bato-adv
bato-adv
الگوی مصرف و درآمد در پایتخت چه شکلی است؟

تامین نصف درآمد خانوار‌ها از بخش‌های غیرشغلی

تامین نصف درآمد خانوار‌ها از بخش‌های غیرشغلی

متوسط درآمد خانوار‌های شهری کل کشور در سال ۱۴۰۱ نشان می‌دهد ۳۳ درصد کل درآمد مربوط به حقوق و دستمزد، ۱۴ درصد بخش غیر کشاورزی، دو درصد مربوط به بخش کشاورزی، ۰.۴۶ درصد از محل یارانه و بیشتر سهم یعنی ۵۱ درصد مربوط به درآمد‌های غیر شغلی است. به‌طور کلی الگوی درآمد خانوار‌ها نشان می‌دهد که در طول سال‌های مورد بررسی، ترکیب درآمد از مشاغل آزاد به سمت مشاغل غیر شغلی سوق پیدا کرده است. این الگوی درآمدی می‌تواند نمایانگر این موضوع باشد که بیشتر درآمد خانوار از بخش‌هایی به دست می‌آید که به نظر می‌رسد مولد نیستند.

تاریخ انتشار: ۰۷:۵۷ - ۲۴ آبان ۱۴۰۲

بررسی الگوی مصرف و درآمد خانوار‌های استان تهران از سوی اتاق بازرگانی تهران نشان می‌دهد که طی سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ شاهد جانشینی اقلام مصرفی و تغییر ترکیب مصرف خانوار‌ها به سمت کالا‌های ضروری همچون خوراک و مسکن هستیم و در بخش درآمد نیز ترکیب درآمد از مشاغل آزاد به سمت مشاغل غیر شغلی سوق پیدا کرده که یعنی بیشتر درآمد خانوار از بخش‌هایی به دست می‌آید که به نظر می‌رسد مولد نیستند.

به گزارش اعتماد، معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در گزارشی تحت عنوان «بررسی الگوی مصرف و درآمد خانوار‌های استان تهران» با اشاره به اهمیت شناخت الگو‌های مصرف خانوار‌ها برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری، به بررسی داده‌های هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران پرداخته است. این گزارش نشان می‌دهد طی سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ شاهد جانشینی اقلام مصرفی و تغییر ترکیب مصرف خانوار‌ها به سمت کالا‌های ضروری همچون خوراک و مسکن هستیم. در مدت یادشده حدود ۱۰ درصد به مجموع هزینه‌های مسکن و خوراک خانوار‌های شهری و روستایی افزوده شده و در مقابل از سایر هزینه‌ها کاسته شده است. بر این اساس در طول سال‌های گذشته هزینه‌های مسکن و خوراک جایگزین، پوشاک، سلامت و بهداشت، حمل‌ونقل، ارتباطات، تفریح و سرگرمی و لوازم خانگی شده است.

به نظر می‌رسد این تغییر نشان‌دهنده آثار اقتصادی ناشی از تورم و گران شدن سبد مصرفی خانوار به‌ویژه برای کالا‌های ضروری باشد و این تغییر برای دهک‌های پایین درآمدی بیشتر بوده است. در اصل در سال ۱۴۰۱ ترکیب هزینه‌ها در کل کشور شامل ۳۸.۰۳ درصد مربوط به مسکن، سوخت و روشنایی، ۲۶.۵ درصد هزینه‌های خوراکی و دخانی، ۱۱.۵۹ درصد هزینه‌های متفرقه (شامل خدمات آرایش و پیرایش شخصی، لوازم و کالا‌های شخصی بادوام و بی‌دوام، حمایت‌های اجتماعی و خدمات مشاوره‌ای)، ۷.۴۵ درصد حمل‌ونقل و ارتباطات، ۵.۸ درصد بهداشت و درمان، ۳.۵۶ درصد پوشاک و کفش، ۳.۱۲ درصد لوازم خانگی و هزینه نگهداری آن ۱.۰۸ درصد غذا‌های آماده، رستوران و هتل، ۰.۸۸ درصد مربوط به تحصیل و آموزش، ۰.۸۸ درصد تفریحات و سرگرمی و ۱.۱۱ درصد مربوط به فروش کالا‌های بادوام و سایر هزینه‌ها است.

در مقایسه، این ترکیب هزینه برای یک خانوار شهری در استان تهران شامل ۷۲.۵۰ درصد مربوط به مسکن، سوخت و روشنایی، ۲۰.۲۱ درصد هزینه‌های خوراکی و دخانی، ۵۹.۱۰ درصد هزینه‌های متفرقه، ۸۶.۵ درصد حمل‌ونقل و ارتباطات، ۸.۴ درصد بهداشت و درمان، ۷۱.۱ درصد پوشاک و کفش، ۷۵.۱ درصد لوازم‌خانگی و هزینه نگهداری آن، ۱۴.۱ درصد غذا‌های آماده، رستوران و هتل، ۰۲.۱ درصد مربوط به تحصیل و آموزش، ۵۴.۰ درصد تفریحات و سرگرمی و ۸۴.۰ درصد مربوط فروش کالا‌های بادوام و سایر هزینه‌ها است. در این الگوی مصرف آنچه بیشتر از همه برجسته است سهم بالای مربوط به مسکن نسبت به هزینه‌های خوراکی است؛ به‌طوری که این مقدار در خانوار‌های تهرانی حدود ۷۳‌درصد کل هزینه‌ها را شامل می‌شود. همچنین سهم تفریح و سرگرمی بسیار ناچیز و کمتر از یک درصد برای خانوار‌های تهرانی است.

سهم هزینه‌های خانوار روستایی در کشور شامل ۱.۱۹ درصد مربوط به مسکن، سوخت ۳ و روشنایی، ۴۱ درصد هزینه‌های خوراکی و دخانی، ۱.۱۰ درصد هزینه‌های متفرقه، ۴.۹ درصد حمل‌ونقل و ارتباطات، ۶.۶ درصد بهداشت و درمان، ۶.۵ درصد پوشاک و کفش، ۸.۴ درصد لوازم خانگی و هزینه نگهداری آن، ۷.۰ درصد غذا‌های آماده، رستوران و هتل، ۱ درصد مربوط به تحصیل و آموزش، ۱۸‌درصد تفریحات و سرگرمی و ۴۵.۰ درصد مربوط به فروش کالا‌های بادوام و سایر هزینه‌ها است. در مقایسه این ترکیب هزینه برای یک خانوار روستایی تهران شامل ۸۸.۳۷ درصد مربوط به مسکن، سوخت و روشنایی، ۴۶.۳۲ درصد هزینه‌های خوراکی و دخانی، ۷۶.۹ درصد هزینه‌های متفرقه، ۳۹.۸ درصد حمل‌ونقل و ارتباطات، ۹۶.۳ درصد بهداشت و درمان، ۸۴.۱ درصد پوشاک و کفش، ۴۶.۲ درصد لوازم خانگی و هزینه نگهداری آن، ۷.۱ درصد غذا‌های آماده، رستوران و هتل، ۵۴.۰ درصد مربوط به تحصیل و آموزش، ۷۲.۰ درصد تفریحات و سرگرمی و ۳۰.۰ درصد مربوط فروش کالا‌های بادوام و سایر هزینه‌ها است

تأمین نصف درآمد خانوار‌ها از مشاغل غیر شغلی

در بخش دیگری از این گزارش به منابع درآمدی خانوار پرداخته شده است. بر این اساس درآمد خانوار‌ها را می‌توان به سه گروه درآمد‌های مربوط به مشاغل آزاد، حقوق و دستمزد و درآمد‌های غیر شغلی تقسیم‌بندی کرد. درآمد‌های غیر شغلی شامل حقوق بازنشستگی، برآورد اجاره‌بهای مسکن شخصی و سایر منابع درآمدی نظیر اجاره از محل کسب، ملک و زمین، درآمد حاصل از سود سپرده، دریافتی از بیمه و کمک‌هزینه‌های تحصیلی و... تشکیل شده است.

بر اساس این گزارش متوسط درآمد خانوار‌های شهری کل کشور در سال ۱۴۰۱ نشان می‌دهد ۳۳ درصد کل درآمد مربوط به حقوق و دستمزد، ۱۴ درصد بخش غیر کشاورزی، دو درصد مربوط به بخش کشاورزی، ۰.۴۶ درصد از محل یارانه و بیشتر سهم یعنی ۵۱ درصد مربوط به درآمد‌های غیر شغلی است. به‌طور کلی الگوی درآمد خانوار‌ها نشان می‌دهد که در طول سال‌های مورد بررسی، ترکیب درآمد از مشاغل آزاد به سمت مشاغل غیر شغلی سوق پیدا کرده است. این الگوی درآمدی می‌تواند نمایانگر این موضوع باشد که بیشتر درآمد خانوار از بخش‌هایی به دست می‌آید که به نظر می‌رسد مولد نیستند. همچنین این اطلاعات حاکی از کاهش سهم درآمد حاصل از یارانه در سال‌های گذشته است.

اختلاف درآمد خانوار‌های دهک‌های مختلف چقدر است؟

در بخش دیگری از این گزارش نیز به عنوان معیاری برای سنجش نابرابری، اختلاف درآمد خانوار‌ها در سال ۱۴۰۱ مقایسه شده که نشان می‌دهد برای خانوار‌های شهری کل کشور، درآمد دهک دهم حدود ۳۰ برابر بیشتر از دهک اول است. این تفاوت برای خانوار‌های روستایی ۱۸.۳ برابر و برای خانوار‌های شهری تهران ۸.۶ برابر است. از طرف دیگر اختلاف درآمد و هزینه متوسط خانوار‌ها در برخی سال‌های مورد بررسی بسیار پایین است که می‌تواند نشانگر پس‌انداز کم خانوار‌ها باشد. در این خصوص با استناد به داده‌های سال ۱۴۰۱، ۲۸.۲ درصد خانوار‌های شهری و ۳۲.۵ درصد خانوار‌های روستایی کشور هزینه‌های زندگی‌شان از درآمدشان کمتر بوده است. برای خانوار‌های شهری کشور درآمد متوسط برای دو دهک اول کمتر از هزینه است و این موضوع برای خانوار‌های روستایی شامل سه دهک اول و برای خانوار شهری تهران نیز شامل دهک اول درآمدی است و برای سایر دهک‌ها، به‌جز دهک دهم اختلاف هزینه و درآمد بسیار پایین است.

خطر فقر بین نسلی

یکی از شاخص‌های سنجش رفاه خانوار سهم هزینه‌های خوراک نسبت به کل هزینه‌هاست که هرچه از دهک اول به سمت دهک آخر درآمدی حرکت می‌کنیم این سهم کم می‌شود؛ به این معنی که رفاه دهک‌های بالایی درآمدی بیشتر است. در فاصله سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ این سهم برای تمام دهک‌ها زیاد شده است و درواقع سطح رفاه برای تمام جامعه کاهش یافته است. کالا‌های خوراکی و مسکن به عنوان کالا‌های ضروری محسوب می‌شوند و سهم آن‌ها از مجموع کل هزینه‌ها در طول سال‌های گذشته برای تمام گروه‌های درآمدی زیاد شده که به معنای کاهش رفاه خانوارهاست. در واقع در طول سال‌های گذشته مسکن و خوراک جایگزین پوشاک، سلامت و بهداشت، حمل‌ونقل و ارتباطات، تفریح و سرگرمی و لوازم خانگی شده است. این جایگزینی برای دهک‌های پایین درآمدی بسیار بیشتر است که می‌تواند نشان‌دهنده فشار اقتصادی بیشتر بر روی گروه‌های آسیب‌پذیر باشد.

سهم آموزش در طول سال‌های گذشته از کل هزینه‌های مصرف خانوار به‌شدت کم شده است. این کاهش به‌جز دهک دهم برای تمام دهک‌های درآمدی اتفاق افتاده است و برای دهک‌های پایین درآمدی بسیار بیشتر است به‌طوری که برای دهک اول حدود ۷۳ درصد کاهش داشته است. این موضوع می‌تواند منجر به فقر بین نسلی شود. سهم سرگرمی، تفریحات، رستوران، هتل و غذا‌های آماده به عنوان شاخص دیگری برای سنجش رفاه در طول سال‌های گذشته کاهش یافته و گویای این است خانوار‌ها برای تأمین هزینه‌های ضروری خود ناگزیرند از سایر مصارفی که منجر به رفاه آن‌ها می‌شود بکاهند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv