متهم دریکی از جلسات بازپرسی گفت: شب تا صبح خود خوری میکردم تا این که «ع» با من تماس گرفت و با توهین زشت گفت: نزد پدر زنم و پلیس رفتی چه ... کردی؟ من هم که از این رفتارها عصبانی شده بودم با چاقوی ضامن دار سوار خودروی پدرم شدم و به منزل آنها رفتم. وقتی ضامن دار را به قفسه سینه اش زدم، نمیدانم چاقو را کجا انداختم!
دیوان عالی کشور با تایید رای قصاص نفس به اختلاف نظرهای حقوقی و قضایی در یک پرونده پیچیده جنایی پایان داد و بدین ترتیب عامل قتل در سایه پیامکهای شیطانی، درحالی پای چوبه دار قرار گرفت که رای مذکور میتواند در کوله بار تجربیات کارآموزان دستگاه قضایی و وکلای دادگستری جای گیرد.
به گزارش خراسان، ماجرای این پرونده جنایی از بیست ونهم مرداد سال ۱۳۹۹ هنگامی رخ داد که مرد عینکی چاقوی ضامن دار را به دست گرفت و به سوی منزل مردی متاهل در یکی از روستاهای شهرستان خواف حرکت کرد که از مدتی قبل کینه او را به دل گرفته بود.
افکار و خیالات متفرق هم نمیتوانست ذهن آشفته او را از آخرین پیامکهای شیطانی دور کند که در گوشی تلفن همسرش دیده بود! خشم در چهره مرد عینکی موج میزد و او با یک تصمیم وحشتناک و نسنجیده، دست به گریبان بود که ناگهان خود را مقابل منزل «ع» دید.
پدر و مادر «ع» در حیاط منزل مشغول خرد کردن علوفههای دام بودند که مرد عینکی نام «ع» را بلند صدا زد. لحظاتی بعد وقتی او مقابل مرد عینکی قرار گرفت ناگهان تیغه سر ضامن دار درهوا چرخید و بر سینه «ع» فرود آمد. درحالی که قطرات خون برخاکهای زمین میریخت مرد عینکی از محل گریخت و سوار بر خودرو به سوی پاسگاه انتظامی در یکی از روستاهای اطراف رفت و خود را تسلیم قانون کرد.
طولی نکشید خانواده «ع» وحشت زده و سراسیمه از خانه بیرون آمدند و با صحنه دلخراشی روبه رو شدند که لحظاتی قبل رقم خورده بود اگر چه مجروح این حادثه دلهره آور بلافاصله به بیمارستان خواف انتقال یافت، اما تلاشها برای نجات وی به نتیجه نرسید و این گونه پروندهای جنایی شکل گرفت.
«رضا-ک» که با توصیه تلفنی پدرش به پاسگاه انتظامی رفته بود به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت و درباره این ماجرای تکان دهنده به نیروهای انتظامی گفت: حدود چهل روز قبل وقتی متوجه مزاحمتهای پیامکی و تلفنی «ع» برای همسرم شدم موضوع را از طریق مراجع قضایی پیگیری کردم وقتی آن مرد مزاحم را شناختم هنگام بازگشت از دادسرا به مغازه پدر زنش رفتم و موضوع مزاحمتهای تلفنی را به او گفتم و حتی پرسیدم اگر کسی برای همسر شما ایجاد مزاحمت کند چه میکنید؟ که پاسخ داد سرش را میبرم! ولی از مدتی قبل ذهنم به هم ریخته بود به گونهای که به «ع» (فردمزاحم) نیز تذکر دادم، اما فایدهای نداشت تا این که به ناچار به در منزل «ع» رفتم و...
باتشکیل پرونده جنایی در دادسرای عمومی وانقلاب خواف، روند دادرسی جنایی آغاز شد و متهم به قتل با بیان این که از پیامکهای شیطانی تصویر (اسکرین شات) گرفته ام که درآنها به همسرم پیشنهادهای وسوسه انگیزی شده است، به بازپرس پرونده گفت: نشانی منزل «ع» را از پسر عمویش گرفتم که مغازه دار است، اما من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم! او برای همسرم به صورت حضوری و مجازی ایجاد مزاحمت میکرد حتی وقتی روز حادثه به منزل آنها رفتم «ع» ابتدا با دیدن من برگشت، ولی بعد مرا هل داد که این حرفها را نزد پدر و مادرش بازگو نکنم!
این گزارش حاکی است درحالی که تحقیقات قضایی در این باره ادامه داشت متهم دریکی از جلسات بازپرسی گفت: شب تا صبح خود خوری میکردم تا این که «ع» با من تماس گرفت و با توهین زشت گفت: نزد پدر زنم و پلیس رفتی چه ... کردی؟ من هم که از این رفتارها عصبانی شده بودم با چاقوی ضامن دار سوار خودروی پدرم شدم و به منزل آنها رفتم. وقتی ضامن دار را به قفسه سینه اش زدم، نمیدانم چاقو را کجا انداختم! بعد هم که به پاسگاه رفتم و ...
طولی نکشید که با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم در دادسرا این پرونده به یکی از شعبههای دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت. در همین حال همسر متهم نیز درباره ماجرای پیامکهای شیطانی گفت: من در یک شرکت خصوصی کار میکردم که یک روز «ع» برای انجام امور اداری به آن جا آمد و دراثنای همین رفت وآمدها به من ابراز علاقه کرد.
به او گفتم شوهرم اگر موضوع را بفهمد روزگارمان را سیاه میکند، ولی او اصرار کرد که شوهرت از کجا میخواهد در جریان قرار بگیرد! این گونه بود که برایم پیامک ارسال میکرد و من همه آنها را پاک میکردم تا این که یک روز مرا سوار خودرو کرد و به خارج از شهر برد. آن جا به بهانه خرابی خودرو ایستاد و مرا تهدید کرد که پیامکها را به همسرت نشان میدهم! من هم که از آبروریزی میترسیدم با او همراهی کردم، اما همسرم آخرین پیامکهای او را دید و...
واکاوی این پرونده جنایی در حالی در دادگاه کیفری و با برگزاری جلسات متعدد در حضور وکلای مدافع به پایان رسید که در نهایت قضات دادگاه با اشاره به محتویات پرونده و دفاعیات متهم و وکلا، چنین استناد کردند که متهم اعتقاد به مهدور الدم بودن فرد مزاحم داشته است و دراین رابطه به استدلالهای تخصصی علمی و حقوقی پرداختند و در پایان نیز ارتکاب این جنایت را شبه عمد تشخیص دادند. اما قضات سپید موی دیوان عالی کشور پس از کنکاشهای دقیق در سطور اوراق این پرونده جنایی، این استدلالها را نپذیرفتند و بر نقصهای قانونی و قضایی تاکید کردند.
این گونه بود که پرونده مذکور برای رسیدگی دوباره به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی (شعبه هم عرض) ارسال شد وتوسط قضات با تجربه دیگری زیر ذره بین موشکافانه قرار گرفت. درجلسات دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی برگزار شد همه ابعاد وزوایای این پرونده جنایی در حالی مورد بررسیهای دقیق قرار گرفت که قضات دادگاه در دهلیزهای سایه روشن این پرونده به تحقیق پرداختند واستدلالهای قضایی دیگری را بر سپیدی برگههای محاکمه نقش زدند وسپس با استنادات شرعی وقانونی در حالی رای به قصاص نفس متهم دادند که ارتکاب قتل عمدی برای آنان محرز شده بود.
در همین حال قضات شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور که به ریاست قاضی علی رازینی، تحلیلهای استدلالی دادگاه کیفری را مو به مو بررسی میکردند در نهایت مهر تایید بر رای قصاص نفس زدند وبدین ترتیب عامل قتل در سایه پیامکهای شیطانی در حالی پای چوبه دار قرار گرفت که باید کارآموزان حقوقی وقضایی این استدلالهای تحقیقی وتحلیلی را به کوله بار تجربیات خود بسپارند.