وقتی انتقاد میشود که تورم دولت سیزدهم بالاست، پاسخ میدهند در دولت گذشته خیلی بیشتر بود؛ هنگامی که گفته میشود مدیریت فلان وزارتخانه ضعیف است، میگویند در دولت هاشمی بدتر بود.
محمد مهاجری در اعتماد نوشت: وقتی انتقاد میشود که تورم دولت سیزدهم بالاست، پاسخ میدهند در دولت گذشته خیلی بیشتر بود؛ هنگامی که گفته میشود مدیریت فلان وزارتخانه ضعیف است، میگویند در دولت هاشمی بدتر بود؛ این روزها که سخن از فساد بیاندازه بزرگ در دولت رییسی به میان میآید جواب میشنویم که دولت روحانی هم با فساد مبارزه نمیکرد.
این پاسخها که غالبا با رویکرد توجیه و با هدف فرار به جلو بیان میشود چقدر قابل اعتناست؟ و افکار عمومی را چه اندازه قانع میکند؟ یادمان هست در سالهای ۸۴ و ۸۸ که آقای احمدینژاد نامزد ریاستجمهوری شد در تبلیغات انتخاباتی، همه پیشینیان را دزد و فاسد و ناکارآمد معرفی نمود و چنین وانمود کرد که گویی آسمان سوراخ شده و او به عنوان برکت از عالم بالا به زمین نزول کرده است.
دیری نپایید که حامیان او دریافتند چه کلاه گشادی سرشان رفته. از یکطرف صدها میلیارد دلار درآمد ارزی کشور حیف و نابود شد و اقتصاد مملکت به فنا رفت و از سوی دیگر مشخص گردید شعارهای مقدسمآبانه او خالیبندی بوده و ربطی به ارزشهای انقلاب و نظام نداشته است. دوستان اصولگرا حتی چنین تحلیل میکردند که اگر احمدینژاد بر مدار درست حرکت میکرد، هیچوقت دوباره قدرت به دست جریان رقیب نمیافتاد و حسن روحانی رییسجمهور نمیشد.
به همین دلیل نیز تلاش فراوانی صورت گرفت تا در انتخابات ۱۴۰۰ سر و کله یک معجزه دیگر هزاره سوم پیدا نشود و فردی به ریاستجمهوری برسد که مزایای رییس دولتهای نهم و دهم را داشته باشد و نقایص او را نه. آقای ابراهیم رییسی چنین گزینهای بود و به نظر میرسد دستکم در آن مقطع دوستان اصولگرا اشتباه نکرده بودند. او با بستهای از شعارها و وعدهها پا در میدان گذاشت که مجموع آنها باب طبع مخالفان روحانی بود. بعد از انتخابات، دولتی شکل گرفت که از نظر جریان اصولگرا، غربزده و لیبرال و واداده و معتقد به اقتصاد بازار و اشرافی و شیفته برجام و دوست کدخدا و نفوذی و غیرانقلابی نبود.
ضمن اینکه برای بحرانهای کشور برنامه داشت و از نیروی انسانی مقتدر و انقلابی هم برخوردار و از همه مهمتر با قوای دیگر و نهادهای فرادولتی همنوایی و همراهی داشت و در یک جمله، دولت کاملا یکدست بود.
با این تعریف، همافزایی کافی و لازم ایجاد شده بود. خب با این ویژگیها، دیگر هیچ بهانهای برای ناکامی پذیرفته نیست بهخصوص که خالصسازان نیز هرگونه مانع را از سر راه برداشتند. به این ترتیب هیچ مطالبهای از این دولت با این توجیه که دولتهای پیشین فلان و بهمان بودهاند یا مثلا آنها کارها را خراب کردهاند و ساختنش کار زمانبری است، نمیتواند بر زمین بماند، بنابراین اگر گفته میشود که چرا فساد ۳.۷ میلیاردی فقط در واردات یک قلم کالا به وجود آمده دولت سیزدهم نمیتواند آن را به گردن دیگران بیندازد، چون هیچ مانعی برای روند صحیح کارها وجود نداشته. تحریمها کاملا دور زده شده، روابط بینالملل بسیار بهبود یافته و با عضویت در پیمان شانگهای و بریکس، رشد اقتصادی و فروش بالای نفت و گسترش بینظیر صادرات و رشد ۷ درصدی، هر موفقیتی کاملا در دسترس است.
با این مختصات، دولت رییسی با هیچ یک از دولتهای پیشین قابل مقایسه نیست و اصطلاحا «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری». پس هر توقعی که برآورده نشود یا هر وعدهای که بر زمین بماند تنها با یک توضیح قابل توجیه است: «یکدستسازی شکست خورده و ترکیب کنونی دولت ناکارآمد است، برنامههایش رویایی و عملکردش پرنقصان است.» آیا حاضریم این گزاره را بپذیریم ما اصولگراها؟