میگوید: «بدجور روی بورسه»، به قول خودش: «روی هوا میزنن!» پُر بیراه نمیگوید، بسیاری از بومیان و غیربومیان در این کارند. ساحلی، جلگهای، کوهستانی. نوع جنگلی آن، اما طرفدار بسیار دارد؛ به قول او: «پول که داشته باشی وسط جنگل هم میتونی ویلا بسازی»!
بیست سال پیش که اینجا بودم، فقط مسیر اصلی شهر تا روستا آسفالت بود و باقی منطقه پر از خانههای گِلی و جادههای خاکی؛ حالا، اما «جواهرده» رامسر هیچ شباهتی به یک روستا در ارتفاعات کوهستانی ندارد. ساختمانهای جدید با نماهای مدرن، بسیار مغازه و فروشگاه، انواع کافه سنتی و آلاچیق و تا بخواهی غذاخوری و رستوران! امکاناتش اکنون از یک شهر هم بیشتر شده است.
به گزارش ایسنا، البته این مختص «جواهرده» نیست. غالب روستاهای گردشگرپذیر و زیبای استانهای شمالی کشور اکنون از بافت بومی خود فاصله گرفته و دستخوش تغییر شدهاند؛ کمتر روستایی در مازندران و گیلان خواهید یافت که همچنان بافت اصیل و بومی خود را حفظ کرده باشد. این تغییرات حتی لهجه محلی برخی از روستائیان را نیز متحول کرده، بهطوریکه بسیاری از نسلهای کنونی قادر به تکلم با زبان محلی یا بومیِ منطقه خویش نیستند.
پدرش از پیشگامان صنف خواروبارفروشی در رامسر بود، دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی؛ آن زمان که اسب و قاطر بهجای خودرو در خیابانها تردد میکردند. مغازهشان در شهر رامسر و ابتدای جاده «جواهرده» قرار دارد. مسیری که از قدیم تا کنون قدمگاه مسافران و گردشگران بوده و همچنان از مسیرهای شناخته شده و پر رفتوآمد کشور به ویژه در تعطیلات محسوب میشود.
حالا، اما سه سالی میشود که یک بنگاه معاملات ملکی جای آن سوپرمارکت قدیمی را گرفته است. به گفته مهدی، درآمدی که از طریق اجاره ویلا و سوئیت طی این سه سال حاصل شده با درآمد ۱۵ ساله سوپرمارکت پدرش برابری میکند و همین موضوع سبب شده تا پدر که در ابتدا از تعطیلی کسبوکار قدیمی بسیار گلایهمند بود، اکنون راضی باشد.
تلفن مهدی زنگ میخورد: «جونم، چند نفری؟ استخردار برای کِی میخوای؟ اکثرن رزرو شدن! الان فقط کد ۱۱۲ برای سهشنبه خالی دارم، استخردار نیستا» و بر سر قیمت چانه میزند. تلفن که قطع میشود مهدی میگوید: «الان ۷۰ درصد رامسریها اجاره بگیر هستند؛ اجاره کلبه، ویلا، سوئیت، اتاق؛ جلگهای و جنگلی و کوهستانی. ویلای استخردار که جای خود داره».
مهدی اکنون صاحب ۲ کلبه جنگلی در رامسر بوده که یکی از آنان استخردار است. صفحه اینستاگرامی او بیش از ۳۰ هزار دنبالکننده دارد. درآمد اصلی او اکنون از محل اجاره کلبهها و دلالی بابت اجاره ویلاهای دوستان و همکارانش تامین میشود. تلفن همراهش تنها ابزار حرفه اوست.
حالا دیگر پاییز و زمستان و بهار و تابستان ندارد، آنها همیشه فعالند. در تعطیلات البته قضیه متفاوت است، عمده سود آنان در تعطیلات به ویژه عید نوروز رقم میخورد. به باور اکثرشان، تولید در این مملکت دیگر پولساز نیست؛ با یک تلفن و یک صفحه در فضای مجازی میتوان پول پارو کرد!
با مهدی به سمت روستای گردشگری «جواهرده» حرکت میکنیم. «جواهرده» یکی از مقاصد پربازدید گردشگری در کشور برای هممیهنان و گردشگران خارجی بهشمار میرود. روستایی در ارتفاع ۲۰۰۰ متری از سطح دریا و در فاصله ۲۷ کیلومتری از مرکز شهر رامسر؛ جاده جنگلی پُر پیچوخم با درختان بلند سایهگستر و مناظر فوقالعاده؛ با حدود ۴۵ دقیقه رانندگی میتوان به «جواهرده» رسید.
شاید یکی از علل گسترش شهرک و ویلاسازی طی دهههای اخیر در مناطق خوش آبوهوا، دسترسی سهل و آسان به این مناطق باشد. نگار امیزادی، کارشناس ارشد محیط زیست، در گفتگو با ایسنا میگوید: عموم روستاهای شمال کشور که دارای جاده و مسیر مناسب برای رفتوآمد هستند، از گزند ویلاسازان در امان نماندهاند و بافت روستایی این مناطق دستخوش تغییرات بسیاری شده است.
امیرزادی معتقد است: راه محور توسعه بوده، اما نباید موجب تخریب محیط زیست شود؛ بسیاری از مناطق روستایی زیبا در ارتفاعات کشورهایی، چون سوئیس وجود دارند که همچنان بافت قدیم و اصیل خویش را حفظ کردهاند؛ بنابراین مشکل در اجرای درست قوانین مختص به منابع طبیعی و محیط زیست در کشور است.
هنوز به مقصد نرسیدیم که سروکله شان کنار خیابان پیدا میشود، بیشترشان حرفی نمیزنند، تنها پلاکاردی که در دست دارند را بالا و پایین میکنند؛ برخیشان هم به سمت خودرویمان آمده و کلماتی را واگویه میکنند: «ویلا، ویلای استخردار».
از مهدی میپرسم مگر چقدر زمین برای ویلاسازی وجود دارد که این حجم اماکن مختلف اجارهای در رامسر دیده میشود؟ وی به مسائلی، چون جنگل تراشی، کوه خواری و تصرف اراضی ملی اشاره کرده و با لحن مخصوص خود میگوید: «کافیه چپت پُر باشه، دمِ دهیار و شورای محل رو ببینی، نهایتش اینه که یه پولی هم توی جیب بخشدار بذاری، پول که داشته باشی وسط جنگل هم میتونی ویلا بسازی»!
حرفهای مهدی را چندین بار مرور میکنم. بیراه نمیگوید؛ نمونه بارز دیگر تخلفاتی که مهدی به آن اشاره میکند در شهرستان کلاردشت به وضوح و عینه قابل مشاهده و لمس است. اینبار منطقه «رودبارک» کلاردشت و ویلایی بر روی دامنه یک کوه سنگی که برای دسترسی به آن، ۵ آسانسور در نقاط مختلف کوه تعبیه شده است!
به گفته بومیان منطقه، کلاردشت سمبل تجاوز به طبیعت است. علیرضا دانیالی، یکی از بومیان منطقه، در گفتگو با ایسنا اظهار کرد: کلاردشت پیش از سفر رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۷۲ متشکل از چندین روستا در مراتع وسیع بود. پس از آن سفر بود که کلاردشت مورد توجه مرکز نشینان قرار گرفت.
دانیالی با اشاره به اینکه اکنون تعداد منازل و ویلاهای غیربومیان از بومیان کلاردشتی بیشتر شده است، گفت: بسیاری از مناطقی که اکنون توسعه یافته و مجموعه شهرستان کلاردشت را تشکیل میدهند، حاصل تجاوز و تعرض به کوه و زمینهای مرتعی بوده و این روند همچنان نیز ادامه دارد.
ناگفته نماند که جلوههای کوهخواری و جنگلخواری در جای جای مازندران قابل مشاهده است. هر شهرستانی که روستاهای جنگل و کوهستانی داشته از هجوم زمین خواران و ویلاسازان در امان نمانده است.
نمونهای دیگر، روستای «اِجت» شهرستان سوادکوه، در نزدیکی «ورسک»؛ تحقیقات خبرنگار ایسنا از ساکنان محلی و نیز بررسی نقشههای هوایی این منطقه از سایت رسمی «گوگل مَپ» طی ۱۵ سال اخیر، نشانگر توسعه ویلاسازی و تجاوز به حریم جنگل و منابع طبیعی در این روستای کوچک مرتعی است. تغییر کاربری و تقسیم اراضی در این منطقه همچنان ادامه دارد؛ این در حالیست که مسئولان محلی این روستا پیشتر چنین مواردی را تکذیب کرده بودند.
یک سر دیگر این کلاف بههم پیچیده را شاید بتوان در حوزه اقتصادی جستوجو کرد؛ کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ریسک بالا، غیرشفاف و کمبازده بودن فعالیت تولیدی سبب شده تا نقدینگی موجود در بازار بجای حرکت به سمت تولید، در بازار سوداگری هزینه و خرج شود. دکتر قاسم نوروزی، عضو هیات علمی و استاد اقتصاد دانشگاه آزاد قائمشهر معتقد است: سرمایهگذاران بازاری را انتخاب میکنند که بازدهی و رونق بهتری داشته و در مقابل ریسک کمتری داشته باشد که این موضوع در بازارهایی، چون مسکن، مِلک، طلا، ارز و خودرو وجود دارد.
نوروزی تاکید میکند: هرگونه سیاستهای انبساطی که در جهت رشد نقدینگی باشد هیچ کمکی به بخش تولید نکرده و نقدینگی را به سمت سفته بازی و بازارهای موازی هدایت خواهد کرد و تا فرآیند انتقال سرمایه به تولید اصلاح نشود، هرگونه رشد نقدینگی پیامد منفی در پی داشته و تولید را راکدتر میکند و منجر به تورم فزاینده در بخشهای غیرتولیدی خواهد شد.
شاید همین قواعد و حساب و کتاب اقتصادی است که مهدی و همکارانش را به سمت فعالیتی موسوم به سوداگری سوق داده است. بر این اساس به نظر میرسد جنگل و منابع طبیعی مازندران، قربانیان رونق بازارهای موازی و پربازدهی، چون مسکن شدهاند؛ توموری بدخیم که شرق تا غرب مازندران را فراگرفته و اندک اندک میرود تا زمینهساز نابودی ذخایر خدادادی این دیار سبز شود.