جی ادگار هوور شاید قدرتمندترین فرد ایالاتمتحدهٔ آمریکا باشد که به مدت حدود ۵۰ سال تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۲، از دفترش در افبیآی (پلیس فدرال آمریکا) انبوهی اطلاعات گوناگون از دوست و دشمن گردآوری کرد.
به گزارش بی بی سی، جی ادگار هوور زمانی محبوب و سپس مغضوب شد، افبیآی را به نهادی برای مبارزه با جرائم هولناک و نیروی امنیتی توانمندی تبدیل کرد و همچنین فرهنگ دشمنپنداری و بدگمانی را در میان سیاستمداران و قدرتمندان آمریکا حاکم کرد.
جان ادگار هوور در سال ۱۸۹۵ در واشنگتن دیسی به دنیا آمد و بیشتر عمر خود را در این شهر گذراند. آرامگاه همیشگی او هم نزدیک زادگاه کودکیاش در کاپیتال هیل است. او سالهای طولانی فقط در واشنگتن زندگی کرد و شاید تعجب کنید که او هرگز ایالات متحدهٔ آمریکا را ترک نکرد و گذرنامه نداشت. او هیچوقت ازدواج نکرد. با مادرش زندگی میکرد، وقتی جان ۴۳ ساله بود مادرش درگذشت و پس از آن تنها زندگی کرد.
اولین شغل هوور در وزارت دادگستری، تهیه و جمعآوری اطلاعات برای پروندهٔ فعالان سیاسی بود.
در دورانی که انقلاب روسیه از یک طرف و ناآرامیهای اقتصادی در آمریکا و نگرانی از حملهٔ آنارشیستها از طرف دیگر شرایط دشواری پدید آورده بود هوور بر بازداشتهای خشونتبار و گاهی غیرقانونی مظنونان نظارت داشت.
هر چند او با مهارت از عواقب این شغل برکنار ماند، اما همان فعالیتها را در ادارهٔ آگاهی که بعدها تبدیل به افیبیآی شد، ادامه داد. در همین دوران مجموعه اطلاعات جمعآوریشدهٔ روبهفزونی او تبدیل به نوعی "اینترنت آنالوگ" شد که تمام اطلاعات جاسوسیهای سیاسی جهان را دربرمیگرفت.
رکود اجتماعی دههٔ ۱۹۳۰ به معنای اقبال عمومی مجرمان بود. جان دیلینجر، بانی و کلاید، چارلز آرتور فلوید معروف به فلوید قشنگه، نلسون بیبیفیس و جورج بارنس مشهور به کِلی تیربار همه دستاندرکار ماجراهای مجرمانه آن دوران بودند. فیلمهایی مانند دشمن مردم محصول سال ۱۹۳۱ با حضور جیمز کاگنی روایت دوران این مجرمان تفنگکش است.
چهار سال پس از آن کاگنی از نقش کانگستر قهرمان به جیمن قهرمان یا مأمور افیبیآی تبدیل شد، جیمن نامی بود که به مأموران افبیآی داده بودند. چه تغییری اتفاق افتاد؟ افبیآی که در ابتدا حق دستگیری افراد را نداشت تواناییها و امکاناتش (از جمله انگشتنگاری، پزشکیقانونی و اسلحه) گسترش پیدا کرد. بخشی از این امکانات با تلاش و مهارت هوور در شبکهسازی به دست آمد و افبیآی سروسامان گرفت.
در ادامهٔ موفقیتش هوور در پی دوبرابر کردن بودجهٔ افبیآی بود، اما با مخالفت یک سناتور روبهرو شد و ناچار شد اعتراف کند که هرگز فردی را دستگیر نکرده است.
ساختمان جی ادگار هوور در واشنگتن دیسی
هوور درصدد تعقیب و دستگیری معروفترین گانگستر آن زمان آلوین کارپیس برآمد و گزارش شد که هوور خودش توانست او را دستگیر کند.
چند سال بعد کارپیس در مصاحبهای ماجرا را طور دیگری تعریف کرد، اما اهمیتی نداشت. برایان باروز، از نویسندگان افبیآی میگوید: «هوور میتوانست بگوید من آلوین کارپیس را دستگیر کردم و او را با قالیچهٔ پرنده به واشنگتن میآورم، افراد معدودی آن زمان در آمریکا بودند که به روایت او شک یا اعتراض کنند».
حملهٔ ژاپنیها به پرلهاربر در سال ۱۹۴۱ که آمریکا را درگیر جنگ جهانی دوم کرد، هوور و شبکهٔ امنیتی اطلاعاتی آمریکا را در مرکز توجه قرار داد. زمانی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید افبیآی اهمیت و گسترش چشمگیری پیدا کرده بود.
با مرگ فرانکلین دلانو روزولت و روی کار آمدن هریاس ترومن به جانشینی او ورق برای هوور برگشت. هرچند با دستیابی استالین به بمب اتم، محاصرهٔ برلین، اقتدار و حکومت مائو در چین و کمی بعد جنگ کُره، ترومن سیاستهای ضدکمونیستی را پذیرفت. این شرایط بر همه ارکان و نهادهای اجتماعی اثر گذاشت. چهرهٔ عمومی برای پاکسازی سیاسی هوور نبود بلکه سناتور جو مککارتی بود. «وحشت سرخ» مککارتی شامل اتهامات هولناک و روشهای سرکوبگرانه بود.
سرنوشت مارتین لوتر کینگ که افبیآی به او لقب «خطرناکترین مرد آمریکا» داده بود از همان ابتدا رقم خورده بود.
هراس از فعالیتهای کمونیستی در میان هواداران کینگ باعث شد که هوور خانه و دفاتر کینگ را بازرسی و تحتنظر بگیرد. افبیآی در جستجوی بیانیههای سیاسی بود، اما شواهدی از روابط شخصی کینگ یافتند و از آنها برای تهدید کینگ استفاده کردند و به او در نامهای ناشناس نوشتند «فقط یک راه برای تو وجود دارد».
کینگ در سال ۱۹۶۸ در ممفیس ترور شد. وقتی مأمور افبیآی، پاول لترسکی تماس گرفت تا خبر ترور کینگ را به هوور بدهد، هوور گفت: «امیدوارم این لعنتی نمیرد، چون اگر بمیرد از او شهید قهرمان خواهند ساخت».
سرقت جسورانهٔ مدارک از یکی از دفاتر افبیآی در سال ۱۹۷۱ که فعالان ضد جنگ ویتنام مسئولیت آن را پذیرفتند باعث شهرت منفی هوور شد. این فعالان که امیدوار بودند اسنادی مبنی در دخالت آمریکا در جنگ ویتنام بیابند با شیطنت از زمان پخش مسابقههای تلویزیونی جو فریز و محمدعلی کلی استفاده کردند و شواهدی رو کردند که هر مأمور افبیآی در کشور ناچار است حداقل یک جاسوس استخدام کند که پروندههایی برای سیاهپوستان درست کند.
واشنگتنپست با ایستادگی در برابر فشارهای افبیآی این ماجرای حیرتانگیز را منتشر کرد و آغازگر عصر جدیدی از روزنامهنگاری تحقیقی و نظارت بر سرویسهای اطلاعاتی شد البته به مدد اسنادی از پنتاگون و واترگیت.
«جی ادگار هوور شخصیت مرموزی بود که در طول زندگیاش ستایش و تحسین شد و با حدود ٪۸۰ تأئید و اقبال عمومی روبهرو بود، اما این روزها او را مردی میدانند که جاسوسی میکرد».
اما چه باعث شد که از اوج فروافتد؟ هوور به دنبال سرقت از مرکز افبیآی و با آگاهی از اینکه اعتبارش از دست رفته است، به نیکسون این امکان را داد که او را برکنار کند. ترس شدید از عواقب گوناگون باعث میشد که نیکسون از این کار ابا داشته باشد.
هوور مردی بود که زیاد میدانست به همین دلیل رؤسای جمهور پس از روزولت نسبت به او محتاط بودند و او را برکنار نمیکردند (ترومن میترسید هوور نهادی مانند گشتاپو (پلیس مخفی آلمان در زمان هیتلر) درست کند و کندی او را «حرامزاده» مینامید). تنها مانع در برابر هوور مرگ بود که از راه رسید. او در آوریل سال ۱۹۷۲ چند ماه پیش از رسوایی واترگیت فوت کرد.
مدت کمی پس از مرگ هوور دستور رسید که دفتر او مهروموم شود. هر چند هوور حتی در گور هم برندهٔ بازی بود. او از منشی خود هلن گاندی خواسته بود مجموعه ۴۸ سال اسناد را نابود کند. حدسوگمانهای گوناگونی در مورد محتوای این اسناد وجود دارد. بیتردید در میان اسناد اسراری وجود داشته است که توانسته از فعالان سیاسی تا رؤسای جمهوری آمریکا را حدود نیم قرن در انقیاد خود نگه دارد.