احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در نامهای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشت: از شما تقاضا میکنم که به مناسبت ولادت پیامبر اسلام ابتکار تازهای در پیش گیرید و با آزادسازی عموم زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی در سراسر کشور روزنی از امید به آینده بگشایید و در عین حال، کنشگران مستقلی را که مایلند بدون اسیر شدن در منازعات قدرت، هر گام صحیح به سمت صحیح را تصدیق کنند، از شرمندگی و سرافکندکی در برابر تبلیغات گستردهٔ مخالفان رها سازید.
متن کامل این نامه که در کانال تلگرامی آقای زیدآبادی منتشر شده را در ادامه میخوانید:
«جناب آقای محسنی اژهای
با عرض سلام
همانطور که واقفید سالروز جان باختن زندهیاد مهسا امینی به آرامی گذشت و آنچه برخی از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی خواهان آن بودند، به وقوع نپیوست.
این آرامش صرفاً نتیجهٔ حضور پررنگ نیروی انتظامی در خیابانها و اقدامات امنیتی و یا ترس معترضان نبود. علت اصلی عدم همراهی طیف وسیعی از کنشگران فرهنگی و سیاسی و رسانهای با فراخوانهای خارج از مرز برای برگزاری تجمعات بود، کنشگرانی که در این برههٔ زمانی، برخی اقدامات بیثباتکننده را به سود کیان میهن نمیدانند و با آن همراهی نمیکنند.
این کنشگران از هر سو تحت فشارند از جمله از سوی محافل رسانهای نیروهای مخالف که آنان را به همسویی با نظام و شراکت در رفتارهای آن متهم میکنند.
تابآوری در برابر این نوع فشارها معمولاً دشوارتر از مقاومت در برابر فشار نهادهای حکومتی است، چون حیثیت و اعتبار و شرافت افراد را هدف قرار میدهد و سبب سرشکستگی میشود. سرشکستگی چیزی نیست که یک انسان حتی به بهای تأمین خیری کلان آن را به راحتی تحمل کند و بنابراین برای رفع آن ممکن است بر آن خیر کلان چشم بپوشد.
آنچه به واقع سبب سرافکندگی کنشگران مستقل و مخالف بیثباتسازی کشور میشود، وجود پدیدهای به نام زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی در کشور تحت عنوان “زندانی امنیتی” است که متأسفانه شمار آنها نیز به دلیل تأیید احکام برخی متهمان در روزهای اخیر در حال افزایش است.
در حقیقت، حضور این افراد در زندان، حتی اذعان به برخی کارهای مثبت در کشور را از سوی شهروندان مستقل به امری شرمآور تبدیل کرده و این نیز به نوبهٔ خود ایجاد روزنی از امید به آینده را ناممکن ساخته است.
شما سال گذشته با درخواست عفو گسترده، زمینهساز آزادی شمار بسیاری از شهروندان درگیر در ناآرامیها شدید، اما خود میدانید که حتی وجود یک نفر در زندان تحت این عنوان یا عناوین مشابه، میتواند اثر روانی و اجتماعی آن عفو را خنثی کند.
بنابراین، نگهداری برخی از فعالان سیاسی و رسانهای در زندان و افزایش شمار آنان جز آنکه زبان رسانههای مخالف را تیزتر و موجهتر کند و مایهٔ شرمندگی و سرشکستگی نیروهای حامی تحول مسالمتجویانه در کشور شود، چه سودی برای نظام دارد که تا این اندازه بر آن اصرار میشود؟
نظام هم اکنون در پارهای موارد مشخص و محدود، برخی انتقادها حتی به زبانی تند و گزنده را تحمل میکند و آسیبی هم نمیبیند، حال حتی اگر به فرض برخی از زندانیان سیاسی پس از آزادی به این شمار محدود اضافه شوند، چه بحرانی برای حکومت رخ میدهد که این ظرفیت نشان داده نمیشود؟
بنابراین، از شما تقاضا میکنم که به مناسبت ولادت پیامبر اسلام ابتکار تازهای در پیش گیرید و با آزادسازی عموم زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی در سراسر کشور روزنی از امید به آینده بگشایید و در عین حال، کنشگران مستقلی را که مایلند بدون اسیر شدن در منازعات قدرت، هر گام صحیح به سمت صحیح را تصدیق کنند، از شرمندگی و سرافکندکی در برابر تبلیغات گستردهٔ مخالفان رها سازید.
من به شما اطمینان میدهم که از این کار خیر جز خیر نصیب ایران نمیشود.
با احترام»