افراد کم هوش بسیار مشخص و غیر حرفهای عمل میکنند و رفتار آنها نسبت به افراد باهوش، متفاوت است.
دنیای ما مملوء از آدمهای مختلف، با درجات متفاوتی از ضریب هوشی است. تقریباً همه دوست دارند ادعای باهوش بودن کنند، اما آنهایی که از هوش بسیار بالایی برخوردارند، گاهی داشتن این ویژگی برایشان دردسرساز میشود.
به گزارش روزیاتو، با این حال، به ویژه در فضای حرفه ای، داشتن اندکی هوش مشکلی ایجاد نمیکند. افرادی که از هوش کمتری برخوردارند، عادتهایی دارند که فوراً آنها را برجسته میکند.
کم هوشها بسیار مشخص و غیر حرفهای اند و چیز دیگری که باهوشها هرگز انجام نمیدهد: هر کسی که دائماً سعی میکند اشتباهات خودش را به گردن دیگران بیاندازد، فوراً معلوم میکند که از هوش چندانی برخوردار نیست.
کم هوشها تمایلی به پذیرفتن مسئولیت اشتباهات خود ندارند و به جایش، ترجیح میدهند به حال خودشان تأسف بخورند یا تقصیر را گردن دیگران بیاندازند.
باهوش ها، اما میدانند که اشتباه کردن به معنای فرصتی برای یادگیری و داشتن عملکردی بهتر در آینده است.
در هنگام جر و بحث، کم هوشها در همدلی با فرد مقابل خود و درک بحث، با مشکل رو به رو هستند. این افراد همچنین از توجه به بحث و تجدید نظر احتمالی در نظرات خود ناتوان اند.
یکی از نشانههای واضح هوش، برخورداری از قدرت درک مسائل از جهات مختلف است. به علاوه، باهوشها همیشه ذهن خود را در برابر اطلاعات و معیارهای جدید باز نگه میدارند.
کم هوشها تا ابد به جر و بحث ادامه میدهند تا بر دیدگاه خود پافشاری کنند. این البته جدا از جر و بحثهای قابل قبول شان با شخص مقابل شان است.
این البته به این معنا نیست که باهوشها همیشه به طور خودکار با دیگران موافق اند. با این حال، آنها به دقت گوش میدهند و همهی ابعاد بحث را سبک سنگین میکنند تا بر اساس آن تصمیم بگیرند.
مسلماً همهی ما گهگاه عصبانی میشویم – حتی باهوشهایی که در میان ما زندگی میکنند.
این رفتار، اما واکنش استاندارد کم هوشها به مواقعی است که وضع مطابق میل شان پیش نمیرود. آنها هر زمان که احساس کنند کنترل وضع از آنچه مایل بودند خارج شده، از خشم و رفتار پرخاشگرانه برای به کرسی نشاندن حرف خود استفاده میکنند.
باهوشها معمولاً توانایی گذاشتن خود به جای دیگران را دارند. با این کار، درک دیدگاههای دیگران دیگر دشواری چندانی برایشان ندارد.
با این حال، برای کم هوشها تصور اینکه کسانی هستند که نظری متفاوت از آنها دربارهی موضوعی دارند و بنابراین با آنها موافق نیستند، دشوار است.
همهی ما گهگاه خودخواه میشویم، امری که کاملاً طبیعی و انسانی است. تنها نکتهی مهم در اینجا این است که یک نقطهی تعادل میان نیاز به دنبال کردن اهداف و نیازهای خود و نیاز به واکنش نشان دادن به احساسات اطرافیان مان وجود دارد.
باهوشها سعی میکنند برای دیگران انگیزه و کمک باشند. آنها به این دلیل این کار را انجام میدهند که از تحت الشعاع قرار گرفتن ترسی ندارند. آنها از میزان سالمی از اعتماد به نفس برخوردارند و هوش کافی برای برآورد تواناییهای خود را دارند.
کم هوش ها، اما اغلب دیگران را کوچک میکنند تا خودشان بهتر به نظر برسند. این افراد معتقدند از همه بهترند و به سرعت دیگران را پیشداوری میکنند. اینها نشانهی هوش نیست.
بسیاری از زیست شناسان معتقدند توانایی ما انسانها در همکاری با یکدیگر، نقش قابل توجهی در تکامل مان داشته است؛ بنابراین شاید بزرگترین نشانهی هوش، داشتن قدرت همکاری با دیگران باشد.