رونالدو دیروز ارام و با لبخند ایران را ترک کرد تا در مسیر جدید زندگی اش در خاورمیانه دوباره تلاش کند و بجنگد. او رفت و حالا ما مانده ایم و درسهایی که او با رفتار حرفهای اش به ما داد. کاش بتوانیم مثل رونالدو حرفهای فکر کنیم و حرفهای زندگی کنیم و انسان باشم.
محبوبترین فوتبالیست دنیا که صفحه اجتماعی اینستاگرامش ۶۰۵ میلیون دنبال کننده دارد در سفرش به ایران درس انسانیت، خویشتنداری و نگاه حرفهای در بالاترین سطح حرفهای گری داد و رفت.
به گزارش مهر، حالا که گرد و خاکهای حضور فوق ستاره فوتبال دنیا در ایران فروکش کرده احتمالاً بهتر بتوانیم چشمهای مان را بشوییم و جور دیگری به این حضور تاریخی نگاه کنیم.
پرسپولیس بازی را به النصر واگذار کرد که اگر واگذار نمیکرد عدالت فوتبال زیر سوال میرفت. النصر از حیث برنامه ریزی و سرمایه گذاری اصلاً قابل قیاس با پرسپولیس نیست و اصولاً باورم این است که نگاه فوتبال باشگاهی عربستان کلاً از فوتبال آسیا برداشته شده و آنها سودای حضور در جمع باشگاههای اروپاییها را دارند. ابتدا مولتی میلیاردهای آنها در کشورهای اروپایی مستعمرههای خود در باشگاههای قدیمی را بنا کردند و بعد از کسب تجربه در تیم داری اروپا ستارههای دنیای فوتبال را در مغناطیس دلارهای نفتی خود قراردادند تا علاوه بر درآوردن سری بین سرها در فوتبال دنیا دیپلماسی سیاسی و ورزشی خود را هم در چارچوب مستطیل سبز گسترش دهند.
در این رهگذار آنها البته انگشت روی فوتبالیستهای معمولی نگذاشتند و سراغ فوق ستارهها رفتند و تنها به خرید یک یا دو نفر از آنها هم اکتفا نکردند تا با حضور پر تعدادشان بتوانند در اتمسفر حرفهای گری کامل به رشد و تربیت نسلی جدید در دنیای مدرن و حرفهای اهتمام ورزند.
رونالدو در چنین شرایطی بنا به حکم قرعه اولین بازی اش در جام باشگاههای آسیا با النصر به ایران آمد و اتفاقات تلخ و شیرینی در این میان رخ داد که به نظر میتواند مبحث درس دانشگاهها در بعد جامعه شناسی ایرانی، رفتارشناسی حرفهای و مدیریت ورزشی در چند واحد باشد. اما دم دستیترین درسهای حضور محبوبترین فوتبالیست دنیا که صفحه اجتماعی اینستاگرامش ۶۰۵ میلیون دنبال کننده دارد درس انسانیت، خویشتنداری و نگاه حرفهای در بالاترین سطح حرفهای گری بود.
این درست که استقبال او در بینظمترین شکل ممکن برگزار شد و هواداران او به طور طبیعی نتوانستند احساسات خود را در یک بسته بندی شیک به او تقدیم کنند، اما رونالدو در میان همه این نابسامانی بسیار مهربان و بسیار انسان دوستانه شرایط کشور ما را درک کرد و کوچکترین اعتراضی به کمبودها و حاشیهها نکرد. اتفاقاً او با پذیرش دو میهمان خاص (یک کودک با نمک طرفدار و یک معلول هنرمند عاشق) و اهدای پیراهن امضا شده به آنها و در آغوش کشیدن شأن به ما یاد داد که در بالاترین سطح حرفه ایگری هم چقدر میتوان مقابل دیگران مهر ورزید و انسان بود.
او عاری از خطا نیست و اتفاقاً بداخلاقیهایی هم در مسابقات و در زندگی شخصیاش داشته، اما در مقام گرانقیمتترین میهمان فوتبال ما نجابت به خرج داد و در نکوهش ما در بعد مسائل زیر ساختی اظهار نظری نکرد و موقع خروجش از کشور از میهمان نوازی ایرانیها در صفحه اینستاگرام پر مخاطبش نوشت «یک تشکر ویژه از هواداران و همه مردم مهربان ایران که این دیدار را برای ما خاص کردند. چنین استقبالی گرم و باور نکردنی بود» این اوج قدرشناسی یک فوق ستاره از مایی است که خود بهتر از همه میدانیم چه کمبودهای عجیب و غریبی در میزبانی از گرانترین تیم خاورمیانه و رونالدوی افسانهای داشته ایم.
با این حال درس بزرگتر از رونالدو تلاش حرفهای او برای موفقیت تیمش در زمین افتضاح آزادی بود. او در کنار تمام مهرورزی اش به گاه مسابقه با نگاهی حرفهای تمام تلاشش را کرد تا تیمش پیروز شود و وظیفه شناسی اش را به رخ همه کشاند. افسوس او از گل نشدن ضربه سرش و کوبیدن مشت به تیر دروازه بابت هدر رفتن موقیعت گل نشان از جنگیدن او با قلب مهربان برای رسیدن به هدف بود.
رونالدو دیروز ارام و با لبخند ایران را ترک کرد تا در مسیر جدید زندگی اش در خاورمیانه دوباره تلاش کند و بجنگد. او رفت و حالا ما مانده ایم و درسهایی که او با رفتار حرفهای اش به ما داد. کاش بتوانیم مثل رونالدو حرفهای فکر کنیم و حرفهای زندگی کنیم و انسان باشم.