bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۷۲۸۳۲

خاطرات ناصرالدین شاه در فرانسه؛ «زن خوشگل خیلی کم است، شبیه ایرانی‌ها هستند»!

خاطرات ناصرالدین شاه در فرانسه؛ «زن خوشگل خیلی کم است، شبیه ایرانی‌ها هستند»!

ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفر‌های دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کار‌ها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات یک روز از سفر سوم شاه به فرنگستان را می‌خوانید.

تاریخ انتشار: ۱۹:۵۵ - ۱۹ مهر ۱۴۰۲

ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفر‌های دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کار‌ها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات یک روز از سفر سوم شاه به فرنگستان را می‌خوانید.

به گزارش فرادید، سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۶۸ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشور‌های آلمان، هلند، بلژیک، انگلستان و فرانسه شد.

در اینجا گزیده‌ای از روزنامۀ خاطرات او در روز چهارشنبه نهم مرداد سال ۱۲۶۸ شمسی (ذی‌الحجه سال ۱۳۰۶ قمری) را می‌خوانید که مربوط است به سفر شاه به کشور فرانسه و اقامت او در شهر پاریس:... با کالسکه تا زیر برج ایفل رفتیم و آنجا پیاده شدیم... این برج که دیدیم غیر آن برجی است که صورتش را می‌کشیدند و طهران می‌آوردند و می‌دیدیم و تفصیلش را می‌نوشتند، عجب جائی و عجب بنائی است... خیلی جای غریب عجیبی است، تمام را با آهن‌های مشبک ساخته‌اند، ابتدا خیلی پهن است، بعد یواش که می‌رود بالا باریک می‌شود، از وسط پایه‌های این برج که چهار پایه دارد یک آسانسور بالا می‌رود و در هر آسانسوری هشتاد نفر آدم می‌نشیند...

اگر چه این جا را مهندس‌های با علم و عقل ساخته‌اند و این آسانسور‌ها خیلی محکم و با اعتبار است و متصل مردم می‌روند و می‌آیند، اما خود شخص که عاقل است باید فکر کند که با این اسباب کجا می‌رود و چه اعتبار دارد... باید این فکر‌ها را بکند، خلاصه هرچه خواستم که بروم بالا و تا مرتبه اول را ببینم میل نکردم، ولی جمعی از همراهان ما رفتند... خلاصه خیلی برج عظیم غریبی است.

قدری دور برج گشتم بعد همینطور خیابان را گرفته بنا کردیم به سر بالا رفتن، عرق زیاد کردیم، هوای پاریس هم مثل طهران خیلی گرم است، زن و مرد و بچه جمعیت زیادی بودند، همه تعظیم می‌کردند و دعا می‌کردند، فرانسه‌ها را هیچوقت اینطور با ادب و انسانیت ندیده بودم.

زن خوشگل خیلی کم است، زن و مرد پاریس تمام شبیه هستند به ایرانی‌ها، اخلاقشان، رنگشان، وضعشان، جثه‌شان، همه چیزشان به ایران شباهت دارد، آن بنیه و خوش‌ترکیبی که در انگلیس و روس دیدیم هیچ اینجا دیده نمی‌شود، پیش‌تر می‌گفتند ایران فرانسۀ مشرق‌زمین است... این سفر یقین کردم که همینطور است...

bato-adv
bato-adv
bato-adv