اعتماد نوشت: روز حادثه «مهیا. ن» در خانه با پدر، عمو و برادرش تنها بود. این سه نفر همان روز متوجه ارتباط مهیا با یک پسر جوان میشوند، به همین خاطر تصمیم میگیرند او را بکشند. پس از این ماجرا پلیس هر سه نفرشان را بازداشت میکند، اما پدر مقتول در اعترافاتش اظهار میکند که خودش دخترش را به خاطر مسائل ناموسی به قتل رسانده است. با اعتراف پدر این دختر نوجوان، عمو و برادر مقتول آزاد میشوند، اما کارشناس پلیس آگاهی براساس بررسیهایی که انجام میدهد، عنوان میکند دو فردی که قدشان بلند بوده به سمت مقتول شلیک کردهاند...
تاکنون زنان و دخترانی که به دست همسر، پدر، برادر و اقوام نزدیک خود با انگیزه ناموسی یا اختلافات خانوادگی به قتل رسیدهاند، سنین گوناگونی داشتهاند، اما اینبار مهیا در میان قربانیانی که تا به حال به دست یکی از اعضای خانواده به قتل رسیدهاند، کمترین سن ممکن را داشته. او به خاطر هر آنچه تعصب و آبرو نامیده میشود به قتل رسیده است.
مهیا؛ دختر ۱۲ ساله اواسط شهریور ماه جاری در شهرستانی که سال ۱۳۹۷ با زمین لرزه ۶.۴ ریشتری لرزید و بیش از ۵۰۰ نفر کشته داد، توسط پدرش یا با دستور او با «اسلحه شکاری» کشته شده است.
مهیا زمان زلزله ۷ ساله بود. حتما اگر میدانست در ۱۲ سالگی به چنین سرنوشتی دچار میشود، آرزو میکرد همان روزی که زلزله سرپل ذهاب را لرزاند او نیز مثل صدها نفر دیگر کشته میشد نه اینکه پنج سال بعد به دست پدرش کشته شود...
آن روز پدر این دختر نوجوان وقتی میبیند مهیا دیگر نفس نمیکشد با مادر او تماس میگیرد و میگوید؛ بیا دخترت خودکشی کرده است...
اینها را یکی از اقوام نزدیک خانواده به «اعتماد» توضیح میدهد. او در ادامه میگوید: «ما کردها یک رسم و رسومی درباره طلاق داریم و آن این است که اگر مردی سه، چهار بار به همسرش بگوید؛ تو خواهر منی! مادر منی و من دیگر تو را نمیخواهم، زن را طلاق داده است و دیگر به هم محرم نیستند (سه طلاقه؛ شوهر سه بار به زن خود میگوید طلاقت دادم، طلاقت دادم، طلاقت دادم). بنابراین مادر مهیا نمیتواند به آن خانه بازگردد و فقط مراحل قانونی طلاق مانده است. روز قبل از حادثه پدر مهیا این جملات را به همسرش میگوید و همسرش هم خانه را ترک میکند. مهیا میخواسته با مادرش برود که پدر او نگذاشته است.» ...
بررسیها نشان میدهد؛ قتل خانوادگی زنان و دختران بیشتر با انگیزههای ناموسی یا همان اختلافات خانوادگی رخ میدهد.
سالانه دهها زن و دختر به خاطر روابط عاشقانهای که در فضای مجازی با جنس مخالف داشتهاند، کشته میشوند. جنایت فجیع ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۰ از همین دست است. وقتی شوهر مونا حیدری متوجه رابطه او با مردی دیگر میشود پس از بازگرداندن مونا از ترکیه سر او را به بهانه مسائل ناموسی و آبرو بریده و در منطقه خشایار اهواز با لبی خندان میچرخاند (طبق فیلمی که از او در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد). مونا در سن پایین با اجبار خانواده با پسرعمویش ازدواج میکند و چند سال بعد در سن ۱۷ سالگی با مردی در فضای مجازی (اینستاگرام) آشنا میشود و برای دیدن او از خانه شوهرش فرار میکند و به ترکیه میرود.
در چنین قتلهایی اکثرا زنان و دختران را با روسری حلقآویز یا با بالشت خفه یا با تفنگ میکشند یا در برخی مواقع میگویند؛ آنها خودکشی کردهاند یا بر اثر بیماری فوت شدهاند. البته کرونا، مشکلات اقتصادی و بیکاری مردان نیز در افزایش قتلهای خانوادگی که شامل قتلهای ناموسی نیز میشود، تاثیرگذار بوده است.
قربانیان قتلهای خانوادگی معمولا دخترانی هستند که ازدواج نکردهاند. آنها توسط پدر، برادر، عمو، دایی و... به بهانه هر آنچه آبرو نام دارد، کشته میشوند. همچنین زنانی که قصد طلاق دارند و وارد روابط عاشقانه میشوند، قربانیان دیگر قتلهای خانوادگی هستند.
عرف محلی هم اینگونه قتلها را مجاز میداند. حتی در برخی موارد گفته میشود؛ حق با مردان بوده است. امتناع از ازدواج اجباری، روابط عاشقانه، درخواست طلاق و ازدواجهای فامیلی در قتلهای خانوادگی نقش بسزایی دارند. البته در تمام دنیا خشونتهای خانگی مشاهده میشود و این موضوع ربطی به فرهنگ و زبان خاصی ندارد. این نوع خشونت خانگی با افزایش آگاهی و فرهنگ عمومی کاهش پیدا میکند.
یکی از بستگان نزدیک مهیا در مورد جزییات مربوط به روز حادثه به «اعتماد» توضیح میدهد: «روز قبل از حادثه پدر مهیا با مادر او بحث میکند. پدر مهیا رفتارهای مناسبی نداشت و مرتب دوستانش را به خانه میبرد. آن روز با هم بحث میکنند و پدر مهیا به همسرش سه، چهار بار میگوید؛ تو خواهر منی، مادر منی از این خانه برو. مادر این دختر نوجوان هم وسایلش را جمع میکند تا به خانه پدریاش برود. مهیا اصرار میکند که با مادرش برود، اما پدرش نمیگذارد. این دختر نوجوان با پدر، برادر و عمویش در خانه تنها میماند.
فردای روزی که مادر این دختر خانه نبوده این سه نفر پی میبرند مهیا با پسری جوان در ارتباط است. برای همین او را با اسلحه شکاری میکشند. حدود ساعت ۶ بعدازظهر وقتی پدر مهیا مطمئن میشود دخترش دیگر نفس نمیکشد با مادر او تماس میگیرد و میگوید؛ بیا دخترت خودکشی کرده است. مادر او اول فکر میکند به خاطر بحثی که روز گذشته در خانهشان پیش آمده دخترش این اقدام را انجام داده، اما وقتی به خانه میرود به ماجرای خودکشی دخترش شک میکند. به همین خاطر به کلانتری محلشان مراجعه میکند. آنجا به او میگویند دخترت خودکشی نکرده، بلکه با اسلحه به قتل رسیده است.»
به گفته این فرد؛ پس از این اتفاق هر سه نفر بازداشت میشوند، اما در اداره آگاهی پدر مهیا اعتراف میکند که قتل مهیا کار خودش بوده و ربطی به برادر و عموی مهیا نداشته است. به همین خاطر عمو و برادر این دختر نوجوان آزاد میشوند.
او به چند سوال آخر نیز پاسخ میدهد.
این خانواده غیر از مهیا چند فرزند دیگر دارد؟
مهیا بود و همین برادرش که ۱۵ ساله است. برادر او سن کمی دارد، اما بهشدت تحت تاثیر پدرش بود.
ماموران اداره آگاهی به مادر مهیا چه گفتند؟
در پی گزارش مرگ مشکوک مهیا ماموران اداره آگاهی بررسیهای لازم را انجام میدهند و این سه نفر را دستگیر میکنند. پدر مهیا به قتل اعتراف میکند، اما کارشناس پلیس آگاهی عنوان میکند؛ تیری که از اسلحه خارج شده فاصله زیادی با مقتول داشته است. یعنی مهیا در حال فرار بوده که به او دوبار شلیک میشود. تیر آخر را زمانی به مهیا شلیک میکنند که او به داخل دستشویی فرار کرده بود تا قایم شود. تیر از پنجره بالای در دستشویی به داخل شلیک میشود. کارشناس پلیس آگاهی میگوید؛ این دو تیر توسط دو نفری که قد بلندی داشتهاند، شلیک شده است. همسایهها هم صدای جیغ و داد مهیا را شنیدهاند و بعضی از آنها دیدهاند که مهیا داخل حیاط خانه در حال فرار بوده است.
یعنی امکان دارد پدر مهیا قاتل نباشد؟
امکان دارد پدر مهیا به سمت او شلیک نکرده باشد، اما به هر حال دستور شلیک را خودش داده.
همسایهها متوجه نشدند چه کسی با اسلحه به مهیا شلیک کرده است؟
اگر هم دیده باشند جرات نمیکنند حرفی بزنند. فعلا پلیس به ما گفته شاید مجدد برادر و عموی مهیا را احضار کنند.
حدود سه سال پیش محمدرضا محبوبفر، جامعهشناس در مصاحبه با روزنامه جهانصنعت گفت؛ آمارهای قبلی قتلهای خانوادگی یا ناموسی در ایران هیچکدام جامع، شفاف و واقعی نیست و نهادها و سازمانهای مرتبط با این قتلها مانند اورژانس اجتماعی و پلیس دسترسی به آمار نداشته و آمار رسمی در این خصوص اعلام نشده است. آمارهای سالانه نشان از وقوع حداکثر ۴۵۰ مورد قتل با انگیزههای ناموسی در کشور داشته است.
اینگونه قتلها در استانهایی با بافت فرهنگی قبیلهای و عشیرهای بالاتر از دیگر نقاط کشور گزارش میشود و استانهای خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان در ردههای بالای رتبهبندی قتل با انگیزههای ناموسی قرار داشتند، اما مطالعه و بررسی روند فعلی افزایش خشونت در جامعه و وقوع قتلهای سریالی خانوادگی و ناموسی دلالت بر این دارد که وضعیت کشور نسبت به گذشته متفاوت شده است.