میبستند، با این کار راه ورود و خروج هوا بسته میشد و در تابستان، در انبار را باز میکردند و یخها را به مرور زمان به بازار عرضه میکردند.
البته نبود، برق و استفاده از شرایط طبیعی، بسیاری از برنامههای افرادی را کسب و کارشان به یخچالها و تولید یخ گره خورده بود حسابی بهم میریخت حتی آنها را در روزگاری که مردم در حسرت یک جرعه آب خنک بودند، به مرز ورشکستی هم میرساند در این بخش به وضعیت یخچالهای طبیعی تهران در گذشته نگاهی داریم.
ساختمان یخچالها شامل زمینی وسیع با دیواری شرقی - غربی و چینهای و بسیار بلند بود، چالی در زمین بهصورت استخر میکندند و در کنار آن انباری در عمق زمین میساختند. دستهای از این انبارها مسقف و برخی بدون سقف بود. برای رسیدن به درانبار، چند پله (متناسب با عمق انبار) پایین میرفتند.
در انبارهای مسقف در تراز سطح زمین، دیوار انبار را سوراخ میکردند که کارگران به محض گرفتن یخ، آنها را به قطعات کوچکتر میشکستند و از سوراخ به داخل انبار میریختند و در انبارهای بدون سقف، از بالا انبار را پر از یخ میکردند و زمانی که انبار پر میشد، سوراخ و در انبارهای مسقف را کامل میبستند، تا هوا به داخل آن نفوذ نکند و در انبارهای باز نیز با پوشال و حصیر و نظایر آن روی یخها را میپوشاندند تا بتوانند یخ را تا فصل گرما نگه دارند. عمده یخچالهای تهران در جنوب آن شکل گرفته بودند.
یخچالهای معیرالممالک، حاجیباقر، حاجی آقامحمد، وزیرحاجی علیاکبر، حاجیشیخرضا، حاج آقارضا فرزانه، حاجرجب تختی، پدرجهان پهلوان غلامرضا تختی و حاج حسن شمشیری از معروفترین یخچالداران تهران قدیم بودند.
یخچالها هر چند در تابستان برای مردم تهران مفید بود، اما یکی از آلودهترین مکانها بهحساب میآمد. یخهایی که در این یخچالها برای فروش به بازار عرضه میشد پر از میکروب و آلودگی بود. جالبتر اینکه مردم وقتی آب میخوردند، با دیدن هر نوع حشره در داخل ظرف فقط به یک فوت برای رفع آلودگی اکتفا میکردند.
برای ساماندهی این وضعیت در دهه ۴۰نخستین کارخانه یخ قالبی در محدوده سهراه جمهوری (سهراه شاه) راهاندازی شد. در این کارخانه در مقایسه با یخچالهای طبیعی، یخ بهداشتیتری تولید میشد و یخها برای فروش به دکههای یخفروشی سر چهارراهها منتقل میشدند. البته به مرور زمان دکههای یخفروشی جمعآوری شد و تنها بازمانده آنها در شهر تهران یک دکه قدیمی در میدان فلسطین است.
کسبوکارهای بسیاری در تهران قدیم به آب وابسته بود، برای همین اتفاقات بسیاری در اینباره رخ میداد که خواندنی است. مانند اینکه روزی «آسید مهدی قوام» از روحانیون و واعظان معروف تهرانی از مجلس روضهای در راه بازگشت به خانه بود که فریاد و گریه مردیخفروشی توجهش را جلب میکند.
این روحانی کمی جلوتر میرود میبیند مرد با گریه به مردم التماس میکرد: «آهای مردم بیایید یخهای منو بخرین، این همه سرمایه منه، سرمایهام داره آب میشه و از بین میره.» سید با دیدن این صحنه همه یخهای مرد یخفروش را میخرد و بعد از آن کنار دست مرد یخفروش گریه میکند. این بار یخفروش تعجب میکند؟ علت گریه را از سید پرس وجو میکند؟! او در پاسخ میگوید: «تو با این کارت چه درسی به من سیدمهدی دادی، تو یخهایت در شرف آبشدن بود، این همه داد زدی گریه کردی، من چهکار کنم که عمرم آب شد؟»