بیمهرگان گاهی ساختارهای پیچیدهای برای فرار از خطر ایجاد میکنند؛ هماهنگی آنها در انجام برخی کارهای پیچیده واقعا شگفتانگیز و مسحور کننده است.
وقتی یک مورچه دروگر به سرعت داخل سوراخی در زمین میدود، وارد هزارتویی از راهروها و اتاقها میشود که به ساخت آن کمک کرده و ممکن است تا چندین فوت زیر زمین گسترش داشته باشند. حشرات به شاهکارهای مهندسی خود مانند نقب زدن سیستمهای تونلی در زمین یا مونتاژ خانههای شش ضلعی پوشیده از عسل معروف هستند.
به گزارش فرادید، دانشمندان مدتهاست مبهوت این موجودات کوچکمغزی هستند که این پروژههای بلندپروازانه را اجرا میکنند. میزوکی اومورا، حشرهشناس دانشگاه کوئینزلند استرالیا میگوید: «حشرات بسیار دست کم گرفته شدهاند. مردم فکر میکنند آنها احمق هستند و چیز زیادی برای یادگرفتن درباره آنها وجود ندارد، اما همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری از آنها وجود دارد.»
حشرات به روشهای مختلف با هم کار میکنند تا پروژههای اعجابانگیزشان را به اتمام برسانند. ما برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کارهای عجیب و غریب گروهی این بیمهرگان، ادبیات علمی را بررسی کردیم و از چهار متخصص حشرات کمک گرفتیم. در این مطلب برخی از اقدامات گروهی حشرات را میخوانید.
به وقت سیل، مورچههای آتشین میتوانند به فرشهای زندهای تبدیل شوند که میتوانند هفتهها شناور بمانند. آنها ملکه گرانبهای خود و لاروها را بالای این فرش کشیده تا آنها را با خیال راحت به خشکی منتقل کنند.
مورچههای آتشین هر جا که گرم و مرطوب باشد زندگی میکنند. امروزه میتوانید قایقهای این مورچههای آتشین تهاجمی را ببینید که بالای سیلابها در مکانهایی مانند تگزاس و لوئیزیانا شناور هستند. در قرن شانزدهم، کشتیهای اسپانیایی به طور تصادفی گونههای آمریکای جنوبی را به سراسر جهان حمل کردند. این مورچهها برای زنده ماندن از سیلهای مکرر در جنگلهای بارانی آمازون تکامل یافتند تا لانههای مستقر در خشکی خودشان را تخلیه کنند و تا زمانی که خانه مناسبی پیدا کنند پارو بزنند.
هانگتانگ کو، مهندس مکانیک دانشگاه پرینستون که حین گذراندن دکترای خود در موسسه فناوری جورجیا درباره این حیوانات مطالعه کرده، میگوید مورچهها در یک لایهی چرخان غولپیکر به هم میپیوندند که شبیه «پارچههای جاندار» است.
تحقیقات کو نشان میدهد که مورچهها به نوعی ضدآب هستند، اما شناگران خوبی نیستند و به صورت گروهی بهتر شناور میمانند. مورچهها درون مایع به هم میچسبند به همان روشی که تکههای غلات در یک کاسه شیر به یکدیگر میچسبند. به این پدیده اثر چیریو میگویند. اجسام کوچک مانند مورچه لایه نازکی را روی آب فرو میکنند و آن فرورفتگی روی سطح میتواند مورچههای اطراف را به سمت خود بکشد.
وقتی مورچهها به اندازه کافی کنار هم قرار گرفتند، شروع به بهینهسازی شکل قایق خود میکنند. پدهای چسبنده روی پاهای آنها به آنها کمک میکند بدنشان را روی هم قرار دهند و به شکل عمودی بر همسایهها لنگر بزنند. شکاف میان بدن آنها حفرههای هوایی ایجاد میکند که به شناور شدن قایق کمک میکند، حتی اگر مستقیماً با چوب به آنها زده شود، غرق شدنشان دشوار است.
وقتی مورچهها شناور هستند، معمولاً دستهایشان را از قایق بیرون میآورند. از بالا، این حرکت شبیه برآمدگیهای جانوران تکسلولی است. مورچهها با ایجاد پلهای باریک، بهتر میتوانند مکانی برای پیاده شدن پیدا کنند. وقتی آن را پیدا کردند، از فک پایین خود برای حمل ملکه و لاروهای ارزشمند روی زمین خشک استفاده میکنند.
زنبورهای عسل غول پیکر، یکی از بزرگترین گونههای زنبور عسل به طول سه چهارم اینچ، معمولاً لانههای باز میسازند. آنها به جای یک ساختار لایهای، یک شانه واحد را که میتواند چندین فوت طول داشته باشد، کنار هم قرار میدهند که سطح آن از جلو و عقب توسط صدها زنبور قهوهای طلایی پوشانده شده است. ساختار باز به این معنی است که آنها مجبور نیستند مکانهایی مانند حفرههای درختان کمیاب را پیدا کنند که بین حیوانات دیگر نیز محبوب است. آنها میتوانند روی هر شاخه درخت محکم یا روی لبه صخره لانهسازی کنند. متأسفانه، این نوع خانه، آنها را در معرض شکارچیان بالقوه قرار میدهد.
اما این کلونی تکنیک خاصی برای دفاع در برابر حشرات شکارچی دارد: حرکات موجی. وقتی یک شکارچی به اندازه یک زنبور (بد زهر و بیعسل) از کنار لانه عبور میکند، دیواره زنبورها به شکل موج شروع به حرکت میکنند. هر تکان تنها کسری از ثانیه طول میکشد. جرالد کاستبرگر، زیستشناس بازنشسته زنبور در دانشگاه گراتس در اتریش، حرکت زنبورها را با موج هماهنگی که تماشاگران فوتبال در استادیوم ایجاد میکنند مقایسه کرده و میگوید: «باید مراقب همسایگان خود باشید.»
برخی شکارچیان وقتی با این پردهی مواج از زنبورها روبرو میشوند، به سمت دیگری حرکت میکنند. برای مثال اگر جمعیت این زنبورهای مواج زیاد باشد، خرزنبورهای شکارچی پا به فرار میگذارند. حتی الگوهای حرکت سریع ممکن است شکارچیان بزرگتر مانند پستانداران یا پرندگان را نیز مبهوت کند.
کاستبرگر میگوید کندو برای شروع حرکات موجی به زنبورهای ماشهای (trigger bee) متکی است، درست مانند امواج استادیوم که برای شروع نخستین بخش از یک حرکت موجی به هواداران مشتاق متکی هستند. برخی از زنبورهای عسل غول پیکر که به شانه چسبیدهاند، شکمشان را تکان میدهند و برخی دیگر حرکت آنها را تکرار میکنند. تحقیقات نشان میدهد که هر بار، گروه مشابهی از زنبورها حرکت موجی را آغاز میکنند.
تکان دادن شکم فقط مزاحمان را دور نمیکند. حرکات موجی موجب آزاد شدن فرومونها نیز میشود که ممکن است حشرات را در صورت کافی نبودن حرکات موجی، آماده دفاع بیشتر کند. اگر شکارچی در مقابل این حرکات موجی مقاومت نشان دهد، اعضای کلونی فرود میآیند و دشمن را نیش میزنند یا گاز میگیرند تا ازحمله دست بکشد.
لارو پروانهها یا کرمهای صدپا برای یافتن غذا و مکان امن برای ریسیدن پیلههایشان، مسافتهای طولانی را میخزند. کرمهای صدپای گروهی که گونههای مختلفشان در سراسر اروپا و استرالیا وجود دارد، خطوط طولانی ناگسستنی تشکیل میدهند که یکی یکی روی زمین یا در امتداد تنه درختان میخزند.
اومورا که زمانی در مورد کرمهای صدپا تحقیق کرده بود، میگوید این رفتار عجیب ممکن است یک عمل حفاظتی باشد. کاروان کرمهای صدپا دفاع مهمی دارد: موهای کرکی. این موهای کرکی با پروتئینی پوشانده شدند که میتواند موجب کهیر یا سوزش چشم در انسان شود. اگر کرمها با هم سفر کنند، با ترکیب دفاعی گروهی، احتمال حمله شکارچیان به آنها کمتر میشود. به نظر اومورا، دلیلش این است که ارگانیسم آنها بزرگتر به نظر میرسد. افزون بر این، مانند کودکان مهدکودک که به صف راه میروند، احتمال گم شدن آنها نیز کمتر میشود، چون آنها کرم صدپای جلویی را دنبال میکنند.
چسبیدن به هم در صف ممکن است به این پشمالوهای ترسناک هنگام رسیدن به مقصد کمک کند. اومورا میگوید هرقدر تعداد آنها بیشتر باشد، نقب زدن و تولید پیلههای زیرزمینی پس از رسیدن به مقصد، راحتتر میشود، چون شل کردن خاک به صورت گروهی آسانتر میشود.
لاروهای اره مگس نیز در گروههایی مانند کرمهای صدپا حرکت میکنند، اما به جای صف به صورت خوشهای حرکت میکنند. یکی از رفتارهای عجیب آنها، استفاده از ارتعاشات برای برقراری ارتباط با یکدیگر است که به آنها کمک میکند به هم بچسبند.
لیزا هاجکین که برای دکترای خود در دانشگاه ملبورن استرالیا در خصوص اره مگس مطالعه کرده، میگوید گروههای ۳۰ یا ۴۰ نفری آنها، گاهی هنگام تغذیه از یک درخت پراکنده میشوند. اگر یکی از گروه فاصله بگیرد، شکم کوچکش را بلند میکند و آن را به درخت میکوبد و سپس مکث میکند. اگر گروه اصلی حشرات نزدیک باشند، بقیه گروه با هم همان حرکت را انجام میدهند تا زمانی که لارو جدا افتاده به همراهان خود بپیوندد.
ضربه زدن برای شروع حرکت کل گروه نیز استفاده میشود. لاروهای پیشرو شروع به ضربه زدن میکنند و بقیه گروه دنبالهرو حرکت او هستند. این هماهنگی به لاروها کمک میکند حین حرکت روی کنار درختان برای یافتن غذا به هم بچسبند.
هر گروه معمولاً شامل لاروهای پیشرو و پیرو میشود، چون کلنیهایی با ترکیب این دو در عبور از درختان اکالیپتوس و خوردن برگهای بیشتر بهتر عمل میکنند. هاچکین میگوید: «این استراتژی برای انسانها و هر گونهای که کار گروهی میکند یکسان است. جامعه برای پیشبرد به فردی پیشرو نیاز دارد.»