کشورها به طور سنتی از دیرباز استحکاماتی برای محافظت از خود در برابر حملات خارجی ساخته اند. اما استحکامات دیگر به اندازه گذشته مفید نیستند، چرا که ارتشها به طور فزایندهای متحرک شده و میتوانند به سادگی آنها را دور بزنند.
برخی از موثرترین دیوارها، مجموعه پناهگاه ها، و سیستمهای دفاع ملی شامل استفاده از آب دریا، دیوارهای سنگی که صدها مایل امتداد دارند، و مقادیر زیادی رنگ برای تبدیل پناهگاهها به خانههای غیرواقعی بوده اند.
ارتشها استحکاماتی برای کمک به مدافعان در دفع حملات دشمن میسازند. استحکاماتی مانند سنگرهای مسلسل، خندق ها، گودال ها، تلههای تانک و سیمهای خاردار برای کند کردن پیشروی دشمن طراحی شده اند و آنها را به امید متوقف یا کند کردن حمله، در برابر آتش فرسایشی دشمن قرار میدهند. استحکامات در طول چند هزار سال گذشته شکلهای مختلفی به خود گرفته اند که برخی از آنها قطعاً عجیبتر از بقیه هستند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۵ نوع از عجیبترین استحکامات نظامی آشنا کنیم.
هلند کشوری است که رابطه ناخوشایندی با دریا دارد. این کشور مدتها است که اقیانوس را با مجموعهای از سدها، دیوارها و دیگر موانع از خاک خود دور نگه داشته و در نتیجه حدود ۱۷ درصد از مساحت این کشور زمینی است که از دریای شمال باز پس گرفته شده است. ۲۶ درصد از خاک هلند در واقع پایینتر از سطح دریا قرار دارد و اگر مهندسی هوشمندانهای صورت نگیرد، به طور طبیعی دچار سیل خواهد شد.
در قرن هفدهم، هلندیها قصد داشتند اقیانوس را مهار کنند تا موانعی غیرقابل نفوذ بسازند. در سال ۱۶۲۹، شاهزاده فردریک هنری شروع به ساخت خط آبی هلند کرد، یک خط دفاعی تقریباَ ۲۰۰ کیلومتری که شامل روستاهای مستحکم، یا قلعههای ساخته شده در اطراف مناطق غیرقابل سکونت در معرض سیل بود. موانع آبی موقتی را میتوان با رهاسازی انتخابی آب ایجاد کرد که ارتشهای دشمن را مجبور به عقب نشینی میکنند.
این سیستم ابتکاری در اواسط دهه ۱۶۰۰ زمانی که خط آبی هلند، ارتش فرانسه را در جنگ فرانسه- هلند در سالهای ۱۶۷۲ – ۱۶۷۸ متوقف کرد، به خوبی جواب داد. با این حال، با فرا رسیدن قرن بیستم، این سیستم منسوخ شده بود، زیرا در برابر بمبهای مدرن و گلولههای توپ بسیار آسیب پذیر بود.
دیوار بزرگ چین بزرگترین پروژه ساخته شده توسط انسان روی زمین است. این استحکامات عظیم که از سنگ و خاک ساخته شده است، از شورزارهای صحرای گوبی تا اقیانوس آرام کشیده شده است. این دیوار در واقع مجموعهای از چندین دیوار به طول ۲۱،۰۷۳.۵ کیلومتر است که با توجه به کوچکتر شدن یا بزرگترین شدن قلمرو امپراطوریهای چینی پس از شروع ساخت، به صورت موج دار ساخته شده است. ارتفاع هر بخش به طور متوسط ۴.۸ تا ۸ متر و عرض آن ۴ تا ۵ متر است که بین آنها پستهای دیده بانی، برج و بارو و مواضع جنگی ساخته شده است.
سوال اصلی این است که آیا مقامات چینی باور داشتند که این دیوار واقعاً از آنها در برابر حملات خارجی محافظت خواهد کرد یا خیر. دیوار بزرگ در هیچ نقطهای غیرقابل تسخیر نیست و از زمانی که برای اولین بار در ۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد، جنگهای متعددی بخشهایی از آن را تخریب کرده اند. به نظر میرسد که هدف از ساخت این دیوار کند کردن پیشروی مهاجمان بوده است – نه متوقف کردن آنها – و جلوگیری از این که ارتشهای خارجی به راحتی هر گونه اموال دزدیده شده از سرزمین چین را با خود ببرند. این دیوار که طول و کلیت آن حتی در دوران قرون وسطی نیز شناخته شده بود، ممکن است نماد قابل مشاهدهای از قدرت امپراطوران چین نیز بوده باشد. روی هم رفته، هدف دیوار بزرگ چین ممکن است هشدار دادن به دشمنان بوده باشد مبنی بر این که احتمالاً حمله به مناطق دیگر آسانتر و عاقلانهتر خواهد بود.
در اواسط دهه ۱۹۶۰، دخالت آمریکا در جنگ ویتنام به استقرار نیروهای زمینی در این کشور انجامید، و پنتاگون به این نتیجه رسید که باید در مورد خطوط تدارکاتی که نیروها و تدارکات دشمن را به ویتنام جنوبی میرساند، کاری انجام شود. حمله هوایی به مسیر موسوم به «خط هو شی مین» به دلیل عدم حضور دائمی روی زمین بی اثر بود. در پاسخ، وزیر دفاع رابرت اس. مک نامارا به سراغ محققان گروه JASON رفت، گروهی از دانشمندان که توصیههایی در مورد فناوری و سیاست نظامی ارائه میدادند.
گروه JASON استفاده از مینهای شلیک شده از هوا و دیواری نامرئی از سنسورها را برای شناسایی نیروهای دشمن توصیه کرد. ACOUSID که در اصل یک میکروفون معلق طراحی شده برای شناسایی زیردریاییهای دشمن بود، برای دریافت صدای موتورهای کامیونها یا حتی صحبت کردن افراد مورد استفاده قرار میگرفت. ADSIDها یا دستگاههای نفوذ لرزهای هوایی میتوانستند صدای غرش کامیونهای دشمن را تشخیص دهند. هواپیما این دادهها را برای تجزیه و تحلیل به ایستگاههای زمینی منتقل کرده و هر گونه تحرک مشکوک دشمن با حملات هوایی همراه میشد. متاسفانه این سیستم هیچ گاه آنطور که طراحی شده بود کار نکرد و تاثیر محسوسی در روند جنگ نداشت.
در روزهای اولیه جنگ جهانی دوم، دولت بریتانیا متوجه شد که بمب افکنهای آلمانی رود تیمر را به سمت غرب دنبال میکردند تا آنها را مستقیماً به قلب لندن هدایت کند. برای جلوگیری از این امر، نیروی دریایی سلطنتی چهار قلعه در سواحل شرقی بریتانیا ساخت، در حالی که ارتش بریتانیا سه قلعه در خور رودخانه احداث کرد. این قلعههای دریایی به اصطلاح قلعههای ماونسل بودند که طراح آنها گای ماونسل نام داشت.
این قلعهها از بتن و فولاد ساخته شده، در مسیر هواپیماهای آلمانی قرار داشتند و به توپهای ضدهوایی ۳.۷ اینچ و ۴۰ میلی متری مسلح بودند. این قلعهها همچنین به عنوان سکوهای هشدار اولیه عمل میکردند و از نزدیک شدن هواپیماهای آلمانی با ارتفاع پایین به انگلستان خبر میدادند. بسیاری از این قلعهها هنوز پابرجا هستند، اگر چه هیچ کدام برای سکونت مناسب نیستند.
سوئیس از سال ۱۸۱۵ به طور رسمی کشوری بی طرف در تمام درگیریهای مسلحانه بوده است. این سیاست از درگیر شدن سوییس در جنگها از طریق اتحاد با کشورهای دیگر جلوگیری میکند. نکته مثبت این است که سوئیس بیش از ۲۰۰ سال از صلح برخوردار بوده استو نکته منفی این است که این کشور متحدی ندارد و باید بی طرفی خود را با تجهیزات نظامی تقویت کند. در دهه ۱۸۸۰، سوئیس طرح “استحکامات ملی” را مطرح کرد که جامعه سوئیس را به مرکز کشور عقب نشینی میداد، جایی که کوهستانها حفاظت بیشتری را ارائه میدادند.
ارتش سوئیس برای خرید زمان، تعدادی دهکده غیرواقعی با ساختمانهای جعلی ساخت که برای کند کردن پیشروی دشمن طراحی شده بودند. پناهگاههای بتنی به گونهای تزیین شده بودند که شبیه خانههای سنتی سوئیس به نظر برسند، با سقفهای دارای کاشیهای رنگی و پنجرهها و دیگر تزیینات.
در واقع، این پناهگاهها پستهای دیده بانی، آشیانههای مسلسل و دیگر مواضع مستحکم بودند. عکسهای شناسایی هوایی توسط دشمن، آنها را خانههای روستایی معمولی نشان میداد، اما در واقعیت، آنها زمینهای کشتار بودند. عملیات تاننباوم، حمله برنامه ریزی شده آلمان و ایتالیا به سوئیس در طول جنگ جهانی دوم، تا حدی به این دلیل لغو شد که هزینه فتح این کشور به شکل غیرقابل قبولی، بالا بود.
منبع:روزیاتو