اید قبول کرد، روند فعلی باعث شده تا مردم با ابهامات فراوانی مواجه باشند و احساس کنند که سیستم اهمیت مشارکت آنها در انتخابات را درک نمیکند. بنابراین برای افزایش میزان مشارکت در انتخابات باید بسترهای لازم برای این ارتقا را فراهم ساخت تا مردم مجاب به مشارکت بیشتر در انتخابات شوند. زمانی که این بستر فراهم نشود، نمیتوان از مردم توقع داشت که وارد عرصهای شوند که برای آنها نفعی نداشته و مطالبات آنها را محقق نمیکند.
محمدجواد حقشناس در اعتماد نوشت: بحث انتخابات و ضرورت افزایش مشارکتهای عمومی در آن را نمیتوان به عنوان یک اتفاق و رخدادی که نتیجه یک عامل و فاکتور است در نظر گرفت. عوامل فراوان و فاکتورهای متکثری باید در کنار هم قرار بگیرند تا مشارکت مردم در انتخابات بالا رود و فضای مطلوبی در کنشگری سیاسی جامعه فراهم شود. مهمترین فاکتور برای افزایش مشارکت در انتخابات، رقابتی شدن آن است. اگر این فضا و فرصت فراهم شود برای رقابت حداکثری، طبیعتا مردم هم به عنوان مخاطب اصلی در مشارکت انتخاباتی، رغبت بیشتر و مهمتر از آن امکان انتخاب وسیعتری را پیدا میکنند. این روند درست و بسترسازی مناسب، جامعه را برای مشارکت بیشتر در انتخابات تشویق میکند.
فاکتور بعدی که باید مورد توجه باشد، سلامت انتخابات است. مشارکتکنندگان باید احساس امنیت کرده و آرامش خیال داشته باشند که از انتخاب آنها در پای صندوقهای رای، حفاظت شده و مطالبه آنها به درستی اعلام میشود. اگر این فاکتور هم محقق شود، زمینه مشارکت مردم در انتخابات بالا میرود. نکته بعدی که اهمیت بسیاری دارد، میزان اثرگذاری منتخبین در سرنوشت جامعه و مردمی است که پای صندوق رای حاضر شدهاند. باید دید آیا افرادی که به خودشان زحمت میدهند و ساعتها پای صندوقهای رای حضور پیدا میکنند، پس از انتخاب افراد مورد نظر میتوانند به خواستههای خود برسند؟ به عبارت روشنتر، آیا افرادی که انتخاب شدهاند و روی صندلیهای مورد نظر در جایگاههای مختلف نشستهاند، میتوانند به وعدهها، شعارها و مطالبات مردم جامه عمل بپوشانند؟
از سوی دیگر این منتخبان تا چه اندازه میتوانند به وظایفی که قانونگذار برای آنها تعیین کرده، عمل کنند؟ این ۳ فاکتور در انتخابات اخیر کمتر مورد توجه ساختارهای تصمیمساز و سیاستگذار قرار گرفته است. نهاد شورای نگهبان که تنها وظیفهاش نظارت بر انتخابات، تضمین سلامت انتخابات و حفاظت از رای مردم است، مسیر نامناسب و نابجایی را پیموده است. در واقع این نهاد، انتخابات را بدل به انتخاباتی دومرحلهای کرده است. یعنی ابتدا شورای نگهبان برخی افراد از یک جناح خاص را انتخاب میکند، بعد مردم باید از میان افراد مورد نظر را انتخاب کنند!
این روند به اندازهای ناصحیح است که به هیچ عنوان نمیتوان از آن دفاع کرد. حتی افراد اصولگرا هم به این روند معیوب اعتراف دارند و خواستار اصلاح آن شدهاند. واقعا تعجب میکنم چطور ممکن است فردی مانند آقای باهنر که نسبت به واقعیتهای مرتبط با بحث احراز صلاحیتها آگاه است، اظهاراتی را مطرح کند که نسبتی با واقعیت ندارد. باید قبول کرد، روند فعلی باعث شده تا مردم با ابهامات فراوانی مواجه باشند و احساس کنند که سیستم اهمیت مشارکت آنها در انتخابات را درک نمیکند. بنابراین برای افزایش میزان مشارکت در انتخابات باید بسترهای لازم برای این ارتقا را فراهم ساخت تا مردم مجاب به مشارکت بیشتر در انتخابات شوند. زمانی که این بستر فراهم نشود، نمیتوان از مردم توقع داشت که وارد عرصهای شوند که برای آنها نفعی نداشته و مطالبات آنها را محقق نمیکند.