هر چند ملاحظه نهایی چینیها توقف درگیری و جنگ در غزه است، اما روابط اقتصادی و سیاسی آنها با اسراییل در طول سالهای اخیر موید تقویت کردن این رژیم در ادامه اشغالگری در فلسطین است.
اعتماد نوشت: جنگ اسراییل علیه غزه، عصر جدیدی را از کشمکشهای سیاسی میان قدرتهای بزرگ بینالمللی ایجاد کرده است. در یکسوی این ماجرا چین و روسیه از ابتدای شروع درگیریها خواستار آتشبس فوری و ارایه کمکهای بشردوستانه به مردم غزه هستند.
در سوی مقابل، اما ایالات متحده قرار دارد که صراحتا با آتشبس مخالفت و قطعنامههای شورای امنیت در خصوص آتشبس فوری را وتو کرده است. در این رابطه شاهد بودیم مقامات امریکایی به خصوص چاک شومر که با گروهی از سناتورها حدود سه هفته پیش به پکن سفر کرده بود مستقیما از چین به واسطه عدم محکوم کردن حماس انتقاد کرد. همچنین در حالی که سفیر امریکا در چین نیز چنین اظهارنظرهای مشابهی را مطرح کرده، اخیرا دیدیم، رافی هارپاز دیپلمات اسراییلی از مواضع چین در قبال عدم حمایت قاطع از اسراییل در جنگ غزه ابراز ناامیدی کرده است.
چنین اظهارات و انتقاداتی در حالی از سوی مقامات امریکایی مطرح شده که چینیها از همان روزهای اولیه عملیات توفانالاقصی به صورت مکرر اعلام کردهاند که تنها راه خروج از مناقشه تشکیل کشور مستقل فلسطینی است؛ امری که موضع دیرینه چین در قبال مساله فلسطین بوده و به گفته کارشناسان بعید است که تغییر چندانی در آن صورت بگیرد. در این راستا طبق گزارشی که روز دوشنبه میدلایستای منتشر کرده، ریشههای چنین سیاستی از سوی پکن را میتوان در چند مولفه مشاهده کرد. نخست اینکه رویکرد پکن در قبال نظام بینالمللی با دیدگاه غرب متفاوت بوده و چین اتحادهای غربی را عامل بیثباتی در نظام جهانی قلمداد میکند.
مساله دوم این است که جنگ غزه و موضوع فلسطین با ماجرای جنگ اوکراین برای چینیها تفاوت دارد. به گفته ناظران جنگ اوکراین و غزه باعث تقویت اتحاد غربی در زمینههای خاصی شده و حالا پکن که به چالش کشیدن سلطه غرب از جمله اهداف اساسیاش محسوب میشود در معرض آزمونی دشوار قرار گرفته است.
در واقع، چین از ابتدای شروع جنگ اوکراین از محکوم کردن روسیه خودداری کرده و امریکا و ناتو را متهم به دامن زدن به نوعی جنگ سرد میکند. پکن همچنین معتقد است که ارایه حمایتهای نظامی به اوکراین به منزله اضافه کردن بنزین روی آتش است.
با این حال در شرایطی که امریکا با قدرت تمام از اسراییل در جنگ غزه حمایت میکند و تقریبا سیاست مشابه با کمک به اوکراین را در ابعادی حتی وسیعتر به تلآویو به کار گرفته، چینیها نوعی دیپلماسی چراغ خاموش را در قبال مساله فلسطین در طول این مدت در دستور کار قرار دادهاند. البته آنها به صراحت از وتوی قطعنامههای شورای امنیت از سوی امریکا انتقاد کرده و از سوی دیگر اعمال خشونت علیه غیرنظامیان را نیز محکوم کردهاند.
حتی در هفتههای اول جنگ غزه، وزارت خارجه چین اعلام کرد که اسراییل نباید در قبال غزه پای خود را فراتر بگذارد، اما در طول روزهای اخیر نوعی سکوت معنادار را از سوی پکن شاهد بودهایم.
شواهد نشان میدهد که دکترین سیاست خارجی چین تاکنون اینگونه بوده که بهطور خاص و یکجانبه مسوولیت حل و فصل درگیریهای بینالمللی را بر عهده نمیگیرد و در بسیاری از موارد روی تلاشهای جهانی تاکید میکند. در مورد جنگ غزه نیز این رویکرد را شاهد هستیم. به عنوان مثال پکن از جامعه جهانی خواسته با فوریت بیشتری به منظور رسیدن به یک صلح پایدار تلاش کنند. چینیها همچنین در حالی روی نقش سازمان ملل در پایان دادن به جنگ غزه تاکید دارند که شاهد هستیم ادبیات دیپلماتیک آنها هیچیک از دو طرف درگیری را به صورت مستقیم خطاب قرار نمیدهد و تنها خشونتها را محکوم میکند؛ بهطوریکه چند روز قبل شاهد بودیم وزارت خارجه این کشور اعلام کرد، خشونت برای خشونت تنها به یک چرخه معیوب منجر خواهد شد و آنچه ضروری است، توقف جنگ و پایان دادن به خصومتها است.
علاوه بر این چینیها در حالی حمله به بیمارستان المعمدانی غزه را محکوم کردند که بهطور مستقیم به عامل این حمله خونبار اشارهای نداشتند. به همین خاطر برخی از کارشناسان معتقدند که شاید این موضع دوگانه از سوی پکن، موقعیت آنها را در میان کشورهای مسلمان و عرب منطقه تضعیف کند. زیرا بهطور طبیعی آنها در شرایطی که صهیونیستها حملات بیامان و کشتار بیسابقهای را در غزه رقم زده و مورد حمایت امریکا قرار گرفتهاند، اکنون از چین به عنوان یکی دیگر از قدرتهای بینالمللی انتظار نقشی فعالتر برای فروکش کردن تنش و درگیریها را دارند.
در همین رابطه است که میدل ایستای در بخشی از گزارش خود آورده؛ هر چند ملاحظه نهایی چینیها توقف درگیری و جنگ در غزه است، اما روابط اقتصادی و سیاسی آنها با اسراییل در طول سالهای اخیر موید تقویت کردن این رژیم در ادامه اشغالگری در فلسطین است. زیرا سرمایهگذاری در اسراییل به مثابه تقویت امنیت اقتصادی تلآویو و شهرکنشینان کرانه باختری است که این امر به نوبه خود بر ضد فلسطینیان عمل میکند.
در واقع ما در طول سالهای اخیر شاهد تغییر تدریجی سیاست چین درخصوص مساله فلسطین بودهایم. یک زمانی در دوران مائو، چینیها اسراییل را پایگاه امپریالیسم قلمداد میکردند، اما حالا با این رژیم مراودات تجاری و مالی گستردهای دارند. در این میان برخی ناظران معتقدند که بازگشت به سیاست دوران مائو برای پکن هر چند غیرمنطقی به نظر میرسد، اما در جنگ کنونی غزه، حداقل انتظار از پکن برای ایفای نقشی اساسیتر در جهت پایان دادن به کشتار غیر نظامیان امر نشد و غیرقابل تصوری نیست.