اگر هنگام خوردن بستنی، مقداری از آن روی دستتان بریزد احتمالاً بعدش دستهایتان را میشویید. اما در دنیای کوچک مگس ها، حفظ تمیزی و فعال نگه داشتن سنسورها کار بسیار مهمی محسوب میشود. به دلیل کوچک بودن جثهی مگس ها، هر ذرهی کوچکی از گرد و غبار میتواند به تهدیدی برای سلامت آنها تبدیل شود.
مگسها از آن دسته حشراتی نیستند که با انسانها کنار بیایند. آنها نه مثل پشهها نیش میزنند، نه مثل سوسکها چندش آورند، اما حقیقت این است که همیشه میتوانند ما را عصبی کنند، چرا که هرگز از لم دادن روی غذاها یا حتی بدنمان خسته نمیشوند. با همهی این ها، حقایق جالب زیادی دربارهی این حشرات و ویژگیهای آنها وجود دارد که حتماً از شنیدنشان تعجب خواهید کرد.
به گزارش روزیاتو، شاید متوجه شده باشید که مگسها بیشتر اوقات پاهایشان را به همدیگر یا بدن، سر و یا بالهایشان میمالند. آنها این کار را نه به دلیل خارش، بلکه برای خلاص شدن از آلودگیهای چسبیده به بدنشان انجام میدهند. در حقیقت، مگسها بیشتر زمانشان را صرف تمیز کردن خودشان میکنند، شاید بیشتر از ما. و حتی شاید بتوان گفت حشرات وسواسیای هستند.
اگر پاهایشان را به هم بمالند (آنها دست ندارند) آن را به دلایل بیولوژیک انجام میدهند. با حذف آلودگی از پاهای خود، همهی چیزهایی که ممکن است سنسورهای آنها را تحت تأثیر قرار دهد را از میان میبرند، سنسورهایی که برای آنها بسیار مهم اند. این سنسورها به مگسها این امکان را میدهند که بر روی سطوح فرود آیند و قابل خوردن بودن یا نبودن یک غذا را تشخیص دهند. همچنین این سنسورها به آنها کمک میکنند که پرواز کنند و برای خود غذا پیدا کنند. بهداشت برای مگسها مسألهی مرگ و زندگی است.
اگر هنگام خوردن بستنی، مقداری از آن روی دستتان بریزد احتمالاً بعدش دستهایتان را میشویید. اما در دنیای کوچک مگس ها، حفظ تمیزی و فعال نگه داشتن سنسورها کار بسیار مهمی محسوب میشود. به دلیل کوچک بودن جثهی مگسها، هر ذرهی کوچکی از گرد و غبار میتواند به تهدیدی برای سلامت آنها تبدیل شود.
مگسها باید خود را به دقت تمیز کنند. آنها بدن، پاها، بالها و حتی چشمهایشان را تمیز میکنند. و این کار را با مهارت یک ژیمناست انجام میدهند. آنها از دهان خود هم برای تمیز کردن آلودگیهای روی پاهایشان و حذف ذراتی که قابل خوردن به نظر میرسند استفاده میکنند.
مگسها گیرندههایی دارند که به آنها این امکان را میدهد که مانند انسانها طعم غذاها را بچشند و خوب یا بد بودن آنها را تشخیص دهند. اما یک تفاوت بزرگ میان ما و آنها وجود دارد: تصور کنید قرار است غذای مورد علاقه تان، مثلاً یک پیتزا بخورید. شاید بوی آن برایتان دلپذیر باشد، اما تا زمانی که آن را امتحان نکنید نمیدانید که چه مزهای دارد.
گرچه ما با خوردن پیتزا میتوانیم به طعم آن پی ببریم، اما مگسها میتوانند با بالها و پاهایشان آن را مزه کنند. دلیلش این است که مگسها از گیرندههای چشاییای برخوردارند که در سرتاسر بدنشان پراکنده است. میتوانید تصور کنید که با دستهایتان از پیتزای خود لذت ببرید؟ این دقیقاً همان کاری است که مگسها میکنند.
اگر مگسها حس چشایی خوبی داشتند، از بیشتر چیزهایی که روی آن مینشستند نمیخوردند، اما این کار را میکنند. دلیلش این است که حس چشایی آنها برای لذت بردن از غذا نیست، بلکه برای این است که متوجه شوند غذایی برای آنها قابل خوردن است یا خیر. نورونهای چشایی مگسها به آنها میگوید که آیا غذایی برایشان مضر است یا خیر.
و منظور از «هزاران» تنها هزار یا ۲ هزار گونه نیست. خانوادهی مگسها به قدری گسترده است که این اعداد در برابر آن اندک به نظر میرسد. تحقیقات نشان داده نزدیک به ۱۵۰ هزار گونهی مختلف از مگسها در دنیا وجود دارد. این رقم بدون شک بسیار بزرگ به نظر میرسد اگر در نظر داشته باشیم که تنها نزدیک به ۱۸.۴۰۳ گونه پرنده در دنیا وجود دارد.
گرفتن مگسها یک چالش تمام عیار است. آنها با چنان تبحری در برابر تمام تلاشهایمان برای گرفتنشان جاخالی میدهند که میتوان با نینجاها مقایسهشان کرد. اما در حقیقت، آنها به آن سریعی که ما تصور میکنیم نیستند.
مگسها میتوانند با سرعت تنها ۷ کیلومتر بر ساعت پرواز کنند که معادل سرعت راه رفتن انسانها است. جالب است بدانید که اگر مگسها با سنجاقکها مسابقه دهند، از آنها خواهند باخت، چرا که سنجاقکها میتوانند با سرعت ۵۶ کیلومتر بر ساعت پرواز کنند.
مگسها شاید به آن سریعی که فکر میکنیم پرواز نکنند، اما به طور حتم بینایی قویای دارند. برای توضیح دلیل آن باید ابتدا این نکته را روشن کنیم که وقتی نور به درون چشمان انسان نفوذ میکند، با وقوع یک واکنش شیمیایی، خبر آن از طریق پالسهای الکتریکی به مغز فرستاده میشود.
اما مگسها به جای آن، یک واکنش مکانیکی دارند که به آنها این امکان را میدهد سیگنالهای عصبی سریعتری داشته باشند. به علاوه، کوتاه بودن فاصلهی میان چشمها تا مغز در مگسها باعث بالا رفتن سرعت پردازش اطلاعات میشود. شاید فکر کنیم که اگر سرعت عمل بالایی داشته باشیم میتوانیم با یک مگس کش، آنها را بزنیم، اما مگسها طوری میتوانند حرکات ما را ببینند که انگار با حالت اسلوموشن حرکت میکنیم.
جدا از آنکه دنیا را در حالت اسلوموشن میبینند، چشمان مگسها این امکان را به آن میدهد که دیدی ۳۶۰ درجه داشته باشند و هر چه پشت سرشان قرار دارد را ببینند. بنابراین اگر بخواهید از پشت غافلگیرشان کنید، فرقی نخواهد کرد و باز هم فرار خواهند کرد، گویی از رو به رو به آنها حمله برده اید.
ما آنقدر به دیدن راه رفتن مگسها در هر جایی عادت کردهایم که از دیدن سر و ته راه رفتنشان هم تعجب نمیکنیم. اما به طور حتم برای سر و ته راه رفتن به آن راحتی به توانایی زیادی نیاز است.
این توانایی اما به خاطر قدرت بدنی بیشتر مگسها نیست، بلکه به خاطر لایههای چسبندهی پاهای آنها است. این لایهها به مگسها این امکان را میدهند که به سطوح بچسبند. سپس هنگام بلند شدن، از پنجههای خود برای جدا کردن پاهایشان از سطحی که به آن چسبیدهاند استفاده میکنند.
به گفتهی دانشمندان، ژنتیک انسانها و مگسهای میوه شباهت زیادی به یکدیگر دارد. آنها میگویند در حدود ۶۱ درصد از ژنهای بیماری زای شناخته شدهی انسان با کد ژنتیکی مگسهای میوه انطباق دارد. به همین دلیل این حشرات را جایگزین مناسبی برای انسانها در برخی آزمایشات میدانند.
مگسها با همهی غیر قابل تحمل بودن شان، برای دنیا ضروری اند. به گفتهی متخصصان، مگسها جدا از نشستن روی غذاهای ما، گیاهان را گرده افشانی میکنند، موجودات تجزیهگر (برخی باکتریها و قارچ ها) را میخورند و از فضولات تغذیه میکنند. هیچکس جز آنها حاضر به انجام این کارها نیست. میتوانید آن همه آلودگیای را تصور کنید که در صورت انقراض مگسها در دنیا انباشته میشود؟
و اگر اینها دلایل کافیای برای همزیستی با مگسها به نظر نمیرسد، باید بدانید که برخی دانشمندان میگویند اگر مگسها وجود نداشتند، شکلاتی هم نبود. گونهی بخصوصی از مگس وجود دارد که گیاه کاکائو را گرده افشانی میکند. به طور حتم اگر مردم از این موضوع آگاه بودند، بیشتر قدر مگسها را میدانستند.