سکوت در برخی موارد بهترین، اقدامی است که میتوانیم انجام بدهیم و ۶ موقعیت در زندگی وجود دارد که بهتر است در این مواقع سکوت کنید.
میگویند «سکوت طلا است» و این صرفاً یک ضرب المثل قدیمی نیست، بلکه میتواند ناجی شما باشد. در دنیایی که همه دوست دارند افکار خود را به زبان آورند، گاهی سکوت کردن میتواند مشکل گشا باشد.
به گزارش روزیاتو، در ادامه از موقعیتهایی خواهیم گفت که بهتر است در آنها سکوت کنیم:
همه مان تجربه اش کرده ایم. چیزی یا کسی عصبانی مان میکند و خون جلوی چشمان مان را میگیرد. ضربان قلب مان بالا میرود، دست هایمان میلرزد و در آستانهی یک فوران کلامی قرار میگیریم تا همهی خشم مان را بیرون بریزیم. اما یک لحظه صبر کنید!
این بهترین زمان برای تمرین هنر سکوت است.
چون وقتی عصبانی هستیم، اغلب چیزهایی به زبان میآوریم که منظور واقعی ما نیستند، چیزهایی که میتوانند دیگران را برنجانند و بعداً باعث افسوس و پشیمانی شوند.
به جای آنکه اجازه دهید خشم تان شما را تبدیل به شخصی غیر قابل پیش بینی و دردسرساز کند، این کار را کنید: یک نفس عمیق بکشید و تا ۱۰ بشمارید. حتی میتوانید تا عصبانیت تان فروکش کند کمی قدم بزنید.
با تصمیم به سکوت در لحظهی اوج خشم، جلوی وخیمتر شدن وضع را خواهید گرفت.
حرفهایی که در زمان خشم به زبان آورده میشوند مانند تیری هستند که از کمان رها میشود و وقتی بیان شوند دیگر نمیتوان آنها را پس گرفت.
وقتهایی که احساس میکنید خشم تان دارد شعله ور میشود، دکمهی توقف را بزنید و تا زمانی که آرام نگرفته اید، سکوت کنید.
مشاجره و جر و بحث جزئی از زندگی است. چه با شریک عاطفی تان باشد و چه با خانواده یا دوستان تان، اختلاف نظر همیشه پیش میآید؛ و باید به خاطر داشت که در این لحظات ملتهب، سکوت میتواند به سلاح مخفی شما بدل شود.
ممکن است فکر کنید که باید حرف تان را به شخص مقابل تان بفهمانید. شکی در اهمیت آن نیست، اما یک نکته اینجا هست: وقتی احساسات بالا میگیرند، آدمها به ندرت به چیزی که سعی دارید بگویید گوش میدهند.
آنها به شدت درگیر برنامه ریزی برای ضد حملهی بعدی خود یا دفاع از دیدگاه شان هستند.
پس راه حل چیست؟ سکوت.
به جای آنکه با چند کلمهی دیگر به این التهاب دامن زنید، سعی کنید یک قدم به عقب بازگردید و به شخص مقابل تان فرصت دهید.
اجازه دهید احساساتش را ابراز کند و حرفش را قطع نکنید. خواهید دید که همین اقدام ساده تا چه حد میتواند وضعیت را تغییر دهد.
سکوت به فروکش کردن التهاب کمک میکند. به علاوه، نشان میدهد برای افکار و احساسات شخص مقابل تان احترام قائل هستید؛ و از همه مهمتر اینکه به شما فرصت میدهد پیش از پاسخ فکر کنید.
وقتی کسی برای درد دل و شکایت از دشواریهای زندگی اش به سراغ مان میآید، اولین چیزی که به ذهن مان میرسد، دادن توصیه و راه حل به او است.
اما باید به خاطر داشته باشید که آدمها گاهی صرفاً نیاز دارند خود را تخلیه کنند؛ بنابراین فقط گوش دهید، حرفش را قطع نکنید، نصیحت و توصیه نکنید و تلاشی برای حل مشکل نداشته باشید. صرفاً ساکت بمانید و گوش شنوا باشید.
این کار بسیار مؤثر خواهد بود، چرا که شخص مقابل تان نیاز دارد که درکش کنید، نه اینکه مشکلاتش را حل کنید.
سکوت شما فرصتی را در اختیار او میگذارد که برای ابراز احساسات و درماندگیهای خود بدون قضاوت شدن یا قطع شدن حرف هایش به آن نیاز دارد؛ بنابراین وقتی کسی ناراحت است، سکوت شما میتواند از هر حرفی بیشتر برایش تسلی بخش باشد. این کار به او این امکان را میدهد تا شنیده و تأیید شود، امری که به شدت میتواند التیام بخش باشد.
وقتی کسی از افراد مهم زندگی تان اوقات سختی را تجربه میکند، در سکوت در کنارش باشید، چرا که درک و صبر شما احتمالاً همان چیزی است که او به آن نیاز دارد.
تصور کنید در حال تماشای فیلمی هستید که نیمهی اول آن را ندیده اید.
شاید نکتهی اصلی را متوجه شوید، اما جزئیات زیادی هست که از آنها سردرنمی آورید. این همان اتفاقی است که هنگام اظهارنظر دربارهی یک موضوع بدون اطلاع از همهی حقایق رخ میدهد.
انسان تمایلی ذاتی به پر کردن خلأهای برداشت خود با حدس و گمان و اخبار جعلی دارد، امری که میتواند منجر به سوء تعبیر شود. به این امر «نظریهی شکاف دانش» گفته میشود.
پس اگر خود را در چنین موقعیتی یافتید چه باید کنید؟ بله درست حدس زدید؛ صرفاً سکوت کنید.
با سکوت کردن، به خودتان فرصت مشاهده، پرسش و درک بهتر موقعیت را میدهید.
این کار همچنین مانع انتشار اخبار جعلی یا داشتن قضاوت عجولانه بر اساس اطلاعات ناقص میشود.
کلمات این قدرت را دارند که رؤیاساز شوند یا دلها را بشکنند. کلمات میتوانند روحیه بخش، الهام بخش و التیام بخش باشند، اما میتوانند در عین حال، زخمهای عمیقی بزنند.
صداقت معمولاً بهترین سیاست است. با این حال، گاهی ضرر به زبان آوردن افکار خود میتواند بیشتر از منفعت آن باشد، وقتهایی که حرفهای ما، ولو با وجود نیتی خوب، میتوانند رنجی غیر ضروری ایجاد کنند.
تصور کنید که یکی از دوستان تان لباس تازهای به تن کرده که شما از آن خوش تان نمیآید. شاید فکر کنید بهتر است که نظر خود را با صداقتی بیرحمانه به او بگویید.
اما به این فکر کنید که حرفهای شما چه تأثیری بر او خواهد داشت؟ اعتماد به نفسش را بالا خواهد برد یا از میان؟
در چنین موقعیت هایی، سکوت اغلب بهترین گزینه است. این بدان معنی نیست که شما دروغگو یا دورو هستید، بلکه معنایش این است که تصمیم دارید چیزی نگویید که کسی را بیهوده برنجاند.
وقتی خودتان را در موقعیتی میبینید که حرف هایتان ممکن است رنجی غیر ضروری ایجاد کند، به خاطر داشته باشید که سکوت گاهی صدایی بلندتر و مهربانتر از کلمات دارد؛ و گاهی همان چیزی است که یک شخص به آن نیاز دارد.
برای همه مان پیش آمده؛ در جمعی هستیم که یکباره شروع به غیبت دربارهی دیگران میکنند.
شاید خود را برای همراهی با آنها تحت فشار ببینیم و ناخواسته درگیر غیبت شویم. اما حقیقت این است که با این کار در گفتگوی بی حاصلی شرکت میکنید که به هیچکس کمکی نمیکند و به دور از مهربانی است؛ بنابراین بار دیگر که در چنین موقعیتی قرار گرفتید، کافی است سکوت کنید. از شرکت در بحث خودداری کنید، به بهای زیر سؤال رفتن شخصی دیگر به شوخیهای تمسخرآمیزشان نخندید و به این موقعیت دامن نزنید.
با این کار حتماً پیام تان را خواهند گرفت. شاید لزوماً غیبت کردن را کنار نگذارند، اما دیگر شما را در آن دخیل نمیکنند.
صدای سکوت شما بلندتر از هر کلام اعتراضیای خواهد بود.
به خاطر داشته باشید که غیبت کردن هیچ فایدهای برای کسی ندارد؛ تنها دیگران را میرنجاند و فضایی منفی ایجاد میکند.
پس اگر خود را در چنین موقعیتی دیدید، سکوت تان میتواند محافظ شما باشد. با این کار با زبان بی زبانی به دیگران میفهمانید که علاقهای به شرکت در آن ندارید.