قهر هادی چوپان از استیج مسترالمپیا دوباره بحثهایی در مورد بیجنبه بودن ورزشکاران ما هنگام شکست را پیش کشیده است.
قهر هادی چوپان از استیج مسترالمپیا دوباره بحثهایی در مورد بیجنبه بودن ورزشکاران ما هنگام شکست را پیش کشیده است. اینکه ما توهم توطئه داریم و فکر میکنیم خارجیها مدام در حال نقشه کشیدن برای خوردن حق ما هستند. نگرشی که منجر به اعتراض همیشگی ورزشکاران ما به داوری میشود و اگر ببازیم وادارمان میکند کلمه «ناداوری» را به زبان بیاوریم.
در سالهای گذشته موارد زیادی بوده که داوری مسابقات و تصمیمات نهادهای بینالمللی به ضرر ایران و ورزشکاران ایرانی تمام شده. در تعدادی از این موارد میتوان ردپای تصمیمات شخصی و سوءاستفاده از قانون را دید و در تعداد دیگر همهچیز مبنای درست داشته است. همین نشان میدهد هیچ برنامهریزی خاصی برای اینکه ایران یا ورزشکاران ایرانی تخریب شوند وجود ندارد و اشتباهات و غرضورزیهای شخصی ناشی از یکسری تصمیمات شخصی بوده است نه یک توطئه جهانی! کما اینکه در موارد زیادی ورزش ایران و ورزشکاران کشورمان از همین تصمیمات و اشتباهات منفعت بردهاند.
در مورد هادی چوپان در حال حاضر بحث به سمتی رفته که میگویند تحت هر شرایطی گرگ ایرانی باید روی استیج میماند و به رای داوران تمکین میکرد ولو اینکه همه کارشناسان و بینندگان بگویند حق او خورده شده است. دلیل چنین رویکردی هم واضح است: اینکه همین سیستم و همین استیج سال گذشته هادی چوپان را به عنوان برنده مسابقات معرفی کرده بود و طبیعتا نمیشود ورزشکار آن سالی که موفق میشود سیستم را بپذیرد و سالی که ناکام میماند بگوید قبول ندارم!
در سمت مقابل مخالفان میگویند اصلا چیز عجیبی نیست که یک استیج به همراه داورانش گاهی درست عمل کنند و گاهی خیر و اگر یک نفر پذیرفت وارد رقابتی شود دلیل نمیشود همه اشتباهات آن را هم بپذیرد. آدم میتواند اعتراض کند و هادی چوپان هم همین کار را انجام داده است. سوال هم درست همین جاست. آن مرز باریک احترام به قوانین رقابتی که وارد آن میشویم با اعتراض به فرآیندهای به زعم خودمان ناعادلانه کجاست؟ اینکه میگوییم به زعم خودمان به معنای زیر سوال بردن نظر هادی چوپان نیست.
کلا مسابقه مسترالمپیا و مسابقاتی از این دست رقابتهایی هستند که در نهایت به رای داوران وابسته هستند. مسترالمپیا مثل مسابقه فوتبال نیست که وقتی توپ از خط رد شد داور گل بگیرد. عدهای میگویند احترام به بینندگان، سایر شرکتکنندهها و کلا رقابت میطلبد که ورزشکاران دست از رفتارهای اینچنینی بردارند و به نتایج تحت هر شرایطی تمکین کنند. عده دیگری هم میگویند اتفاقا تمکین کردن به هر نوع شرایط به وجود آمده بیاحترامی به ورزش است.
ناگفته نماند اطلاق چنین رفتارهایی صرفا به ورزشکاران ایرانی هم کار صحیحی نیست. بارها و بارها پیش آمده که ورزشکاران در رشتههای مختلف با ملیتهای متفاوت از تصمیمات داوران عصبانی شدند و احترام نگذاشتند و جو را متشنج کردند. همین پارسال در ایام جام جهانی در مسابقه پرتغال و اروگوئه که با اشتباه علیرضا فغانی یاران سوارز و کاوانی شکست خوردند، دیدیم که چه اتفاقاتی رخ داد. در پایان شاید تنها بتوان گفت که نمیتوان نسخه نهایی برای رفتار ورزشکاران پیچید. آنها با توجه به شرایط رخ داده و فشاری که در آن لحظات تحمل میکنند تصمیمات آنی میگیرند و دقیقا به همین دلیل هم هست که چندان نمیتوان نگاه منطقی به ماجرا داشت.