وجود اپوزیسیون برای جمهوری اسلامی ایران نکته عجیب و ناآشنایی نیست؛ ۴۴ سال است که اپوزیسیون با هدف براندازی جمهوری اسلامی وجود داشته است.
هم میهن نوشت: «خودمان باید دموکراسی را تمرین کنیم، بنابراین هر کس یا هر گروهی به شکلی عمل کند یا صحبتی کند که باعث اختلاف در اپوزیسیون شود، بهطور سهوی یا عمدی خیانت میکند.» این جملهای است که در معروفترین، مهمترین و البته اولین و آخرین جلسه مشترک «آینده جنبش دموکراسی در ایران» از زبان گلشیفته فراهانی، یکی از اعضای کمیته مرکزی این جنبش بیان شد؛ جملهای که به خوبی بیانگر این نکته بود که از همان ابتدای گردهم آمدن این افراد و تفکرات در کنار هم، این نگرانی در بین خودشان هم وجود داشت که حتی هدف مشترک هم نمیتواند سرپوشی بر روی اختلافات ریشهدار و گسترده آنها باشد.
وجود اپوزیسیون برای جمهوری اسلامی ایران نکته عجیب و ناآشنایی نیست. ۴۴ سال است که اپوزیسیون با هدف براندازی جمهوری اسلامی وجود داشته است. البته شاید اگر بخواهیم قدیمیترین حزب مخالف جمهوری اسلامی ایران را نام ببریم انتظار آن باشد که به حزب توده اشاره شود، اما با توجه به روند مدنظر این گزارش و اپوزیسیون طرح شده در آن، چنین تشکیلاتی از حیز انتفاع خارج میشود. البته جریان انقلاب این حزب همراه انقلابیون بود، اما پس از آن با توجه به اینکه این تشکیلات با مبانی جمهوری اسلامی همراه نشد، به مرور از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
به عبارت دیگر از همان اولین سال تشکیل رسمی جمهوری اسلامی، گروههایی وجود داشتهاند که بهدنبال پروژه پایان جمهوری اسلامی بودهاند. لیستی از خارجنشینان که کمیت آن هرازچندگاهی افزایش مییابد، اما درباره کیفیت آن بحثها و انقلتها بسیار وجود دارد. براندازهایی که به شکلها و با اندیشههای مختلف طی ۵ دهه اخیر تشکیل شده و ۴۴ سال است که یک جمله را تکرار میکنند: «عمر جمهوری اسلامی کوتاه است، اینها رفتنی هستند»، اما در این مورد اخیر که اکثریت آنها با اتحاد روی یک موضوع، دور یک میز جمع شدند، نهتنها نتوانستند پروژه خود برای پایان جمهوری اسلامی را به پیش ببرند، بلکه به سرعت دچار فروپاشی و ضعف شدند؛ بهگونهای که این روزها هر کدام به یک سو رفتهاند و طبق رسم قدیمی و سنت همیشگیشان، باز هم در گعدههای درونی بهدنبال رویای شیرین و دور از دسترس خود میگردند. روندی که البته در ارتباطات درونی گعدههایشان هم دیده میشود، بهنوعی که بارها همین گعدهها و گروههای تشکیلشده هم دچار انشعاب شدهاند.
اپوزیسیونی که طی یک سال گذشته فعالیت خود را پس از آغاز اعتراضات سراسری آغاز کرده بود، این روزها علاوه بر اینکه دچار تفرقه فراوان شده، ضربههای دیگری را هم تحمل میکند؛ بهگونهای که همین چند روز پیش بود که رسماً اعلام شد شبکه «منوتو» بهعنوان یکی از بازوهای رسانهای آنها تعطیل شده و یکی از مهمترین رسانههای خود را از دست دادهاند. شاید علت این روزهای اپوزیسیون را بتوان بهخوبی در جمله عبدالکریم سروش دانست که بلافاصله بعد از جلسه «آینده جنبش دموکراسی در ایران» بیان کرد و گفت: «بیشترشان در میان مردم ایران هرگز نه زیستهاند و نبودهاند، با دردها و ارزشهای آنها آشنایی ندارند و بعد با کمال بیخیالی و جسارت دعوی رهبری این قوم را هم دارند و عنوان میکنند کافی است زمام امر به دست آنها سپرده شود.»
ماجرای اپوزیسیون و جمهوری اسلامی، داستان دیرینهای است. علاوه بر سلطنتطلبان که بهصورت طبیعی زخمخورده جمهوری اسلامی هستند و انقلاب سال ۵۷ فرصت حکمرانی را از آنها گرفت، از ابتدای انقلاب تاکنون نزدیک به ۳۳ گروه با پیشوندهایی، چون «حزب»، «سازمان» و «شورا» اعلام موجودیت کردهاند که همه آنها یک هدف مشترک داشتهاند، هدفی که بهصورت جامع میتوان آن را در چهار کلمه خلاصه کرد: «براندازی جمهوری اسلامی ایران». البته علاوه بر این ۳۳ گروه، ۳ گروه دیگر هم وجود دارند که اعلام موجودیت آنها به پیش از انقلاب ۵۷ برمیگردد و پس از انقلاب به لیست مدعیان براندازی جمهوری اسلامی اضافه شدهاند.
نکته جالب توجه این است که در بین گروههایی که بهنوعی با عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی مطرح هستند، اکثریت قاطع آنها گروههایی هستند که یا پیرو اندیشههای چپ محسوب میشوند و یا به نوعی الهامگرفته و تحت تاثیر این اندیشهها به شمار میروند. جالبتر آنکه این گروههای چپگرا، درون خود انشعابهای فراوانی داشتهاند، به عبارتی اختلافنظر بین آنها در مقاطعی آنقدر زیاد بوده که منجر به ظهور یک گروه چپ از دل گروه چپ دیگر شده است.
بین گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران که زمان تشکیل آنها به پیش از انقلاب برمیگردد، هرچند مشهورترین برای ایرانیها «سازمان مجاهدین خلق» است، اما قدیمیترین آنها را میتوان گروهی دانست که در مناطق مرزی ایران تشکیل شده است. حزب دموکرات کردستان ایران، قدیمیترین این اپوزیسیونها محسوب میشود. البته در کنار آنها نام «کومله» هم قرار دارد که روایتهای زیادی از فعالیت آنها در استانهای کردنشین مرزی شنیده و دیده شده است.
حزب دموکرات کردستان ایران؛ فعالیت خود را در سال ۱۳۲۴ با شعار «دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان» آغاز کرد. در دوره پهلوی با این سیستم به مشکل برخورد کرد و در همین راستا مجبور شد مرکز فعالیت خود را از ایران خارج کرده و به اربیل منتقل کند. پس از انقلاب، این حزب شورشهایی را در کردستان تدارک دید و در زمان جنگ ایران و عراق هم، براساس سندی که ویکیلیکس منتشر کرد، همگام با سیاستهای دولت عراق بود.
براساس سند منتشرشده، در بهمن ۱۳۶۶ جلسهای بین عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دموکرات کردستان ایران و صدامحسین برگزار شده و پس از این جلسه قاسملو در دیدار با مأمور اطلاعاتی دولت آمریکا اذعان میکند که سلاحهای زیادی را از سپاه و ارتش ایران به غنیمت گرفتهاند. پس از جنگ، اما این حزب سه ضربه بزرگ را متحمل شد. ابتدا در تابستان ۱۳۸۵، بهدنبال اختلافنظرهای عمیق در بین اعضای «حزب دموکرات کردستان (حدک)» در نتیجه انشعاب از این حزب ایجاد شد. دومین ضربه بزرگ در شهریور ۱۳۹۷ زده شد که بهدنبال حمله موشکی سپاه به مقر این حزب در ۷۰ کیلومتری اربیل، ۱۵ عضو تاثیرگذار آنها کشته شدند که مهمترین آنها مصطفی مولودی، دبیرکل حزب بود. سومین ضربه و بهعبارت دیگر مهمترین ضربه، در پایان شهریور سال جاری به این حزب وارد شد که منابع خبری از خلع سلاح احزاب کُرد بهدنبال توافقنامه امنیتی ایران و عراق خبر دادند. در نتیجه این توافقنامه، این حزب مجبور به ترک «قلعه دموکرات» شد و مقر خود را از نزدیکی مرز ایران و عراق از دست داد.
سازمان مجاهدین خلق؛ تاسیس این سازمان به شهریور ۱۳۴۴ بازمیگردد. در دوره پهلوی برای پیروزی انقلاب در تلاش برای سرنگونی شاه بودند، اما پس از انقلاب، این سازمان به مرور مسیر خود را از جمهوری اسلامی جدا کرد و در شهریور ۱۳۵۹ حجم زیادی از نیروهای خود را از ایران خارج کرد. آنچه بر مجاهدین خلق طی ۴۴ سال گذشت و روندی که آنها مقابل جمهوی اسلامی طی کردهاند، نیاز به نگارش پروندههایی مجزا دارد، اما ضربههایی که به بدنه مجاهدین خلق وارد شد را علاوه بر انشعاباتی که در آن به وجود آمد، میتوان در ۴ مرحله دید.
اخراج از فرانسه در سال ۱۳۶۵ و انتقال به عراق و قرارگاه اشرف در دیاله
ترک قرارگاه اشرف در شهریور ۱۳۹۱ و انتقال به کمپ لیبرتی در نزدیکی بغداد
اخراج از عراق در شهریور ۱۳۹۵ و انتقال به کمپ تیرانا در آلبانی
و، اما آخرین ضربه، در سال جاری که تبعات آن همچنان ادامه دارد، حمله پلیس آلبانی به کمپ تیرانا در خرداد ۱۴۰۲ و اعلام جرم پلیس آلبانی علیه شش نفر از اعضای سازمان مجاهدین است؛ روندی که آنها را در تکاپو برای پیدا کردن کشوری جدید برای اسکان قرار داده تا آنها پس از خروج از ایران، آماده حضور در چهارمین کشور باشند.
سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومله)؛ بهعنوان یکی دیگر از گروههای قدیمی پیش از انقلاب مطرح است که در سال ۱۳۴۲ تشکیل آن استارت زده شد. فعالیت آنها تا بهمن ۱۳۵۷ بهصورت مخفیانه بود، اما پس از پیروزی انقلاب فعالیت علیه جمهوری اسلامی را با اقدامات مسلحانه آغاز کردند و در جریان جنگ ایران و عراق تحت حمایت ارتش عراق بودند. در دهه ۸۰ انشقاقهای کومله آغاز شد. ابتدا در سال ۱۳۸۶ «سازمان زحمتکشان کردستان ایران» با انشعاب از کومله تشکیل شد و دو سال بعد «روند سوسیالیستی کومله» از دل این جریان منشعب و تاسیس شد. (البته آنها در سال ۱۴۰۱ یکبار دیگر به سازمان بازگشتند)، اما نکته قابل توجه و ضربه به سازمان، همان اتفاقی است که درباره حزب دموکرات کردستان ایران افتاده است.
بهدنبال توافقنامه امنیتی تهران – بغداد، محدودیتها برای آنها از شهریور سال جاری زیاد شد؛ بهگونهای که عبدالله آذربار، عضو کمیته رهبری حزب کومله کردستان اذعان کرد، فعالیت آنها محدود شده است.
در ده سال ابتدایی عمر جمهوری اسلامی ایران، گروههایی که با هدف مبارزه با جمهوری اسلامی تشکیل شدند، ریشه در جریانهای چپ داشتند که در این بخش به سه مورد آن اشاره مختصری خواهد شد. البته علاوه بر سه مورد ذکرشده، دو جریان دیگر به نامهای «سازمان خبات کردستان ایران (تشکیل شده در سال ۱۳۵۹) و هسته اقلیت (تشکیلشده در سال ۱۳۶۶)» وجود دارند که به علت پایین بودن سطح فعالیت، مورد اشاره قرار نگرفتهاند.
راه کارگر؛ در تیرماه ۱۳۵۸ برخی از اعضای سابق چریکهای فدایی و مجاهدین مارکسیست، اقدام به اعلام موجودیت سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) کردند. این سازمان بهدنبال اختلافاتی که بین اعضا پیش آمد، در سال ۱۳۸۸ دچار انشعاب شد و از این انشعاب «هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)» تشکیل شد. در مجموع درباره آنچه پس از انقلاب در این گروه گذشت، میتوان اینگونه گفت که فعالیتهای این گروه که مقر آن در فرانکفورت است، بیشتر بر محور مطالعات، برگزاری ۲۶ کنگره و در نهایت صدور بیانیه به بهانههای مختلف در مخالفت با جمهوری اسلامی خلاصه شده است.
سازمان فدائیان خلق ایران؛ پس از پیروزی انقلاب، اختلافنظرهایی عمیق در «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» پیرامون نحوه مبارزه و نوع برخورد با حاکمیت پدید آمد. مباحثی که سازمان، چریکها را به دو دسته تقسیم کرد؛ اکثریتی که دیگر اعتقادی به مبارزه مسلحانه نداشتند و اقلیتی که نظری بر خلاف اکثریت داشتند. در نتیجه این اختلاف اکثریت از سازمان منشعب شده و در تیر ۱۳۵۹ «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت)» را تشکیل دادند.
البته خود این سازمان منشعب شده در همان سال دچار انشعاب شد. در مهر ۱۳۵۹ مصطفی مدنی، گروهی با نام «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت-جناح چپ)» را تشکیل داد که بهدنبال وحدت با اقلیت سازمان چریکهای فدایی خلق بودند؛ موضوعی که دی ۱۳۶۱ به وقوع پیوست. در سال ۱۳۶۰ هم انشعاب دیگری در سازمان ایجاد شد و عدهای از اعضا بهدنبال احتمال نزدیک شدن سازمان به حزب توده، از سازمان منشعب شده و «سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت-پیروان بیانیه ۱۶ آذر)» را تشکیل دادند. نکته مهم دیگر این است که در بهار ۶۰، آنها در کنگره خود اعلام کردند دیگر سازمان، یک سازمان چریکی نخواهد بود بلکه سازمانی سیاسی برای طبقه کارگر ایران است. در نتیجه واژه چریک از نام سازمان حذف شد. طی سالهای اخیر هم فعالیت سازمان که مقر آن در شهر کلن آلمان است، تنها به صدور بیانیه و برگزاری ۱۹ کنگره خلاصه شده است.
حزب کمونیست ایران؛ این حزب در شهریور ۱۳۶۲ بهدنبال اتحاد برخی سازمانهای چپ و کمونیستی تشکیل شد و ۴۰ سال فعالیت مستمر داشته و میتوان در مقایسه با راه کارگر و سازمان فدائیان خلق، آنها را فعالتر دانست. آنها که مقر فعالیتشان در سوئد است، به صراحت در بیانیه آخرین کنگره خود در فروردین ۱۴۰۱ اعلام کردهاند یکی از سیاستهای اصلیشان «مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی» است. حزب کمونیست در دو مقطع دچار انشعابهایی شد که دومین مورد انشعاب مهم بوده و رهبر این انشعاب طی یک سال اخیر فعالیتهای گستردهای داشته است.
اولین انشعاب در سال ۱۳۷۰ رخ داد که به موجب آن «حزب کمونیست کارگری» تشکیل شد. دومین و مهمترین مورد هم در سال ۱۳۷۹ بود که منجر به ایجاد «حزب کومله کردستان ایران» به رهبری عبدالله مهتدی و عمر ایلخانیزاده شد.
دهه هفتاد با تشکیل ۸ گروه و جریان اپوزیسیون، دههای شلوغ در تاریخ جمهوری اسلامی بوده؛ اپوزیسیونی که بخشی از آن طی این دهه به شدت علیه دولت سیدمحمدخاتمی و جریان دوم خرداد تبلیغ کرد و دومخردادیها و دولت اصلاحات را «سوپاپ اطمینان نظام» خواندند که باعث بقای جمهوری اسلامی برای آینده میشود، اما این موارد تنها دلیل متمایز بودن اپوزیسیون در دهه ۷۰ نیست. برپایی این تشکلها از این جهت هم اهمیت دارد که برای اولین بار شاهد تشکیل اپوزیسیونهایی با اندیشه غیرچپ هستیم (حزب مشروطه ایران و حزب سبز ایران).
در این بخش به ۴ حزب مهم تشکیلشده در این دهه اشاره شده است، اما سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران (تشکیلشده در ۱۳۷۳ با انشعاب از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران)، حزب کار ایران یا همان توفان (تشکیلشده در سال ۱۳۷۳)، شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران (تشکیلشده در سال ۱۳۷۵) و اتحاد سوسیالیستی کارگری (تشکیلشده در سال ۱۳۷۸ بهدنبال انشعاب از حزب کمونیست کارگری ایران) دیگر احزابی هستند که به علت فعالیت کمرنگتر در این بخش مورد بررسی مجزا قرار نگرفتهاند.
حزب کمونیست کارگری ایران؛ در پی انشعاب از حزب کمونیست ایران، در سال ۱۳۷۰ با رهبری منصور حکمت و با هدف استقرار جمهوری سوسیالیستی در ایران تاسیس شد و طی سالهای اخیر فعالیتهای گستردهای در قالب ایجاد کمپین و برگزاری راهپیمایی در خارج از کشور داشته است. برای مثال آنها زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران، تجمعهایی را مقابل برخی حوزههای رایگیری خارج از کشور برگزار میکنند تا رایدهندگان را قانع کنند پای صندوق رای نروند. دو مورد از مشهورترین فعالیتهای این حزب هم در فروردین ۱۳۷۹ و در جریان برگزاری کنفرانس برلین رقم زده شد که آنها همزمان با برگزاری کنفرانس، میتینگی را در بیرون از سالن کنفرانس برگزار کردند.
نکته قابل اشاره دیگر درباره این حزب، فعالیت آنها بر علیه مذهب است؛ بهگونهای که در سال ۸۶ اقدام به ایجاد «کمپین ما از مذهب گریزانیم» کردند. اما این حزب نیز مانند دیگر احزاب و گروههای چپ، طی سالیان فعالیت با انشعاب روبهرو بوده است. در فروردین ۱۳۷۸ مقدم و ایرج آذرین از مؤسسین حزب بهدنبال اختلاف با منصور حکمت از این حزب جدا شدند. اختلاف به اندازهای عمیق بود که آذرین در کتاب «دفاع از مارکسیسم» اعلام کرد، نظریههای منصور حکمت لیبرالیسم وارونه است. پس از مرگ منصور حکمت و در سال ۱۳۸۳ اختلاف عمیق آنها منجر به این شد که ۲۴ نفر از اعضای کمیته مرکزی از حزب جدا شده و حزب حکمتیست را تشکیل دهند؛ انشعابی که گفته میشود سنگینترین ضربه به حزب بوده است.
حزب مشروطه ایران؛ در سال ۱۳۷۳ توسط داریوش همایون با هدف براندازی جمهوری اسلامی و بازگشت پادشاهی به ایران بنیانگذاری شد. این حزب هرچند فعالیتهای گستردهای نداشته و مهمترین کار آنها را میتوان برگزاری ۱۴ کنگره دانست، اما از آن جهت مهم به شمار میروند که اولین گروه برانداز جمهوری اسلامی هستند که به صورت کامل پیرو اندیشههای چپ محسوب نمیشوند.
حزب سبزهای ایران؛ بهعنوان حزبی که در دفاع از محیط زیست ایران تشکیل شده، در سال ۱۳۷۸ اعلام موجودیت کردند، البته آنها علاوه بر سیاستهای محیط زیستی، برنامههای سیاسی دارند چنانچه یکی از شعارهای اساسیشان «پیش به سوی ایجاد مجلس مؤسسان» است. اما یکی از مهمترین اکتهای سیاسی این حزب در دی ۱۴۰۱ رقم زده شد. جایی که آنها بهعنوان یکی از جریانهای مدافع براندازی جمهوری اسلامی، با انتشار بیانیهای اعلام کردند کمپین «وکالت میدهم» یک کمپین پدرسالارانه و منحرف است که قصد دارد جنبش را با حاشیه روبهرو کند.
حزب کومله کردستان ایران؛ اشاره به این حزب از آنجا مهم است که عبدالله مهتدی در رأس آن قرار دارد. بهدنبال انشعاب از حزب کمونیست ایران، بهعنوان حزبی که شاخه نظامی دارد، در سال ۱۳۷۹ با رهبری عبدالله مهتدی تشکیل شد. البته آنها ابتدا نام «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» را برای خود انتخاب کردند، اما در سال ۱۳۸۵ به «حزب کومله کردستان ایران» تغییر نام دادند.
این جریان در سال ۱۳۸۶ دچار یک انشعاب شد که بهدنبال این موضوع، عمر ایلخانیزاده حزبی جدید را با نام «کومله زحمتکشان کردستان» ایجاد کرد. تحول مهم دیگر پیرامون این حزب به سال گذشته برمیگردد که آنها پس از ۱۵ سال اختلاف را «کومله زحمتکشان کردستان» را کنار گذاشته و فعالیت مشترک را آغاز کردند. اما در خرداد سال جاری این اتحاد یکبار دیگر از هم پاشید و دو گروه از هم جدا شدند.
این دهه را میتوان از نظر تعداد گروههای اپوزیسیون متولدشده، شلوغترین دهه تاریخ جمهوری اسلامی دانست. البته با این تفاوت که گروههایی که در این دهه اعلام موجودیت کردند، سطح فعالیت وسیعی ندارند. به همین جهت در این قسمت تنها «انجمن پادشاهی ایران» مورد بررسی قرار میگیرد. البته ذکر این نکته ضروری است که گروههایی که در این دهه متولد شدهاند عبارتند از: «حزب مردم بلوچستان (تشکیل در سال ۱۳۸۲)، حزب تضامن دموکراتیک اهواز (تشکیل در سال ۱۳۸۲)، اتحاد جمهوریخواهان ایران (تشکیل در سال ۱۳۸۲)، جبهه ملی ایران-اروپا (تشکیل در سال ۱۳۸۲)، اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران (تشکیل در سال ۱۳۸۳)، حزب کمونیست کارگری ایران–حکمتیست (تشکیل در سال ۱۳۸۳ با انشعاب از حزب کمونیست کارگری ایران)، کومله زحمتکشان کردستان (تشکیل در سال ۱۳۸۶ با انشعاب از حزب کومله کردستان ایران)، سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور (تشکیل در سال ۱۳۸۶)، روند سوسیالیستی کومله (تشکیل در سال ۱۳۸۸ با انشعاب از کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)، همبستگی جمهوریخواهان ایران (تشکیل در سال ۱۳۸۹) و سازمان یاریکرد (تشکیل در سال ۱۳۸۹)
انجمن پادشاهی ایران؛ نام دیگر آنها گروه تندر است که در سال ۱۳۸۰ با رهبری فرود فولادوند تشکیل شد. تا سال ۱۳۸۶ رهبری گروه در اختیار او بود، اما در این سال بهدنبال ناپدید شدنش، رهبری انجمن به جمشید شارمهد رسید. این گروه را به لحاظ فعالیت میتوان گروهی فعال دانست که بیشتر فعالیتهایش اقداماتی تروریستی است که از مهمترین آنها میتوان به بمبگذاری فروردین سال ۱۳۷۸ در شیراز اشاره کرد که پرونده آن تا سال گذشته هم در جریان بود. سال ۱۳۹۹ جمشید شارمهد در دوبی دستگیر و به ایران منتقل شد و با اتهام اقدامات تروریستی مانند بمبگذاری شیراز در اسفند سال گذشته به اعدام محکوم شد. در مجموع این گروه در تلاش بوده فعالیتهای خود را با اقداماتی شبیه بمبگذاری شیراز دنبال کند.
در دهه ۹۰ تعداد گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی کمتر از دهه ۸۰ شد، اما روند تولد همچنان ادامه داشت که مهمترین آنها را میتوان «فرشگرد» با محوریت رضا پهلوی دانست. علاوه بر فرشگرد در این بخش به دو گروه ایجاد شده در این زمان اشاره شده است، اما در کنار آنها باید توجه کرد که این دهه شاهد ایجاد ۴ گروه دیگر هم بوده است. «حزب حکمتیست (تشکیلشده در سال ۱۳۹۱)، حزب سوسیالیست انقلابی ایران (تشکیلشده در سال ۱۳۹۶ با انشعاب از حزب کمونیست کارگری ایران–حکمتیست)، حزب چپ ایران (منشعبشده از سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و کنشگران چپ در سال ۱۳۹۷) و شورای مدیریت گذار (تشکیلشده در سال ۱۳۹۸)» دیگر گروههایی بودند که در این دهه ایجاد شدند.
سازمان دموکراتیک یارسان؛ بهعنوان یک تشکل سیاسی دموکراتیک و معتقد به پلورالیسم سیاسی در سال ۱۳۹۱ اعلام موجودیت کردند. نکته مهم درباره این سازمان که مقر آن در سوئد است، اتفاقی است که در سال ۱۳۹۲ افتاد. آنها که به شورای ملی ایران پیوسته بودند، از این شورا خارج شدند. سخنگوی وقت این سازمان در همان مقطع علت خروجشان از شورا را برتریطلبی خاندان پهلوی عنوان کرده بودند. تحول مهم دیگر درباره یارسان در سال گذشته رخ داد؛ این بود که با جنبش آذربایجان برای دموکراسی و یکپارچگی ایران، جبهه متحدی را با عنوان «جبهه مردمان ایران» تأسیس کرد. اما در مجموع این سازمان چندان فعال نیست.
فرشگرد؛ آنها را میتوان یک شبکه سیاسی تعریف کرد که در شهریور ۱۳۹۷ با هدف براندازی جمهوری اسلامی و تشکیل حکومت سکولار در ایران و با شعار «ایران را پس میگیریم و دوباره میسازیم» با محوریت رضا پهلوی اعلام موجودیت کردند. تحول مهم پیرامون آنها به سال گذشته برمیگردد که در دیماه اعلام کردند فعالیت خود را تحت عنوان «حزب ایران نوین» دنبال خواهند کرد و به نامی قدیمی برمیگردند. نکته مهم دیگر درباره فرشگرد به موضوع اختلاف آنها با شبکه «منوتو» بهعنوان یکی از رسانههای اپوزیسیون برمیگردد؛ بهگونهای که امیرحسین اعتمادی یکی از مؤسسین فرشگرد مدعی شده بود که اعضای فرشگرد توسط «منوتو» بایکوت شدهاند.
شورای ملی تصمیم ایران؛ این شورا را در بین گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران میتوان جدیدترین گروه دانست. آنها بهعنوان گروهی که رسماً اعلام کردهاند به جدایی دین از سیاست اعتقاد دارند، روند کار را در تابستان ۱۴۰۰ آغاز کردند، اما بیانیه اعلام موجودیتشان در تیرماه ۱۴۰۱ منتشر شد. آنها در این بیانیه ۶ هدف را برای خود بیان کردند که مهمترین این اهداف را میتوان در بند یک دانست که آوردهاند: «گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه بر جنبشهای اعتراضی مردم (گذار خشونتپرهیز با حفظ حق دفاع مشروع).»