پرویز فتاح از وضعیت بزرگنمایی ستاد اجرایی از لحاظ بودجه و بنگاه اقتصادی ناراضی است و بعضا با مقایسه آماری بین بودجه و عملکرد اقتصادی این ستاد با زیرمجموعههای دولت از رویهای که ستاد را زیر ذرهبین برده گلایه کرده است.
با گذشت کمتر از یک ماه از حضور پرویز فتاح در ستاد اجرایی فرمان امام و حسین دهقان در بنیاد مستضعفان، شنیدهها حاکی از تغییرات در بدنه این نهادها است.
به گزارش اعتماد؛ تغییر مدیران و مشاوران با ورود یک مدیر جدید اتفاقی دور از ذهن و رویهای غیرمعمول نیست، اما در مورد این دو نهاد باتوجه به حساسیتهای پیرامون آن، طبیعتا مورد توجه ویژه قرار میگیرد، به خصوص که تغییرات در جایگاه مدیریتی آنها به صورت جابهجایی بوده یعنی پرویز فتاح از بنیاد مستضعفان به ستاد اجرایی فرمان امام (ره) رفته و حسین دهقان در جای او در راس بنیاد مستضعفان قرار گرفته است.
عموما در احکام صادر شده از جانب رهبری برای چهرهها و افراد برای انتصاب در جایگاه مدیریت یا ریاست مرکز یا نهاد خاص، از کلیدواژه «منصوب» استفاده میشود. با این وجود، قید عبارتی خاص در حکم رهبری برای پرویز فتاح به عنوان رییس ستاد اجرایی فرمان امام خمینی (ره) در جای خود قابل توجه است؛ موضوعی که خود فتاح هم در جلسه معارفه به آن اشاره کرده و براساس شنیدههای «اعتماد» جزییات سخنان وی با استناد به این عبارت نوعی تمییز قایل شدن بین خود و روسای پیشین در این زمینه بوده است.
در متن حکم فتاح برای ریاست بر ستاد اجرایی فرمان امام (ره) بعد از تمجید از عملکرد محمد مخبر در این ستاد قید شده است: «اکنون با کنارهگیری ایشان، ریاست ستاد اجرایی را به جنابعالی که دارای تجربیات با ارزشی در خدمت به محرومان در کمیته امداد و بنیاد مستضعفان میباشید، میسپارم.»
به نظر میرسد فتاح مفهوم «سپردن یک ستاد» را بالاتر از موضوع انتصاب خوانده است و احتمالا براساس شنیدهها، به مخالفت برخی افراد ذینفوذ برای آمدن خود به ستاد واکنش نشان داده است.
فتاح پیش از این دو حکم دیگر نیز از رهبری دریافت کرده است؛ یکی در کمیته امداد امام (ره) و دیگری در بنیاد مستضعفان. عملکرد او در دولت احمدینژاد در وزارت نیرو و بعد هم در این دو نهاد مهم با حکم رهبری از او چهرهای بیحاشیه و عملگرا ساخته است.
فتاح همانند بسیاری از مدیران همرده خود در دوران جنگ تکلیف رده سیاسی خود را مشخص کرده است. رفاقتی که در ایام جنگ در «لشکر ۶ ویژه پاسداران» رقم خورد تا امروز سایهاش را بر زندگی سیاسی فتاح حفظ کرده است.
البته، بهرغم اینکه در تبارشناسی سیاسی فتاح، نام او عموما با حلقه ارومیه و احمدینژاد گره خورده و سابقه حضورش در سپاه تحت فرماندهی صادق محصولی موید ارتباط عمیق او با محصولی است، اما فتاح همیشه از حاشیهها دوری کرده و به جز یک مورد از عصبانیت و دلخوری در برنامه زنده صداوسیما در هفتههای آغاز به کار در بنیاد مستضعفان حاشیه دیگری هرگز در کارنامه او نوشته نشده است. ماجرای صداوسیما هم با عذرخواهی غیرمنتظرهاش در برنامه زنده بعدی، بُعد جدیدی به شخصیت و روحیهاش اضافه کرد و نشان داد فتاح مرد حاشیه نیست و حتی در خرق عادت مدیران جمهوری اسلامی که هرگز از رسانهها حتی صداوسیما نیز دلجویی نمیکنند، پیشگام است.
در نکات بارز کارنامه فتاح رویه مدیریتی او در وزارت نیرو است. آن زمان که در دولت محمود احمدینژاد به این وزارتخانه مهم اقتصادی رفت و خلاف رویه کلی دولت احمدینژاد و مدیرانش در مدیران این مجموعه خانهتکانی نکرد.
پرویز فتاح به واقع چهره خاصی است. اگر چه در کارنامهاش شکایت شیرین عبادی از او در ارتباط با تصمیماتش درخصوص مدیریت سدهای کشور در دوران وزارت نیرو ثبت شده و تنشی نیز با تمام چهرههای سیاسی در موضوع املاک مستضعفان داشت، اما ویژگیهای خاص خود را نیز دارد؛ بهرغم پیوند عمیق دوستی و ارتباط فکری با دبیرکل جبهه پایداری هرگز ادبیات و ایدئولوژیهای این جریان را تکرار یا دنبال نمیکند. در کمتر موضوع سیاسی و اجتماعی مصاحبه میکند. کم حرف و پرکار است. دل نازک و زودرنج در برابر انتقاد است و متقابلا در نقد و تخریب دیگران نیز بهشدت محتاط عمل کرده و جز در یک مورد درباره موضوع املاک بنیاد مستضعفان، زبان به انتقاد نمیگشاید به جز چند مورد، در مصاحبههایی از احمدینژاد به خاطر یاغیگریهایی در دولت و بعد از آن گله کرده است.
در سال ۱۳۹۲ فتاح در برنامه تلویزیونی شناسنامه درباره آخرین روزهای کار دولت نهم و انتصاب مشایی به عنوان معاون اول رییسجمهور در دولت دهم، اظهار داشت: «ما که میگوییم ولایت مطلقه فقیه از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن؛ این انتصاب نباید صورت بگیرد، اما بهرغم نظر حضرت آقا صورت گرفت. من هنوز امضایی که پای آن عهدنامه ابتدایی دولت زدم را دارم و اولین بند آن نیز تبعیت از ولایت مطلقه فقیه بود. حقیقتا تلخترین جلسه، آخرین جلسه دولت نهم بود که چرا واقعا به دیوار دولت تکیه کردم که خدایا چرا؛ این دولت، دولت ولایتمدار است و گفتم خدایا چرا با این آزمون و در نهایت با اینکه جبهه بودم و خیلیها جلوی من شهید شدند، اما واقعا گریه کردم. یعنی تکیه به صندلی و دیوار اتاق کردم و گفتم چه بر سر ما آمد.»
بعد از انتخابات سال ۱۳۹۶ و اعلام پیروزی حسن روحانی، فتاح در گفتوگویی با خبرآنلاین گفت: «رفتن آقای احمدینژاد به وزارت کشور و ثبتنام کردن در انتخابات کار درستی نبوده، چون رهبری معظم نهی فرموده بودند. انتظار داشتیم که آقای احمدینژاد و حلقه اطرافشان تمکین میکردند. به نظرم یک اشتباه استراتژیک کردند.»
فتاح در دولت اول محمود احمدینژاد وزیر نیرو شد آنهم در شرایطی که رییس وقت دولت البته قصد داشت محمد علیآبادی را در دولت دهم وزیر سازد و با مخالفت مجلس این اتفاق نیفتاد. گفتار و رفتار فتاح، اما با رییس خود و شیوه دولت نهم که طرد مدیران پیشین بود، تفاوت داشت و شاید به همین خاطر در دولت بعد عضو کابینه نشد. او شماری از مدیران دولت اصلاحات در وزارت نیرو را ابقا کرد و در همان ابتدا تصریح کرد که یک وزارتخانه سرپا و آباد را تحویل گرفته و میکوشد یک وزارتخانه آبادتر یا همان اندازه آباد را تحویل جانشین خود دهد.
براساس شنیدهها فتاح در حال آوردن نیروهای تازه از خارج از مجموعه ستاد به آن است به شکلی که برخی نوع ارتباط فتاح به جبهه پایداری را مبنای این تغییر و تحولات ارزیابی میکنند.
آمادهسازی این نیروهای چراغ خاموش برای حضور در ستاد اجرایی فرمان امام میتواند تهدیدی برای کارنامه مدیریتی فتاح محسوب شود، چراکه از یکطرف رویه او نشان داده پیش از این همواره با حفظ ترکیب قبلی مجموعه فرمت مدیریتی باثباتی را در پیش گرفته که دستاوردهای خوبی نیز برای خوشنامی او داشته و از طرف دیگر فقدان تجربه این نیروها و تسلط خصلت سیاسی و حزبی بر توان مدیریتی دوران کار فتاح در ستاد اجرایی فرمان امام را با چالش مواجه سازد.
«اعتماد» همچنین شنیده است که فتاح از وضعیت بزرگنمایی ستاد اجرایی از لحاظ بودجه و بنگاه اقتصادی ناراضی است و بعضا با مقایسه آماری بین بودجه و عملکرد اقتصادی این ستاد با زیرمجموعههای دولت از رویهای که ستاد را زیر ذرهبین برده گلایه کرده است. برای فتاح که تجربه مدیریت در وزارتخانه پرمشغلهای همچون وزارت نیرو را دارد، اقدامات ستاد از لحاظ بودجهای و هزینهای امری طبیعی است و از اینکه رویه رفتاری در این مجموعه منجر به در مرکز توجه قرار گرفتن این ستاد شده، گلایهمند است. او معتقد است ستاد باید به دور از حاشیههای سیاسی و بزرگنمایی غیرواقعی به دستورکار و عملکرد خدمترسانی خود بپردازد. آیا او در این رویه توفیق خواهد داشت؟ احتمال این مساله کم نیست، چرا که سابقه کار او حداقل در کمیته امداد امام خمینی (ره) نشان میدهد توانسته اعتماد عمومی را به این نهاد برخلاف رویه اسلافش جلب و جذب کند.
به باور برخی، مهمترین ثمره حضور فتاح در این نهاد و در دوره مدیریتی خود «ترمیم اعتماد عمومی به کمیته امداد» بود. اگر چه در آن سالها مردم به سبب نام این نهاد و اصل صدقه و باور به «صدقه دفع بلاست» و انسانی بودن کمک به نیازمندان به کمیته اعتماد زمینهای داشتند، اما همواره این حاشیه نیز وجود داشت که امکان بهرهبرداری غیرمستقیم سیاسی از این کمیته وجود دارد و بسیاری یاری به نهادهای دیگر را ترجیح میدادند حال آنکه دوره مدیریتی فتاح سایه این حاشیهها را کمرنگ کرد.
با این زمینه عملکردی، استراتژی او در این زمینه احتمالا برای ستاد اجرایی نیز دستاوردهایی را به همراه خواهد داشت.
حضور حسین دهقان در بنیاد مستضعفان نیز در جای خود قابل توجه و اخبار غیررسمی درباره حضور او در راس این مجموعه و تغییرات مدنظرش حائز اهمیت است. حسین دهقان نیز در کار بیحاشیه صفت مشترکی با فتاح دارد. بسیاری باور دارند بخش مهمی از اقتدار دوران وزارت دفاع علی شمخانی مرهون معاونت او در این زمان بوده است. دهقان در دولت روحانی نیز وزارت دفاع را تحویل گرفت و بیحاشیه مدیریت کرد و تحویل داد.
براساس شنیدههای «اعتماد» در زمان طرح مساله پیشنهاد حضور او در بنیاد مستضعفان، شرط تغییر نیروها در این بنیاد و کسب اجازه برای این امر در صورت حضور در این نهاد را قید کرده است. آنچه در روزهای اخیر از بنیاد مستضعفان به گوش رسیده نیز موید اجرای همین رویه است بهطوری که منابع آگاه به «اعتماد» گفتهاند که در روزهای اخیر جابهجاییهای زیادی درباره نیروهای نزدیک به جبهه پایداری در این بنیاد رخ داده است و دهقان در این رابطه با اصول و ضوابط مورد تاکیدش کار را آغاز کرده و تغییر و خروج چهرههای نزدیک به پایداری از این بنیاد در روزهای اخیر، خبر غیررسمی، اما پرتکرار بنیاد مستضعفان تحت مدیریت دهقان بوده است.
از حسین دهقان در یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری به عنوان یکی از مشاوران محمدباقر قالیباف یاد میشد و اخباری درخصوص انتصاب وی به عنوان رییس ستاد انتخاباتی قالیباف هم منتشر شد، اما هرگز به صورت رسمی تایید نشد. به دنبال پیروزی حسن روحانی در این انتخابات، در مراسم تحلیف ریاستجمهوری به عنوان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، دولت یازدهم به مجلس پیشنهاد شد. درنهایت وی در تاریخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۲ از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت و در سمت وزیر دفاع مشغول به فعالیت شد. با پایان دولت یازدهم، حسین دهقان نیز از سمت وزارت دفاع کنار رفت و به عنوان مشاور فرمانده کل قوا در صنایع دفاعی مشغول شد.
وقتی در سال ۱۴۰۰ برای حضور در رقابتهای انتخاباتی اعلام کاندیداتوری کرد، این خصوصیتها را برای خود برشمرد: «خودم را یک عنصر کاملا ملی و انقلابی و فردی میدانم که آنچه تا به امروز برایم مهم بوده، دراختیار گذاشتن ظرفیت فکری، اجرایی و ذهنی خودم برای پیشبرد اهداف و منافع نظام و انقلاب بوده است.»
دهقان اگرچه هرگز در عرصه نهایی رقابت حاضر نشد، اما در همان زمان، در ارزیابی از فضای کشور در برهه انتخابات گفت: «باید از فضای سنتی حاکم بر اداره و تصمیمگیریمان فاصله جدی بگیریم و به فضایی جدید وارد شویم و نظام اداری سالم و کارآمدی را که در خدمت توسعه کشور باشد، فراهم کنیم.»
اینکه دهقان اینگونه در روزهای نخست خود در بنیاد مشغول جابهجایی است و وجهه سیاسی نیروها را در قیاس با تخصص، برتری نداده امر دور از ذهنی در مورد شخصیتی همچون دهقان نیست. او همواره به دور از تقسیمبندیهای سیاسی راه تخصصی هر حوزه مسوولیت خود را پیگیری کرده است و خودش را برای هیچ جریانی سوخت نکرده و حالا هم با نزدیکان پایداریها در بنیاد مستضعفان تعارفی که ندارد هیچ، تغییرات و جابهجاییها نشان میدهد دل خوشی نیز از این جریان ندارد. برای ترسیم بهتر این روحیه بد نیست مروری داشته باشیم به پاسخ خبرساز او به سوال مجری معروف صداوسیما. وقتی در برنامه «حضور» صداوسیما حاضر شد و مجری برنامه درباره علت کنارهگیری از کاندیداتوری انتخابات سوال کرد و دهقان بدون لحظهای درنگ یا تعارف گفت: هیچ ربطی به شما ندارد!
حسین دهقان متولد ۱۳۳۵ در استان اصفهان است و علاوه بر فعالیت پررنگ در نهادهای نظامی، سابقه تدریس در دانشگاههای دفاعی و نظامی را نیز دارد. او از جمله دانشجویان پیرو خط امام (ره) بود که در تسخیر سفارت امریکا در تهران نقشی فعال داشت. بعد از تسخیر لانه جاسوسی، به همراه بسیاری از دانشجویان خط امام با توجه به آموزشهایی که دیده بودند به سپاه پیوست.
در زمان جنگ به عنوان فرمانده سپاه تهران منصوب و تا سال ۱۳۶۱ در این سمت به فعالیت پرداخت. مدیرکلی بنیاد تعاون سپاه، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران، مشاور علی لاریجانی در زمان ریاست بر مجلس، مشاور محمد باقر قالیباف در شهرداری، معاون وزیر دفاع وقت در دولت اصلاحات و سکانداری وزارت دفاع در دولت حسن روحانی را در کارنامه خود دارد. از برهههای زمانی قابل توجه در سالهای اخیر درباره حسین دهقان تصمیم او به کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ بود.
وقتی دهقان به عنوان فرمانده ارشد سپاهی که وجه نظامیاش بسیار پررنگتر از سابقه سیاسیاش است، خبر داد که برای حضور در عرصه رقابتهای ریاستجمهوری کاندیدا شده است، واکنشهایی درباره موضوع حضور نظامیان در سیاست بر سر زبانها افتاد. در دورههای پیشین چهرههایی نظامی، با داشتن سابقه فرماندهی در سطوح عالی سپاه همچون علی شمخانی، محسن رضایی، علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف نامزد ریاستجمهوری شده بودند.
با کاندیداتوری دهقان در سال ۱۴۰۰ نیز دوباره منتقدان حضور نظامیان در سیاست انتقادات خود را بیان کردند و در مقابل نیز حامیان حضور نظامیان در عرصههای سیاسی به ویژه در قوه مجریه تاکید کردند که عبور از بحرانی که گریبان کشور را گرفته است فقط با مدیریت جهادی چهرههای نظامی میسر است.
او در همان زمان واضح و قاطع در واکنش به این اظهارات گفت که «همانگونه که رای دادن نظامیان، حق شهروندی آنها محسوب میشود، نامزدن شدن فرد نظامی در هر انتخاباتی هم حق شهروندی اوست» و در گفتوگویی کوتاه با خبرگزاری ایسنا تاکید کرد که «قانون هیچ منعی برای حضور یک فرد نظامی در انتخابات ندارد». او همچنین با شفافسازی درباره انگیزههای حضور خود در انتخابات گفته بود که «آنچه موجب نگرانی داوطلب شدن فرد نظامی در انتخابات میشود و البته من هم این نگرانی را دارم زمانی است که نظامیان سازمان یافته بخواهند یک جایگاه سیاسی را اشغال کنند که شدیدترین نوع آن کودتا و در حداقلترین سطح روی کارآمدن یک نظامی به کمک سایر نظامیان است که هر دو حالت مذموم و غیرقابل قبول است و قطعا من چنین وضعیتی را تایید نمیکنم».
او همچنین تاکید کرد که «در ایران نه میتوان کودتا کرد و نه شرایط کشور به گونهای است که نظامیان سایرین را کنار بگذارند و فرد منتخب خود را جایگزین کنند».
او در فروردین سال ۱۴۰۰ نیز در توییتی محتوای بخشی از سریال معروف نون خ را دستمایه نقدی سیاسی به شعارهای انتخاباتی قرار داد و نوشت: «دولتها و نامزدها نباید بازی «دوغ و نوشابه» راه بیندازند و در نهایت همان دوغی که دارند را به مردم عرضه کنند. اگر وعدهای به مردم داده میشود باید عملی شود و آنچه امکان اجرایش نیست عنوان نشود». با این وجود دهقان در نهایت تصمیم گرفت در این عرصه باقی نماند و با شأن نظامی خود به نفع ابراهیم رییسی از کاندیداتوری انصراف داد. تعصب دهقان به شأن نظامیاش به اندازهای است که در معدود واکنشهای سیاسی که در عرصه داخلی نشان داده در دفاع از سپاه است.
او در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ در گفتوگویی با خبرگزاری ایلنا در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر اینکه «شما سابقه عضویت در نهادی را دارید که نسبت به فعالیت اقتصادی آن شائبههایی مطرح میکنند، آقای احمدینژاد از اسکلههایی سخن میگوید که دولت بر آنها نظارتی ندارد»، گفت: نه من این را قبول ندارم. اگر اسکلهای وجود دارد که از آنجا قاچاق میشود، یا دولت بر آن حاکم است یا نیست؟ اگر حاکم است باید محکم جلوی این کار را بگیرد. هیچ کس در این کشور شهامت این را ندارد و هم اینکه مردم اجازه نمیدهند که بخواهد مخالف قانون و مقررات عمل کند. غیراز اینکه کسی که میخواهد قانون را اجرا کند خودش قانون را زیر پا بگذارد.
آقای نقدی در زمان آقای احمدینژاد شد رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و موادمخدر، آقای قالیباف هم در زمان آقای خاتمی، خب یعنی اینها خودشان انجام میدادند؟ ما ناتوانی، بیعرضگی و مسوولیتناشناسی خودمان را با فرافکنی حل میکنیم. راحتتر بگویم، یک آبکش درست کردهایم، اگر این را ببندیم، درست میشود. اکنون همه میخواهند استفاده کنند و در این میان اگر یکی را گفتی نکن، صدایش درمیآید. میخواهم بگویم بده بستان تعریف شدهای وجود دارد که رعایت هم را میکنند، این کار را نکنیم و بگوییم قانون و رعایت حال مردم را بکنیم، حل میشود»؟