این که نیروهای انسانی ما به کشورهای مختلف و به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس مهاجرت میکنند، سابقهای طولانی دارد و از سالهای پیش از انقلاب نیز، شاهد این بودیم که انبوهی از نیروهای انسانی ما در دیگر کشورها بودند. اگر بخواهیم به مزیت این موضوع فکر کنیم این است که افراد شاغل در کشورهای اطراف، چون معمولا خانوادههایی داخل کشور دارند یا تعلقاتشان داخل کشور است، مبالغی را به داخل کشور میفرستند. درواقع این نوع مهاجرت برای کشور درامدزایی دارد. اما نوعی از مهاجرت که هم نیروی انسانی میرود و هم منافع ناشی از اشتغال این نیروی انسانی به داخل کشور بر نمیگردد، بدترین نوع مهاجرت است. در حال حاضر بین اروپا و ایالات متحده، مهاجرت نیروی انسانی رایج است. اما این مهاجرت چرخشی است یعنی سرمایههای مالی و انسانی بین کشورهای مختلف در گردش است.
فرارو-28 آذرماه، روز جهانی مهاجران است؛ روزی که توسط یونسکو نامگذاری شده و یک رویداد سالانه است. اگرچه از مهاجرت اقشار مختلف تحصیلکرده و یا افرادی با مهارتهای فنی، آمار دقیقی در دست نیست، اما دادههای منتشر شده از سوی رصدخانه مهاجرت ایران نشان میدهد که در دو سال اخیر، آمار ایرانیانی که مهاجرت کرده اند، نسبت به ۳۰ سال پیش تقریبا دو برابر شده است.
به گزارش فرارو، به گفته «حسینعلی شهریاری»، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس،طی دو سال گذشته، ۱۰ هزار پزشک از ایران مهاجرت کردهاند. اما فقط نیروهای متخصص نیستند که از ایران مهاجرت میکنند، طی سالهای اخیر، کارگران و نیروهای ماهری مثل کارگران بخشهای فنی از جمله جوشکارها و برقکارها نیز به امید کار بهتر و حقوق بیشتر دلاری از ایران مهاجرت کرده اند. در کنار مهاجرت بزرگسالان، این روزها پدیده مهاجرت تحصیلی دانش آموزان نیز رو به فزونی گذاشته است و برخی کشورهای همسایه اقدام به جذب دانش آموزان ایرانی میکنند.
همچنین طبق بررسیهای سالنامه مهاجرتی ایران (که در سال گذشته منتشر شد)، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ میلادی، در اروپا و آمریکای شمالی و ترکیه، بهطور متوسط سالانه حدود ۸۶ هزار ویزا یا اجازه اقامت غیرتوریستی برای ایرانیان صادر شده. بدون احتساب کشور ترکیه، جریان مهاجران ایرانی به دیگر مقاصد مورد اشاره، سالانه در حدود ۶۵ هزار نفر بوده است. از سوی دیگر ایران مهاجرپذیری قابل توجهی دارد. نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغانها به اروپا نیز به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر جریان مهاجرت است. محمود امتی، نائب رئیس هیات مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و افغانستان درباره روند مهاجرت افغانها به ایران گفت: «از حدود دو ماه پیش و در پی خدشهدار شدن روابط افغانستان و پاکستان بسیاری از افغانستانیها مجبور شدند مرزهای ایرانی را جایگزین مرزهای پاکستانی کنند.»
اوایل مهرماه بود که احمد وحیدی، وزیر کشور گفت: «حدود ۵ میلیون اتباع افغانی در کشور حضور دارند و نسبت به ساماندهی اتباع خارجی اقدام خواهد شد. اتباع غیر قانونی باید به کشور خود بازگردانده شوند و کسانی که مجوز حضور دارند باید ساماندهی شوند.» طی هفته گذشته نیز، یحیی رمضانی، معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان کرج، به صاحبان و گردانندگان رستورانها و کافیشاپهای این منطقه اخطار داد که طی ۲۴ ساعت، نسبت به خروج مهاجران افغانستانی غیرمجاز اقدام کنند و در صورت تداوم استفاده از اتباع افغان غیرمجاز، واحد صنفی آنها پلمب خواهد شد. پیشازآن در خردادماه امسال خبر ممنوعیت ورود افغانها به ۱۶ استان کشور ازجمله اصفهان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران، سیستانوبلوچستان، هرمزگان و همدان اعلام شده بود.
با این شرایط و با توجه به روند مهاجرت از ایران به سایر کشورها و از سایر کشورها به ایران، پرسشهایی مطرح است از جمله این که؛ مزایا و معایب مهاجرت برای کشورمان شامل چه مواردی است و چگونه میتوان مهاجرت را وارد مسیری سودآور کرد؟ مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
مرتضی افقه به فرارو گفت: «کشورهای پیشرفته اروپا، در مراحل اولیه پیشرفت خود، با توجه به این که سرعت شهرنشینی و صنعتی شدن بیشتری نسبت به سرعت روستا/شهری (مهاجرت از روستاها به شهر) داشتند، به سراغ مستعمرههای سابق خود رفتند. اکنون کشورهایی مثل انگلستان و فرانسه، هر یک، اقلیتی دارند که به دوره انقلاب صنعتی مرتبط است. دورانی که این کشورها نیاز به نیروی انسانی داشتند. در آن دوران عمدتا نیروهای انسانی ساده مدنظر بود. اما هر چه به تاریخ امروز نزدیکتر میشویم، همچنان نقش نیروی انسانی، به شکلی پررنگ وجود دارد. اروپا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند از جمله مناطقی هستند که نسبت سرمایه به نیروی انسانی بالایی دارند (یعنی هم سرمایه و هم زمین نسبتا زیادی دارند، اما نیروی انسانی زیادی ندارند). تفاوت این وضعیت با مراحل اولیه توسعه این است که اکنون نیروهای مهاجر به شکل گزینشی انتخاب میشوند. کانادا، نیروهای انسانی متخصصی را که به سرعت و مستقیما تولید ملی را افزایش دهند میپذیرد. برای مثال پذیرش مهاجر با سن بین ۲۰ تا ۴۵ سال، حداقل لیسانس و سه سال تجربه کاری مرتبط با آن لیسانس، همراه با تسلط بر زبان انگلیسی از شروط پذیرش در این کشور است؛ یعنی جذب نیروهای انسانی حساب شده و مبتنی بر نیازهای کشور.»
وی افزود: «بر این اساس، مهاجرتهای این سال ها، «مهاجرتهای کور» نیست. مهاجرتهای کور کمکی به کشورهای میزبان نمیکند. در ایران نیز ممکن است ما با مشکل کمبود نیروی انسانی مواجه شویم یعنی بودجه و منابع طبیعی داشته باشیم، اما نیروی انسانی کمی داشته باشیم، گرچه هم اکنون با این شرایط مواجه نیستیم و بیشتر، «فرستنده مهاجر» هستیم. به هر حال اگر مهاجرانی که به کشور ما وارد میشوند (عمدتا افغان و بعضا عراقی)، در کشور ما حل شوند، بخش قابل توجهی از نیازهای نیروی انسانی کشور ما را تامین میکنند. این نیروها اغلب سختکوش هستند و حقوق کمتری نسبت به نیروهای داخل کشور میگیرند و حتی بیمه نیز به این افراد تعلق نمیگیرد. به همین دلیل برخی از کارفرماهای داخلی و حتی شهرداری به سراغ جذب و استخدام این نیروها میروند. از این منظر که این افراد در کارهای سخت، کوشا هستند، میتوانیم بگوییم پذیرش این مهاجران مثبت است. اما به لحاظ بعد منفی، انفعال ایران در قبال مهاجران را بسیار منفی میبینم. ایران مدام با مهاجرتهای ناخواسته رو به رو است که همه این مهاجرتها لزوما به نفع اقتصاد کشور نیست. حتی شاید ناچار باشیم بخشی از تولید ملی را نیز برای مدیریت این افراد استفاده کنیم.»
این اقتصاددان گفت: «ما گروهی از نیروهای متخصص، کارامد و با تجربه را دفع میکنیم. از این بابت نیز به شدت لطمه میخوریم. هم اکنون بخش صنعت و خدمات ما نمیتواند نیازهای نیروی انسانی و نیروهای متخصص خود را تامین کند. حتی به رغم این که ما در دو دهه اخیر، سرمایه گذاریهای زیادی در حوزه نیروی انسانی کردیم، اما به دلیل بی تدبیریها با مهاجرت گسترده رو به رو شدیم. این گروه از نیروهای انسانی (قشر متخصص) با توجه به تخصص و اطلاعاتی که دارند توقعاتی نیز دارند. برای مثال مایلند برخی آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را داشته باشند که در ایران چندان محسوس نیست. حتی در جذب همین نیروهای انسانی که هم اکنون وارد کشور میشوند، برنامه ریزی شده و حساب شده عمل نمیکنیم. گویی از روی ناچاری مجبور شده ایم انبوهی از نیروهای انسانی را از دیگر کشورها بپذیریم. این در حالی است که نیروهای با تجربه، وطن دوست و متخصص را از دست میدهیم.»
وی افزود: «این که نیروهای انسانی ما به کشورهای مختلف و به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس مهاجرت میکنند، سابقهای طولانی دارد و از سالهای پیش از انقلاب نیز، شاهد این بودیم که انبوهی از نیروهای انسانی ما در دیگر کشورها بودند. اگر بخواهیم به مزیت این موضوع فکر کنیم این است که افراد شاغل در کشورهای اطراف، چون معمولا خانوادههایی داخل کشور دارند یا تعلقاتشان داخل کشور است، مبالغی را به داخل کشور میفرستند. درواقع این نوع مهاجرت برای کشور درامدزایی دارد. اما نوعی از مهاجرت که هم نیروی انسانی میرود و هم منافع ناشی از اشتغال این نیروی انسانی به داخل کشور بر نمیگردد، بدترین نوع مهاجرت است. در حال حاضر بین اروپا و ایالات متحده، مهاجرت نیروی انسانی رایج است. اما این مهاجرت چرخشی است یعنی سرمایههای مالی و انسانی بین کشورهای مختلف در گردش است. همچنین در دیگر کشورها تمهیداتی برای شرایط اضطراری در نظر گرفته میشود. برای مثال بانکها به محض این که می بینند، سرمایههای مادی در حال خروج از کشور است، روی نرخ بهره یا دیگر متغیرهای اقتصادی کار میکنند تا جذب سرمایه هم داشته باشند. همچنین، اگر سرعت مهاجرت نیروی انسانی، افزایش پیدا کند، مشوقهایی میگذارند تا نیروهای انسانی را از دیگر کشورها جذب کنند. یعنی برنامه ریزی حرف اول را میزند. خروج نیروهای انسانی از کشور در شرایطی میتواند مفید باشد که همه یا بخشی از سود این خروج به کشور برگردد. در غیر این صورت مهاجرت به نفع و مطلوب هیچ کشوری نیست و به معنای واقعی کلمه ضرر است.»