پیامکهای مشکوکی را که در تلفنش بود به مادرزنم نشان دادم و گفتم دخترتان به من خیانت کرده که مادرزنم شروع به فحاشی و جیغ و داد کرد و من هم در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم.
شامگاه بیست و یکمین روز تیر سال گذشته صدای فریادهای دو زن جوان اهالی محل را به کوچه کشید. همسایهها که با شنیدن صدای فریادهای این دو نفر خودشان را به کوچه رسانده بودند تازه داماد خانواده را دیدند که چاقویی خونین در دست داشت و در حال فرار بود.
وقتی اهالی وارد خانه همسایه شدند ناگهان با پیکرهای خونین پدر، مادر و دو دختر جوان آنها روبهرو شدند و موضوع را به اورژانس و پلیس خبر دادند.
در نخستین بررسیها مشخص شد مادر خانواده با ضربههای چاقو جان باخته است. همسر وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: دخترم دو ماه قبل با مردی به نام خسرو ازدواج کرد، اما امشب ناگهان خسرو به خانه ما آمد و همه ما را با چاقو زد و فرار کرد.
با دستگیری تازه داماد برای وی کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای این جلسه اولیای دم مقتول برای خسرو درخواست قصاص کردند. سپس دختر مقتول در حالی که بهشدت ناراحت بود و به سختی حرف میزد به جایگاه رفت و به قضات گفت: چند ماه پیش از این جنایت من و خسرو باهم ازدواج کردیم، روزهای اول فکر میکردم که با او خوشبخت میشوم، اما خیلی زود متوجه اشتباهم شدم، چون خسرو هم بددل بود و هم شکاک. به همه چیز بدبین بود و فکر میکرد همه علیه او توطئه میکنند.
شب حادثه تلفن همراهم را با زور از من گرفت تا پیام هایم را چک کند، بعد هم با عصبانیت به من گفت بلند شو به خانه پدرت برویم تا تکلیفت را روشن کنم.
وقتی به خانه پدرم رفتیم از همان ابتدای ورودش به آنجا شروع به داد و فریاد و فحاشی کرد و حرفهای نامربوطی زد به طوری که مادرم عصبانی شد و به او اعتراض کرد، اما خسرو ناگهان جلوی چشمان وحشت زده ما چاقویی را از جیبش بیرون آورد و چند ضربه به مادرم زد.
همان موقع من و خواهرم خودمان را بین او و مادرم انداختیم تا ضربههای بیشتری به او نزند که خسرو من و خواهر را هم با چاقو زد و وقتی پدرم جلو آمد خسرو به او هم رحم نکرد و ضربهای هم به پدر پیرم زد و بعد هم به سرعت از آنجا فرار کرد. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت و مصالحه نیستیم و تنها درخواستمان قصاص متهم است.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: شرمنده خانواده همسرم هستم و از کاری که کردم پشیمانم. اما باور کنید فکر میکردم همسرم به من خیانت میکند.
میخواستم خانوادهاش را در جریان قرار دهم. وقتی هم به خانه پدرزنم رسیدم پیامکهای مشکوکی را که در تلفنش بود به مادرزنم نشان دادم و گفتم دخترتان به من خیانت کرده که مادرزنم شروع به فحاشی و جیغ و داد کرد و من هم در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم.
پس از پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و درخواست اولیای دم، متهم را به قصاص، حبس و دیه محکوم کردند.
منبع: ایران