بر اساس یک مدل در روانشناسی که به مدل Big Five یا پنج عامل بزرگ شخصیت معروف است مهمترین ابعاد شخصیت هر فرد را برونگرایی یا درونگرایی تشکیل میدهد، برون گرایی و درون گرایی یک طیف هستند، برخی افراد در انتهای دو سوی طیف قرار داشته و به شدت درونگرا یا برونگرا هستند، اما بیشتر مردم در میانه طیف قرار داشته و به صورت نسبی به یکی از این دو حالت گرایش دارند مثلا نسبتا برونگرا یا نسبتا درونگرا هستند.
به گزارش ایسنا، اغلب افراد با وجود داشتن نشانههایی از یکی از این حالات، اما حالاتی از گروه دیگر را نیز بروز میدهند مثلا ممکن است فردی ویژگیهایی درونگراها را داشته باشد، اما علائمی از برونگرایی را نیز بروز بدهد.
برای نخستین بار کارل یونگ در سال ۱۹۶۰ درباره درونگرایی و برونگرایی به عنوان بخشی از شخصیت انسان صحبت کرد. این طبقهبندی یونگ بر اساس شیوهای بود که افراد از جهان خود انرژی میگیرند. تحقیقات او نشان داد که دریافت انرژی برونگرایان از طریق حضور در جمعیت و گفتگو با انجام میشود در حالی که درونگرایان برای ذخیره انرژی به تنهایی نیاز دارند.
برونگراها را میتوان از دو بعد خوشبینانه و بدبینانه توصیف کرد. به این معنا که افراد برونگرا غالبا خوشصحبت و به اصطلاح خوش سروزبان و اجتماعی هستند، همچنین آنها عملگرا، پر شور و با انرژی، دارای شخصیتی دوستانه و صمیمی بوده و همچنین برونریزی بالایی دارند، اما از بعد منفی آنها به شدت توجه طلب بوده و به سادگی دچار حواس پرتی میشوند آنها از تنهایی گریزان بوده و از آن رنج میبرند.
در ادامه این مطلب به برخی از ویژگیهای مشترک برونگراها که به راحتی قابل مشاهده هستند اشاره میکنیم.
- این افراد غالبا علایق فراوانی در ابعاد مختلف دارند
- به دنبال برقراری ارتباط با دیگران هستند
- پر حرف هستند
- برای در کانون توجه قرار گرفتن تلاش میکنند
- ابتدا کاری را انجام میدهند و بعد به تبعات آن فکر میکنند
- از کار گروهی لذت میبرند
- گریز از تنهایی و پرهیز از انزوا
- درباره افکار و احساساتشان به راحتی صحبت میکنند
- خوشبین و منعطفاند
- به داشتن دوستان بیشتر تمایل دارند
- به شدت گیرا هستند
همچنین تحقیقات نشان میدهد که برونگراها نسبت به درونگراها شاد بوده و از اختلالات روانی، کمتر آسیب میبینند. مطالعهای در سال ۲۰۱۵ بیانگر آن بود که برونگراها بیش از حد در شبکههای اجتماعی حضور دارند.
افرادی که دچار برونگرایی شدید هستند گاهی برای ایجاد تعادل در هیجاناتشان با مشکل مواجه میشوند، گاهی به شدت پرخشگر میشوند و گاهی نیز با بیثباتی در عقاید یا ناتمام رها کردن کارهایشان دست به گریبان هستند.
- این افراد غالبا در ارائه تحلیلهای فاقد احساس دچار ضعف هستند
- گاهی به دیگران بیش از حد بها میدهند
- گاه به شدت پرخاشگر یا کنترلگر میشوند
- قضاوتهایشان منطقی نیست
- گاهی به شدت جدی گاهی هم به شدت شوخ طبع میشوند
- توانایی تمرکز بر گفتههای دیگران را ندارند
- از تمرکز بر گفته دیگران ناتوانند
- ممکن است از خود راضی به نظر بیایند
درونگراها به افکار و احساسات درونی خود تمرکز بیشتری دارند، آنها معمولا علاقه زیادی به جمعهای بزرگ و پرجمعیت نداشته و از چنین تعاملاتی خسته میشوند. آنها ترجیح میدهند با یک یا دو نفر خاص در ارتباط باشند. البته نباید این خصلت آنها را با گوشهگیری اشتباه گرفت.
باید به این نکته توجه کرد که درونگرایی یک بعد شخصیتی است درحالی که کمرویی نوعی احساس است که فرد به آن دچار میشود. به عنوان مثال فرد خجالتی اگر در جمع قرار بگیرد ممکن است دچار علائم جسمی مانند سردرد، تعریق بالا، دل درد یا خشکی دهان شود، اما افراد درون گرا چنین علائمی را در جمع بروز نمیدهند.
جمعیت آنها را مضطرب نمیکند بلکه آنها در جمع معذب شده و احساس کاهش انرژی میکنند چرا که تنهایی را به بودن در اجتماعات ترجیح میدهند با این حال در صورت ضرورت با اعتماد به نفس کامل در جمعها شرکت میکنند.
درونگراها نیز مانند هر فردی ممکن است خجالتی هم باشند، اما کمرویی از ویژگیهای درونگراها نیست.
درونگرایی همچنین یکی از علائم افسردگی نیست و نباید افسردگی را به درونگرا شدن ربط بدهید. مهمترین تفاوت در ایجاد حالات ناگهانی است به این معنا که افراد افسرده معمولا قبل از مبتلا شدن به این اختلال حضور در جمع برایشان مشکل نبود، اما اکنون به دلیل افسردگی دچار انزوا طلبی شدهاند این درحالی است که افراد درونگرا از ابتدا تنهایی را به حضور در جمع ترجیح دادهاند.
مساله دیگر آن است که افراد مبتلا به افسردگی از تنهایی خود لذت نبرده و از آن رنج میبرند، اما قادر نیستند نوع دیگری زندگی کنند تا زمانی که درمان شوند، اما درونگراها از تنهایی خود لذت برده و میدانند چگونه تنهایی خود را به بهترین شیوه سپری کنند.
افراد درونگرا نیز مانند برونگراها خصوصیات اخلاقی خاص خود را دارند که شناخت آنها میتواند به برقراری ارتباط بهتر با آنها کمک کند.
- این افراد معمولا خودآگاه هستند.
- ابتدا فکر میکنند و بعد عمل، در واقع برای گرفتن تصمیم وقت گذاشته و غالبا هم تصمیم درستی میگیرند.
- از تنهایی لذت میبرند.
- کارهای فردی و غیرگروهی را ترجیح میدهند.
- ترجیح میدهند بنویسند تا اینکه صحبت کنند.
- حضور در اجتماعات شلوغ آنها را خسته و دچار کمبود انرژی میکند.
- دوستان کم و بسیار صمیمی دارند.
-قدر تخیل قوی دارند.
- زیاد فکر کرده و ترجیح میدهند وقتشان صرف افکار درونیشان شود.
- کم هیجان بوده و رفتاری آرام دارند.
- کم حرف و شنوندههای خوبی هستند.
- اهل شوآف و ابراز توانمندیهایشان نیستند.
- مسائل شخصیشان را به ندرت با دیگران مطرح میکنند.
- درباره مسائل شخصی دیگران کمتر سوال میکنند.
- تشخیص احساسات از چهره آنها سخت است.
درونگرا بودن هم مانند برونگرا بودن مسالهای منفی تلقی نمیشود، اما اگر این بعد شخصیتی باعث شود که فرد از انجام کارهای روزانه بازمانده یا در روابط شخصی و زندگی با مشکل مواجه شود ضروری است رفتارش را تغییر دهد.
برونگرا بودن به صورت متعادل خوب بوده و باعث میشود که میزان خطا و شکست در این گروه کمتر باشد، اما اگر این ویژگی شخصیتی از حد تعادل تجاوز کند تبدیل به نقطه ضعف وی میشود، زیرا توانایی اقدام و عمل فرد را کاهش داده و به عنوان مثال فرد برای فکر کردن بیشتر فرصت طلایی انجام یک کار را از دست میدهد.