bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۹۵۶۳۸

یک زجر تاریخی در خانه هنرمندان ایران

یک زجر تاریخی در خانه هنرمندان ایران

«وقتی آنقدری که باید یکدیگر را زجر داده‌ایم»، نمایشی است که این روز‌ها در «تماشاخانه استاد انتظامی» در «خانه هنرمندان ایران» به روی صحنه می‌رود. سالنی که به اندازه بزرگی نام استاد انتظامی، کوچک است، اما غنیمتی برای به روی صحنه رفتن نمایش‌ها و مضامین عمیق‌شان.

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۷ - ۱۰ دی ۱۴۰۲

این نمایش را مجتبی جدی کارگردانی کرده است، با نمایشنامه‌ای از مارتین کریمپ نویسنده بریتانیایی که از مطرح‌ترین نمایشنامه‌نویسان معاصر دنیا به شمار می‌رود. منتقدان ادبی دنیا کریمپ را در زمره نویسندگان پست‌مدرن و تئاتر او را تئاتر تهاجمی می‌دانند. نگاهی به پیشینه این نمایشنامه، نشان می‌دهد که این اثر کریمپ، با نگاهی مدرن تلاش دارد مساله‌ای تاریخی را که در طول قرن‌ها همچنان زنده است، به چالش بکشد.

سارا مالكي در اعتماد نوشت: این نمایش اقتباسی است از رمان «پاملا یا پاداش پاکدامنی» نوشته ساموئل ریچاردسون بریتانیایی در قرن ۱۸ میلادی، اما مضمون اصلی آن سال‌ها قبل، یعنی در قرن ۱۲ میلادی توسط شاعر پرآوازه ایرانی «نظامی گنجوی» در قالب منظومه عاشقانه «خسرو و شیرین» به رشته تحریر درآمده است. «خسرو و شیرین» از معدود آثاری به شمار می‌رود که در آن به «جایگاه و حقوق انسانی زن» اهمیت ویژه‌ای داده شده است.

نمایش «وقتی آنقدری که باید یکدیگر را زجر داده‌ایم» تجربه‌ای تاریخی را به روی صحنه می‌برد که در بسیاری جوامع از جمله جامعه ایران امروز، هنوز گره‌های بی‌شماری از آن کور مانده است. بازی پوریا شکیبایی و نازنین حشم‌دار در این نمایش به خوبی توانسته است فضای پرتنش، پر از خواسته و نیازمند درک متقابل را به نمایش درآورد.

گرچه پیشینه این نمایش به یکی از پرآوازه‌ترین داستان‌های اساطیری ایران بازمی‌گردد، اما چرا این پیشینه غنی تاریخی، به کمتر شدن زجر میان آدمیان، دست‌کم در جغرافیای ایران منجر نشده است؟ این شاید مهم‌ترین سوالی باشد که پس از دیدن این نمایش برای مخاطب آن مطرح می‌شود و تلاش برای یافتن پاسخ آن مهم‌ترین نتیجه‌ای است که یک نمایش می‌تواند به همراه داشته باشد.

در بسیاری از صحنه‌های این نمایش، چیدمانی که برای رساندن پیام به کار رفته است با توجه به میزان امکانات این تماشاخانه، خلاقانه به نظر می‌رسد. آنجا که مخاطب یکه می‌خورد یا آنجا که مدام سر می‌گرداند تا از احساسات بیرونی و درونی هر کدام از شخصیت‌ها خبردار شود، لزوم شناخت احساسات و حقوق متقابل بیش از هر زمان دیگری جدی جلوه می‌کند. به راستی «عشق» مهم‌تر است یا «حقوق انسانی»؟ و زمانی که آنقدر که باید، یکدیگر را زجر دادیم، باید چه چاره‌ای جست تا نوری به مرز تاریک و روشن روابط انسانی انداخت تا شاید از دام اندوه و تحقیر یکدیگر رها شویم.

bato-adv
bato-adv
bato-adv