طرحهای ضربتی با اصطلاح جمعآوری کودکان کار، چیزی که طی این سالها بارهای بار مورد نقد جدی فعالان اجتماعی قرار گرفته، ولی همچنان در دورههای مختلف دوباره اجرا میشود. حتی در روزهای گذشته هم شهردار تهران وعده داد معتادان متجاهر و کودکان کار در پایتخت تا اواخر امسال جمعآوری میشوند. همچنین اعلام کرده بود تلاش میکنیم با اجرای یک برنامه هماهنگ که از اول دی آغاز میشود، چهره شهر تهران را از دو آسیب معتادان متجاهر و کودکان کار کامل پاک کنیم، تا عید پرونده این آسیبهای ظاهری شهرمان را ببندیم.
به گزارش شرق، اینها در حالی است که طرحهای ضربتی جمعآوری کودکان جز صرف هزینه و ایجاد آسیب بیشتر برای کودکان هیچ فایده دیگری نداشته و با اشاره به افزایش فشارهای اقتصادی سالهای اخیر به تعداد این کودکان کار در سطح شهر اضافه شده است.
پریسا پویان، مدیر مؤسسه یاریگران کودک کار پویا، یکی از فعالان حاضر در محلات آسیبدیده شهر تهران است که طرحهای جمعآوری را راهحل این آسیب نمیداند و حتی نسبت به برخی اظهارات مسئولان درباره عضویت کودکان کار در باند و وجود مافیا نقدهای جدی مطرح میکند و اعلام میکند، همه کودکانی که در این سالها دیده دارای خانواده هستند و تاکنون شاهد باند یا مافیای کار کودک نبوده است. پویان در ادامه به «شرق» میگوید: «هر بار شهرداری، سازمانها و وزارتخانهها اعلام کردند کودکان کار مربوط به یک باند هستند؛ درصورتیکه طبق آنچه من در این سالهای فعالیتم دیدم، این موضوع به نظرم صحت ندارد. من و همه کسانی که در حوزه کودک، کار کردند حتی یک مورد هم ندیدیم که کودکی در یک باند باشد بلکه تمام این کودکان خانواده دارند. یعنی حتی اگر مادر و پدر هم نداشته باشند اتفاقا اینها باز هم در خانواده هستند، مثلا با پدربزرگ، مادربزرگ یا عمو و خاله زندگی میکنند.
پویان در بخشی از صحبتهایش به گروههای زبالهگرد اشاره میکند و میگوید: «درحالحاضر تنها بچههای زبالهگرد تحت یک گروه کار میکنند که آنهم باند نیست بلکه یک مافیا برای گرداننده آنها است که در ایران یک تشکیلات بزرگ و پیچیده دارند. حتی اگر این بچهها عضو باند هم باشند، چرا سردسته این باندها را نمیگیرند؟ مگر برای دولت این کاری دارد؟ چرا از کودکان شروع میکنند؟ شاید ردههای پایین تصمیمگیر خیلی از این مسائل اطلاع نداشته باشند، اما در ردههای بالای تصمیمگیر کاملا از این موضوع اطلاع دارند. حال با گرفتن این کودکان و به قول خودشان جمعآوری آنها فقر هم از بین خواهد رفت؟».
این فعال اجتماعی اضافه میکند: «دغدغه شهرداری حتی حل موضوع کودکان کار در سطح شهر نیست. آنها میخواهند صورتمسئله را پاک کنند؛ یعنی حضور کودکان کاری که در سطح شهر هستند، مبلمان شهری را برای آنها خراب میکند و از نظرشان وجود کودکان کار شهر را زشت کرده و دنبال حل معضل نیستند. این افراد حتی در برابر کودکان زبالهگرد هم هیچ اقدامی نکردند. ما بارها گفتیم که یکی از سختترین اشکال کار کودک زبالهگردی است، اما چرا جلوی مافیای زباله نمیایستند؟ چون آنها به این اندازه فقر را به نمایش نگذاشتهاند. قطعا با چند طرح ضربتی و دستگیری کودکان نمیتوان این قضیه را فیصله داد. اصلا با وجود بودجهای که برای این کار گذاشتند، چنین طرحی کارآمد نیست. آنها فقط با گرفتن دورهای این بچهها آنها را دچار آسیب بیشتر میکنند، این بچهها را درگیر میکنند، چون با وجود شرایط دستگیری و حضور کودکان در آن ونها و بردن آنها در مراکزی که اصلا امکان نگهداری بچهها در آن نیست، شرایط سختی را برای این کودکان فراهم میکنند. من هنوز عکس بچهها را که در سریهای قبل بازداشت شدند، دارم که همه کنار هم با یک پتو روی زمین خوابیده بودند. آنها نیرو و امکانات کافی ندارند و حتی گویا غذای کافی هم به بچهها ندادند. در بدو ورود هم سر همه بچهها را تراشیده بودند. اینها چه رفتارهایی است که با این کودکان آسیبدیده انجام میشود؟ این کارها فقط ترومای این کودکان را زیاد میکند. این کارها کاملا آرامش کاری سازمانهای مردمنهاد را به هم میزند و درعینحال منجر به آسیب بیشتر برای کودک است که گاهی حتی جبرانناپذیر خواهد بود».
بسیاری از فعالان حوزه کودک نسبت به کلمه جمعآوری برای کودکان کار انتقاد دارند و پویان هم در ادامه صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند و میگوید: «درنهایت بودجهای صرف میشود که باز همین آش و همین کاسه است. از الفاظی مثل جمعآوری و پاکسازی برای کودکان استفاده میکنند که واقعا الفاظ زشتی است. جمعآوری مخصوص زباله است و پاکسازی مخصوص چیزهای زشت است. حتی اگر شاهد کودکان درگیر فقر هم باشیم باز حق نداریم از الفاظ زشت برای آنها استفاده کنیم. نام این کار دستگیری است، آنها این بچهها را در بدترین شرایط دستگیر و نگهداری میکنند و بعد هم آنها را آزاد میکنند. هر بار که درباره کودک کار صحبت میشود، فقط به کودکان سر چهارراه اشاره میشود؛ درصورتیکه این کودکان حتی بچههای خیابانی هم نیستند، چون کودکان خیابانی بچههایی هستند که شبانهروز در خیابان زندگی میکنند. اینها بچههای کار در خیابان هستند، درنهایت هم به کارهای زیرزمینی و کارگاهی رجوع میکنند. این بچهها ساعت کاری ندارند و به شکلهای مختلف متحمل آسیب هستند. در نظر داشته باشید که در کارهای مخفی آسیب وارده به این بچهها بسیار بیشتر است؛ درصورتیکه چرا برای آن بچهها کاری انجام نمیشود؟ چون به نظر میرسد اصلا مشکل فقر و کار کودکان نیستند بلکه میخواهند مبلمان شهر را از کودکی که این فقر را به نمایش گذاشته عاری کنند».
بعد از اظهارات علیرضا زاکانی، شهردار تهران، درباره کودکان کار و طرح جمعآوری آنها، انتقادات به این موضوع بسیار زیاد شد. یکی از منتقدان این اظهارات حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، بود که تجارتنیوز با اشاره به اینکه مجموع آمارهای برآوردی که استانداری تهران و یکی از اعضای شورای شهر تهران اعلام کرده، نشان از جمعیت ۹۵ هزار نفری تعداد معتادان و کودکان کار در خیابانهای تهران دارد. در گفتگو با چلک اشاره کرده بود: «امکان ندارد که شهرداری بتواند معتادان و کودکان کار خیابانی را شناسایی و جذب کند. تا ریشه فقر خشک نشود، وعده زاکانی عملی نیست. در سالهای اخیر به واسطه شرایط اقتصادی و فقر رو به رشد، رهاشدگی معتادان، سالمندان و... در خیابانها بیشتر شد. عواملی که باعث میشود افراد کودک کار شوند یا... همچنان وجود دارند. عمده این عوامل هم فقر و مشکلات اقتصادی است. فقر با هیچکس شوخی ندارد. تاکنون هیچکس نتوانسته این افراد را شناسایی و توانمند کند و هیچکس هم نمیتواند این کار را انجام دهد. البته شهرداری هم مراکز نگهداری از این افراد را تقویت کرده و در این زمینه فعالیت خوبی هم داشته است. پیشبینی من این است که در آینده روند خیابانخوابی و رهاشدگی زنان، سالمندان، بیماران روان، افراد دارای معلولیت در خیابان بیشتر میشود. چون فقر در حال رشد است. یکی از مظاهر رشد فقر همین کودکان کار و خیابانی، معتادان خیابانی، بیخانمانی، مفاسد و... است. ما هم از این قضیه مستثنا نیستیم».
باطلبودن چرخه این قبیل طرحها بارهای بار رسانهای شده و حتی ایسنا هم در مطلبی بیان کرده بود؛ طرح پاکسازی معتادان متجاهر در محلههای آسیبخیز از سال ۹۷ اجرا و طی آن حدود ۷۰ هزار معتاد متجاهر و افراد ناهنجار از محلههایی مانند مولوی، هرندی و شوش تهران جمعآوری شده؛ علاوهبراین با نگاهی به دیگر آمارهای ارائهشده مسئولان ازجمله وجود ۲۰ هزار معتاد متجاهر در تهران یا ۹ هزار معتاد «رهاشده» در پایتخت، به نظر میرسد موضوع ساماندهی معتادان متجاهر در دور باطلی گرفتار شده که با وجود مشخصبودن وظایف دستگاهها، هنوز مسیر برای متولیان امر روشن نیست.
هر سال و در مدیریت هر دوره از شهرداری، چند ماه یک بار و مخصوصا نزدیک به سال جدید، طرحهای ضربتی برای دستگیری و بهاصطلاح جمعآوری کودکان کار شدت میگیرد. با وجودی که این طرحها تاکنون منجر به کاهش آسیب کار کودک و کارتنخوابی نشده، اما هر سال شاهد اجرای آن هستیم. حتی اجرای این طرحها برای جمعآوری افراد کارتنخواب هم تأثیر چندانی نخواهد داشت؛ زیرا به باور بسیاری از فعالان و کارشناسان این حوزه، این طرحها کار را برای مددکارهای منطقه سختتر میکند، چون این افراد بعد از آزادی با شدت بیشتر شروع به مصرف مواد میکنند و مهمتر از آن، اعتمادشان به فرد بیرون از منطقه پاتوق را برای کمکرسانی کامل از دست میدهند. با این وجود شاهد پراکندهشدن آنها و سختشدن دسترسی به آنها خواهیم بود. اینها مسائلی است که بارهای بار در رسانهها منتشر شده و حتی توسط کارشناسان راهکارهای عملی آن هم اعلام شده است. حتی دادستان وقت در سال ۹۷ هم نسبت به این چرخه باطل طرحهای جمعآوری معتادان انتقاد کرده بود. جعفر دولتآبادی در یکی از نشستهایی که همان سالها با موضوع ساماندهی معتادان متجاهر برگزار میشد اعلام کرده بود: «بر اثر اعتراضات مردم یا درخواست مسئولان و مشکلاتی که در این زمینه ایجاد میشود، معتادان متجاهر جمعآوری شده و برای مدتی از نظرها پنهان میشوند؛ اما دوباره به شهر باز میگردند. چرخه باطل جمعآوری معتادان مصداق برخورد سطحی با این مشکل است و صدق عبارت جمعآوری درباره انسانهایی که به عمد یا با غفلت دچار آسیب شدهاند، صحیح نبوده و مناسب است از لفظ ساماندهی درباره آنان استفاده شود تا آثار آن برای این افراد بیشتر مورد توجه قرار گیرد. باید برای اشتغال معتادان پس از بهبود برنامهریزی کرد و بازگشت این افراد به زندگی اجتماعی موفقیت بزرگی است و این چرخه باطل را خنثی میکند». همچنین در بخشهای دیگر صحبتش اشاره کرده بود: «باید از زمانی که دستور قضائی برای ساماندهی معتادان متجاهر صادر میشود و تا زمانی که در مراکز خاص نگهداری میشوند، اقداماتی برای درمان، حرفهآموزی و آمادگی آنان برای بازگشت به جامعه انجام شود. این چرخه باطل زمانی اصلاح میشود که در دوران ساماندهی، تغییر و تحول رفتاری در این افراد رخ دهد به این معنا که از آماج اعتیاد دور شوند و ترک اعتیاد کنند و سرانجام به زندگی اجتماعی باز گردند. بازگشت اجتماعی معتادان متجاهر هزینهبردار است، با وجود هزینههایی که اجتماعیکردن معتادان در بر خواهد داشت، سازمان بهزیستی و دیگر دستگاههای فرهنگی و اجتماعی باید در این زمینه اقدامات لازم را برای تأمین سلامت جسمی و روحی این افراد انجام دهند. بازگشت این افراد به جامعه که برچسبهای مجرمانهای به آنها خورده و جامعه بهسادگی آمادگی پذیرش آنها را ندارد، کاری دشوار و هزینهبردار است که مستلزم ایفای نقش بیشتر دستگاههای آموزشی و فرهنگی در این زمینه است». اما همچنان این طرحها در سال بعد از آن هم اتفاق افتاد، طرحی که چند سمن هم به همکاری با دولت برای جمعآوری اقدام کردند. همان سال محمد لطفی فعال حوزه کودکان گفته بود: «دولت ۳۰ مرتبه این طرح را اجرا کرده و شکست خورده است به صورتی که امروز جامعه و فعالان اجتماعی نسبت به این طرح بدبین و حساس شدهاند؛ در چنین شرایطی خود دولت حاضر نیست به تنهایی دست به این اقدام بزند، اما اکنون یک سمن به همراه یک کلینیک مددکاری پذیرفتهاند که مسئولان دولتی را برای اجرای چنین طرحی همراهی کنند. آیا اجرای این طرح میتواند فقر را از بین ببرد؟ علت وجود کودکان کار چیست؟
در این خانوادهها معمولا اگر پدر کار نمیکند بیمه بیکاری نمیگیرد و اگر کار میکند دستمزد پایینی دارد. در واقع درآمد خانواده کفاف هزینهها را نمیدهد؛ موضوعی که علت اصلی وجود کودکان کار در خیابان است. برای دستگیری بچهها تعقیب و گریز رخ میدهد و برخی از بچههای ما که دستگیر شدهاند گزارش دادهاند که از آنها اسکن عنبیه گرفته شده است. برای چنین اقداماتی معمولا مسئله شناسایی این کودکان در صورت دستگیری دوباره را مطرح میکنند تا در چنین شرایطی اگر کودک تبعه بیگانه است رد مرز شده و اگر ایرانی است و در خیابان دستگیر میشود با خانوادههای آنها برخورد جدیتری صورت گیرد. بهتر است به جای این برخوردهای مقطعی مسئله به صورت ریشهای حل شود یعنی وضعیت اقتصادی را بهبود بخشیده و دستمزدها را افزایش دهیم؛ شاید سیاستگذاری در تأمین نیروی کار ارزان برای سرمایهداران است. اگر این مسئله تغییر کرده و عدالت اجتماعی در جامعه برقرار شود، باقی مسائل ازجمله موضوع کودکان کار حل خواهد شد».
با این وجود همه کارشناسان این حوزه بر این باورند که علت اصلی کار کودکان و حتی افزایش کارتنخوابی در برخی مناطق، به موضوع اقتصاد جامعه برمیگردد و با حل ریشهای موضوع دیگر شاهد این نوع آسیبها در سطح شهر نخواهیم بود.