بزرگترین خدمت به ایران در عرصه بینالمللی، بازگرداندن جایگاه واقعی ایران و برقراری رابطه متوازن با تمام کشورها و اجتناب از فرو افتادن در دام کشورهای معدود، چون چین و روسیه و باز کردن دستوپای روابط از قید کشورهای عقبافتاده، منزوی و ضعیف جهان و درنهایت حرکت بهسوی اعتلای ایران، متناسب با جایگاه واقعی آن است که طبعاً در داخل در پرتو حمایت مردمی و در خارج در سایه یک سیاست مثبت و متوازن با جامعه جهانی و کشورهای مقتدر منطقه و جهان امکانپذیر خواهد بود.
محمدحسین بنیاسدی، سرکنسول سابق ایران در پاکستان در هممیهن نوشت: آمدوشد با کشورهای جهان، امری معمول و پذیرفتهشده در عرف دیپلماتیک است. لکن این سفرها زمانی دلچسب و مفیدفایده است که هدفمند و متضمن منافعملی باشد، نه اینکه از روی ناچاری و بهروایتی احساسی و صرفاً در شکلوشمایل نمایشی و تشریفاتی انجام شود. طبیعیاست که سفر روسای دولت یا کشور، بیانگر نوعی ترفیع و تحکیم کیفی روابط دوجانبه محسوب میشود. وزارتخارجه در همه کشورهای جهان دموکراتیک، برنامه مدون و حسابشدهای برای سفرهای مقامات سطح بالا دارند و هیچگاه رؤسای دولت یا کشور وقت خود را صرف نمایشهای تبلیغاتی نمیکنند، زیرا این سفرها رنگ و جنس استراتژیک دارند و منافملی در آنها محور قرار میگیرد. در اروپا معمولاً سفرهای متعدد و مکرر رسمی و حتی غیررسمی بین رؤسای کشورها بهویژه آلمان، فرانسه و انگلیس بهعنوان ستونهای همبستگی اروپایی در هر دوره انجام میشود.
کشورها معمولاً یا بازیگرند یا غیربازیگر. البته دراینمیان نیز برخی تحت عناوینی خودساخته در لاک توهم و خیالپردازی رفته و نرمها و دنیایی در مراودات بهزعم خود ابداع کردهاند که جز خسران و انزوا نتیجهای در بر ندارد. تجربه نشانداده است که در گوشه انزوا و بهدور از ارکستر جهانی، تکنوازی خود را سر دادن، عایدی نصیب کشورها نمیکند.
سفرهای دیپلماتیک بهویژه سفر سران به دیگر کشورها باید متناسب با وزن و جایگاه روابط دو کشور باشد و نتیجه ملموس این سفرها به سمع و نظر مردم رسانده شود. صرف تنظیم چند سند و برگزاری چند مراسم و ردوبدلشدن چند واژه یا گفتمان غیرواقعی، گرچه ممکن است خوراک تبلیغاتی برای مصرف داخلی فراهم کند، ولی از دید صاحبنظران و کسانی که دستی بر آتش روابط بینالملل و دیپلماسی دارند، حنایی بیرنگ و نمایشی فاقد رنگوبو است.
کشور پهناور ایران با پشتوانه تاریخ بینظیر خود بهعلاوه موقعیت ویژه جغرافیایی، سرمایههای مادی، معنوی و انسانی، استحقاق و لیاقت و شایستگی میهمانی یا میزبانی قدرتهای منطقهای و جهانی که در زمره بازیگران سیاسی، اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی و... هستند را دارد، نه اینکه از این همه کشورهای مقتدر منطقهای بریده و تنها به دامن کشورهای ورشکسته و عقبمانده جهان ازجمله ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه، کنیا، زیمبابوه، اوگاندا و... پناه ببریم. این امر نشان از انزوا، سیکل معیوب و درنهایت ظلم به کشور باعظمتی مثل ایران است. نگاهی به برخی شاخصههای کشورهایی که اخیراً میزبان سیدابراهیمرئیسی بودند این واقعیت تلخ را بهاثبات میرساند و کام هر ایرانی را تلخ میکند.
اوگاندا کشوری است با حدود ۴۶میلیون جمعیت با مجموع تجارت خارجی حدود ۱۲میلیارد دلار که ۴میلیارد دلار آن را صادرات و ۸میلیارد دلار را واردات تشکیل میدهد. درباره جایگاه بینالمللی اوگاندا همین بس که تنها ۲۲سفارت در کشورهای جهان دارد و میزبان ۴۱سفارت خارجی از حدود ۲۰۰کشور جهان است.
کنیا کشوری است با جمعیت ۵۳میلیون نفر و تجارت خارجی حدود ۲۱میلیارد دلار که حدود ۱۵میلیارد دلار آن را واردات و ۶میلیارد دلار آن را صادرات تشکیل میدهد. کنیا دارای ۵۶سفارت در کشورهای جهان و میزبان ۹۳سفارت خارجی است.
زیمبابوه نیز کشوری است با جمعیت ۱۶میلیونی که حدود ۱۳میلیارد تجارت خارجی دارد که ۶میلیارد دلار صادرات و حدود ۷میلیارد دلار واردات است. در پایتخت زیمبابوه ۴۲سفارت خارجی حضور دارند و این کشور نیز ۵۱سفارت در جهان دارد.
میزان تجارت این کشورها بیانگر جایگاه سیاسی و اقتصادی آنهاست و در حوزه صنعت و تکنولوژی نیز تکلیفشان مشخص است. در خبرها از میزان حجم یکمیلیوندلاری صادرات ایران به زیمبابوه گزارش شده است. درحالیکه مطمئناً هزینه سفر ابراهیم رئیسی بیش از این میزان است. به نظر میرسد دستاورد فنی و تکنولوژیک این سفر حتی از سفر ناصرالدینشاه به فرنگ کمتر باشد. به یاد داشته باشیم که در یکی از سفرهای ناصرالدینشاه دوربین عکاسی که پدیدهای جدید بود، وارد ایران شد، درحالیکه در این سفر تنها هزینه و تعهدات بینتیجه بر ایران تحمیل شد.
بزرگترین سرمایه دولتها حمایت و پشتیبانی ملی و مردمی است، این عامل باعث میشود دیگر کشورها نیز برای دولتی مردمیمحور، حسابویژه باز کنند و روابط خود را برایناساس تنظیم نمایند. در غیاب این عنصر، حتی کشورهای بهظاهر دوست نیز نسبت به روابط خود احتیاط میکنند و در بزنگاههای مقتضی، رفتار واقعی خود را نشان میدهند. چنانچه شاهدیم چین و روسیه نیز در تعامل با کشورهای عربی خلیجفارس چهره واقعی خود را که براساس منافع ملی آنهاست، نشان داده و از مواضع اماراتمتحده عربی در مقابل ایران حمایت کردند. همیشه کشورهای جهان در چگونگی روابط خود با دیگر کشورها به انسجام و اقتدار داخلی متاثر از اراده و قدرت مردم کشور متقابل مینگرند و روابط دوجانبه را بر آناساس پایهریزی میکنند.
کشورها طبعاً رفتار دولتها با مردم خود را پایش و تعقیب میکنند و اینگونه دولتها را پایدار و قابلاتکا میدانند. ازاینرو تازمانیکه دولتها چالش خود را با مردم حل نکنند و به مطالبات و خواستههای آنها گردن ننهند، سفرهای خارجی آنان شکل تشریفاتی و نمایشی داشته و فاقد عمق خواهد بود. در غیاب حمایت مردمی در داخل، هرگونه خرجومخارج و بذلوبخشش به کشورها، نوعی مُسکن محسوب میشود و ماندگار نخواهد بود. ازاینرو فرض است که دولتها به این مهم توجه نمایند.
به قول سعدی: چو میتوان به صبوری کشید جور عدو/ چرا صبور نباشم که جور یار کشم
بزرگترین خدمت به ایران در عرصه بینالمللی، بازگرداندن جایگاه واقعی ایران و برقراری رابطه متوازن با تمام کشورها و اجتناب از فرو افتادن در دام کشورهای معدود، چون چین و روسیه و باز کردن دستوپای روابط از قید کشورهای عقبافتاده، منزوی و ضعیف جهان و درنهایت حرکت بهسوی اعتلای ایران، متناسب با جایگاه واقعی آن است که طبعاً در داخل در پرتو حمایت مردمی و در خارج در سایه یک سیاست مثبت و متوازن با جامعه جهانی و کشورهای مقتدر منطقه و جهان امکانپذیر خواهد بود.