پلاکوزوآها (Placozoa) ۸۰۰ میلیون سال پیش از انسان جدا شدند. اندازه این جانور مسطح و کوچک به سختی به یک میلی متر میرسد، اما سلولهای آن حاوی نوروپپتیدهایی هستند که میتوانند پیامهایی مانند نورونها را منتقل کنند.
فرارو- پلاکوزوآ جانوری لکه مانند با اندازهای کمتر از یک میلی متر که در آب دریا شناور است. پلاکوزوآها ممکن است مورد توجه قرار نگیرند، اما موجوداتی خارق العاده هستند. پلاکوزوآ در زیر میکروسکوپ مانند پنکیکهای کوچک به نظر میرسند. پلاکوزوآها هیچ اندام تکامل یافتهای ندارند. با این وجود، این جانوران عجیب قادر به هماهنگی برای حمله به طعمه خود هستند. اخیرا تیمی از محققان تحت رهبری "آرناو سبه پدروس" زیست شناس اسپانیایی فاش ساختند که سلولهای این موجودات غیرعادی حاوی اولین نشانههایی از منشاء نورونهایی هستند که افکار انسان را منتقل میکنند.
به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، پلاکوزوآها ممکن است صرفا ۵۰ هزار سلول داشته باشند، اما همین تعداد سلول اندک تواناییهای شگفت انگیزی دارند. این سلولها نامیرا هستند، زیرا میتوانند به طور نامحدود به صورت غیر جنسی تکثیر شوند. یک قطعه پلاکوزوآ میتواند پلاکوزوآی دیگری را تشکیل دهد. آنها هم چنین قادر هستند به شکلهایی غیر از پنکیک شبیه دونات یا شلاق دوباره پیکربندی شوند. یک فرد انسانی از ۳۰ تریلیون سلول تشکیل شده است با انواع مختلفی که به خوبی تمایز یافتهاند مانند نورونهای مغز یا گلبولهای قرمز. از سوی دیگر، پلاکوزوآ از دو لایه ساده سلولهای مشابه تشکیل شده که شبیه دو تکه پنیر به یکدیگر چسبیدهاند. سادگی آن سلولها میتواند نشان دهد که موجودات تک سلولی چگونه گردهم آمده اند تا موجودات چند سلولی پیچیدهتر را تشکیل دهند.
محققان پژوهش صورت گرفته از هزاران پلاکوزوآ در آزمایشگاه در مرکز تنظیم ژنومی در بارسلون مراقبت میکنند. براساس ارزیابی آنان حیوانات چند سلولی حدود ۸۵۰ میلیون سال پیش ظهور کردند. اندکی پس از آن یعنی حدود ۸۰۰ میلیون سال پیش مسیرهای خانوادههایی که باعث پیدایش پلاکوزوآ و انسانها شدند از یکدیگر جدا شده بودند. "سب پدروس" زیست شناس ۳۷ ساله از شهر لیدا در اسپانیا میگوید: "مردم تمایل به دیدن فسیلهای زنده در طبیعت دارند. ما نمیدانیم که آیا نیای مشترک مان شبیه یک پلاکوزوآ بوده یا خیر، اما برخی از جنبههای زیست شناسی آن پیشتر وجود داشته است".
تیم تحت هدایت او چهار گونه شناخته پلاکوزوآ را سلول به سلول مورد مطالعه قرار دادند از جمله نخستین پلاکوزوآی کشف شده که در سال ۱۸۸۳ میلادی توسط "فرانتس ایلارد شولز" در آکواریوم آب دریا در گراتس در اتریش یافت شد. شولز آن موجود اسرارآمیز یعنی Trichoplax adhaerens را از ترکیب دو واژه یونانی thrix (مو) و Plax (صفحه) و کلمه لاتین Adhaerens (چسبیدن) نامگذاری کرد که به دلیل تمایل آن به چسبیدن به زیرلایه اش این نام برایش انتخاب شد. به عبارت دیگر، نام آن را میتوان تقریبا تحت عنوان "صفحه مودار چسبنده" ترجمه کرد. پلاکوزوآ سادهترین جانوران روی این سیاره هستند.
سبه پدروس و همکاران اش در پژوهش خود مشاهده کردند که پلاکوزوآ قادر به هماهنگی ۵ هزار سلول خود هستند، زیرا برخی از آنها میتوانند با استفاده از مولکولهایی به نام نوروپپتید مانند نورونهای مغز انسان پیام ارسال کنند. این زیست شناس میگوید: "ما بخش اولیهای از جنبههای خاصی از سیستم عصبی خود را یافته ایم. این سلولهای ترشحی هنوز فاقد فرآیندهایی هستند که تکانههای عصبی (آکسون ها) و فرآیندهای دریافت کننده آنها (دندریت ها) را در نورونهای انسانی منتقل میکنند".
نتایج این پژوهش که اخیرا در نشریه Cell منتشر شد از فرضیه شیمیایی مغز که توسط "گاسپار جکلی" زیست شناس مجارستانی از دانشگاه هایدلبرگ آلمان مطرح شده بود مورد پشتیبانی قرار گرفته است. جکلی میگوید: "این مطالعه شباهتهای مولکولی عمیقی را بین نورونهای پلاکوزوآها و نورونهای حیوانات دوطرفه (متقارن مانند انسان) نشان میدهد. این شباهتها همراه با این واقعیت که نورونهای پلاکوزوآ صرفا از طریق سیگنالهای شیمیایی ارتباط برقرار میکنند از این ایده حمایت میکند که سیستمهای عصبی ممکن است ابتدا به عنوان مجموعهای از سلولهای متنوع و مرتبط شیمیایی پیش از توسعه فرآیندهای تخصصی مانند آکسون ها، دندریتها و سیناپسها تکامل یافته باشند".
سبه پدروس این ایده را این گونه توضیح میدهد: "احتمالا برای هماهنگ کردن سلولهای یک ارگانیسم کوچک تنها با دو لایه داشتن سلولهایی که سیگنالهای شیمیایی ترشح میکردند کافی بود. با این وجود، لحظهای که بزرگ شده و سه بعدی میشوید شما نیازمند ساطع کردن سیگنالهای الکتریکی هستید و باید رابطهای ارتباطی سلول به سلول که سیناپس هستند را داشته باشید. نورونهای یک فرد قد بلند با امتدادی که اجازه میدهد یک محرک بلافاصله در پا احساس شود میتوانند بیش از دو متر اندازه گیری شوند".
تیم تحقیقاتی تحت هدایت سبه پدروس معتقدند که اولین نورونهای مدرن تا حدود ۶۵۰ میلیون سال پیش در نیای مشترک گزنده تباران یا مرجانیان (Cnidarians) (گروهی شامل هیدرا و عروس دریایی) و انسان ظاهر نشد. معمای بزرگ آن چه برای شانه دارتباران یا تینوفورها (Ctenophores) رخ داد آن است که شاخه دیگری از حیوانات هستند که ۸۵۰ میلیون سال پیش درمسیر خود حرکت کردند. این موجودات شبیه چتر دریایی هستند و هم چنین دارای نورون میباشند، اما متفاوت هستند.
"سبه پدروس" میافزاید: "هنوز خیلی زود است که بگوییم شانه تباران، نورونها را به طور مستقل اختراع کردند، اما من فکر میکنم شواهد بیش تری وجود دارد که نشان میدهد میتواند چنین بوده باشد".