ما در سیاستگذاریهای کلان خود نمیبایست در هدفگذاریهای دهه اول متوقف بمانیم و ناگزیر باید با تغییر رویه و تاکتیکهای گذشته با سرعت و گستردگی لازم در صحنه بینالمللی به حیات خود ادامه بدهیم.
اعتماد نوشت: قطع رابطه ایران و امریکا در دهه ۶۰ با دلایل مختلفی قابل توجیه است. انقلاب اسلامی نظام سیاسی نوپایی که خلاف جهت منافع ابرقدرتها ظهور کرده بود نمیتوانست تا قبل از تثبیت ساختار سیاسی خود به راحتی ادامه حیات بدهد. این در شرایطی بود که از ابتدای پیروزی انقلاب با بحرانهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و در ادامه با جنگ تمام عیار هشت ساله مواجه شد و سازماندهی و پیادهسازی ساختار سیاسی با تاخیر و اعوجاجاتی صورت گرفت، اما توانست از کوران حوادث سربلند خارج شود.
تعبیر صحیح و بهموقع «رابطه گرگ و میش امریکا و ایران» از سوی امام خمینی (ره) در همان شرایط بیان شده است. با نگاهی به مولفههای قدرت ملی ایران در دهه اول و دهه پنجم به تفاوتهای بزرگی مواجه میشویم که غفلت از آن نتایج زیانباری را برای امروز و فردای ملت ایران در پی خواهد داشت.
اگر مولفههای قدرت ملی را در سه بعد سیاست، اقتصاد و فرهنگ دستهبندی کنیم در مییابیم که با تاکید بر افزایش قدرت سیاسی (دفاعی و امنیتی) در سایر حوزهها با چالش مواجه هستیم و باید نسبت به چرایی و عوامل این چالش تامل جدی داشته باشیم. در عین حال با افزایش قدرت دفاعی- امنیتی موازنه قدرت به نفع ایران تغییر کرده و لازم است از این فرصت در جهت تقویت سایر حوزهها اقدام نمود تا به همه ابعاد قدرت ملی دست پیدا کنیم.
هدف این نوشتار این است که توجه بدهد که ما در سیاستگذاریهای کلان خود نمیبایست در هدفگذاریهای دهه اول متوقف بمانیم و ناگزیر باید با تغییر رویه و تاکتیکهای گذشته با سرعت و گستردگی لازم در صحنه بینالمللی به حیات خود ادامه بدهیم.
در دهه اول جنگ به کشور ما تحمیل شد و بیش از سی کشور جهان از صدام حمایت همهجانبه میکردند و در مقابل ایران در تحریمهای تسلیحاتی و اقتصادی و سیاسی جدی قرار داشت بهطوریکه ما حتی توان مقابله و انجام بازدارندگی در برابر بمباران و موشکباران مناطق مسکونی توسط ارتش عراق را نداشتیم و مردم سختترین ایام را سپری کردند، اما امروز به یاری خداوند و همت جوانان این مرز و بوم به چنان قدرت دفاعی دست پیدا کردهایم که دشمنان قدرتمند ایران در مقابله با ما تامل و درنگ میکنند.
امروز از این قدرت بازدارندگی باید بیشترین بهره را برد و لازمه آن برقراری ارتباط با امریکا و به تبع آن ایجاد ارتباط متوازن با سایر کشورهای شرقی و غربی است. امروز چرا ما باید از این ارتباط نگرانی داشته باشیم و از تبعات آن بترسیم؟
ایران امروز به واسطه وجود قدرت تثبیت شده امنیتی، انتظامی و دفاعی، سیطره نسبی و لازم در داخل و محیط منطقهای و تا حدودی بینالمللی را به دست آورده است و با ورود به فضای ارتباطی با سایر کشورها خصوصا امریکا میتواند چالشهای اقتصادی و اجتماعی موجود را ترمیم کند و به ارتقای قدرت ملی خود دست یابد.
در وظایف شورای راهبردی روابط خارجی ایران تصریح شده است که مسوولیت شورا «تهیه راهبردها و سیاستها و راهکارهایی است که جمهوری اسلامی را در سیاست خارجی به نتایج مطلوب برساند.»
مسوولان محترم شورا چه زمانی میخواهند راهکارهای لازم برای رسیدن به نتایج مطلوب را پیادهسازی کنند؟ آیا جز این است که بهترین زمان برای این امر در شرایط فعلی و خصوصا در زمان حیات با کفایت رهبری انقلاب است که خود عامل اصلی دستیابی به این قدرت ملی بوده و میتوانند با هدایت صحیح شرایط جدید در رفع چالشهای اقتصادی و اجتماعی موجود ایفای نقش کنند؟
مصرانه از ریاست و اعضای محترم شورای روابط خارجی ایران میخواهیم شجاعانه در این مسیر قدم بردارند و با توجه به تجربه دهه اول و دوران جنگ بهترین تصمیم را در جهت ایجاد روابطی متوازن و محکم و عزتمندانه با امریکا اقدام کنند.
بدیهی است این اقدام منجر به حل اختلافات با کشورهای اروپایی و مساله FATF و هستهای و سایر مسائل و نیز به ارتقای بنیه اقتصادی ایران منجر خواهد شد.