نام ناصر طهماسب نامی تا همیشه بزرگ در صنعت سینمای ایران باقی خواهد ماند.
یکی از موارد عجیبی که در ساعات ابتدایی انتشار خبر درگذشت طهماسب در شبکههای اجتماعی شاهدش بودیم، شیوه انتقاد چند فعال و بازیگر سینما نسبت به گویندگی مستندهای سیاسی ناصر طهماسب بود.
به گزارش فرهیختگان، این روزنامه در حمایت از دوبلور تازه فوت شده نوشته: یکی از موارد عجیبی که در ساعات ابتدایی انتشار خبر درگذشت طهماسب در شبکههای اجتماعی شاهدش بودیم، شیوه انتقاد چند فعال و بازیگر سینما نسبت به گویندگی مستندهای سیاسی ناصر طهماسب بود. طهماسب در سالیان اخیر برای چند مستند تلویزیون گویندگی کرده بود و این به مذاق کسانی که مستندها را نمیپسندیدند خوش نیامده بود و همین بهانهای شده بود تا به زبانی کنایی به این هنرمند حمله کنند. ناصر طهماسب توانایی منحصربهفردی در شکل دادن صدا برای کاراکترهایی با نقشهای پیچیده سینمایی داشت و جزء گزینههای اول برای گویندگی مستند بود. رنگ و حجم صدا و همچنین وسعت صدای طهماسب، این امکان را به مستندساز میداد که حس و جانمایهای کار را به مخاطب منتقل کند.
واضح است که مستندساز برای جان بخشیدن به اثر خود، سراغ بهترینهای حوزه هنر برود و انتخاب صدای ناصر طهماسب برای یک مستند خیلی عجیب به نظر نمیرسد و اتفاقا مایه مباهات آن کار است، اما نکته عجیب ماجرا این است که چطور عدهای در نهایت بیاخلاقی نسبت به درگذشت یک هنرمند، این چنین رفتار انتقامجویانه داشته باشند. وقتی میتوانیم پایبندی به اخلاقیات را مایه افتخار بدانیم که ذینفع این وضع نباشیم. اگر وقتی خط و خشی به منافعمان افتاد توقع جبران و عذرخواهی داشته باشیم و از این رهگذر منادی اخلاقیات بشویم، اما وقتی خط و خشی به منافع و حقوق دیگران انداختیم یا ناخنکی به سهم دیگران زدیم اخلاقمداری را فراموش کنیم واضح است که از ابتدا هم متخلق نبودهایم.
اگر وقتی عنوان شد یکی از دلایل تعطیلی برنامه «هفت» جیرانی میزگردی ستایشآمیز نسبت به داریوش مهرجویی بود و یک جریان تندرو تجلیل از او را برنتابید، همگی دست به دامان خطابههای آهنگین اخلاقی شدیم و در مقابل وقتی هنرمندانی شاخص از جریان سیاسی مقابل فوت کردند، نهتنها در تسلیتگویی ساکت ماندیم، بلکه برخلاف عادت چند هزار ساله ایرانیان که رعایت ادب در برابر تازه درگذشتگان است، شروع کردیم به عقدهگشاییهای زشت نه یک انسان اخلاقمدار، یک بازندهای هستیم در حال جیغ کشیدن.
هم در مورد خانم پروانه معصومی و هم در مورد ناصر طهماسب با این جیغ کشیدنها و عقدهگشاییها زیاد برخورد کردیم و اگرچه اینها آزار دهنده و روحخراش است، اما در عوض پرده جدیدی از چهره مدعیان دیروزین اخلاق برداشت و آنها را به ما شناساند. آنها دیروز که صاحبان اصلی میدان بودند مرتب دعوی اخلاق داشتند تا بقیه را به مراعات با خودشان وا بدارند، اما امروز که حس میکنند تمام شدهاند و نسل جدیدی در راه است به شکلی غافلگیرکننده و حیرتانگیز نهتنها مرام اخلاقی را ترک کردهاند، بلکه به هارترین لمپنیسم روی میآورند.
نام ناصر طهماسب نامی تا همیشه بزرگ در صنعت سینمای ایران باقی خواهد ماند. در همین چند ساعت بسیاری از سینماگرانی که رابطه خوبی با مدیریت سینمایی ندارند طهماسب را سرمایه عظیم و بدون جایگزینی خواندند که نبود او خلأیی بزرگ در هنر دوبله این سرزمین رقم خواهد زد.
طهماسب بهواسطه تمام خدماتی که از نخستین روزهای شکلگرفتن دوبله سنتی در ایران رقم زد به هنرمند برجسته و طرازاولی تبدیل شده که نبود او آینده این عرصه را با نگرانیهایی مواجه خواهد کرد. اگر چه ناصر طهماسب در تمام این سالها با کارهای خود یک کلاس درس ماندگار برای تمام هنرجویان این شاخه به یادگار گذاشت و البته که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم هم شاگردان بسیاری را در این عرصه تربیت کرد، اما باید بدانیم هیچیک از این شاگردان که امروز خود اساتید این حوزه هستند، نمیتوانند یک ناصر طهماسب باشند و این، نگرانی و زنگ هشداری برای هنر صنعت دوبله ایران است.