قول شهرداری تهران است که سال آینده، سال ۱۴۰۳، سال ارتقای سیستم حمل و نقل عمومی و مخصوصا مترو خواهد بود، به خاطر همین هم از آمار خطوط و ایستگاههای در حال ساخت میگویند و حتی درباره واگنهایی که قرار است به سیستم حملو نقلی وارد شود، صحبتها میکنند. این وعده و وعیدها، اما برای بیش از یک میلیون و پانصد مسافری که هر روز از متروی تهران استفاده میکنند، وعدههایی دور از ذهن هستند.
مثل یک شهر زیرزمینی میماند، متروی تهران را میگویم که ۷ خط حمل و نقلی آن در حال حاضر مشغول به فعالیت هستند، بیش از ۲۹۱ کیلومتر تردد شهری دارد و بیش از ۲۰۰ قطار آن در ۱۵۶ ایستگاه تردد میکنند. این ارقام میتواند برای تهران پایتخت بیشتر هم باشد زمانی که بدانیم روزانه بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر هر روز وارد شهر زیرزمینی، متروی تهران میشوند و تردد میکنند. به تعداد بیش از مسافران مترو، اما مشکلات در این مترو دیده میشود.
به گزارش اعتماد، فقط کافی است یک هموطن یک روز بخواهد از مترو استفاده کند، با گوشت و پوست و خونش، مشکلات را حس خواهد کرد، زمانی که فاصله تردد قطارها زمانها میبرد و گاهی به ۱۰ تا ۱۵ دقیقه هم فاصله بین تردد دو قطار هم میرسد. تهویه نامناسب واگنها، دستفروشان مترو که آلودگی صوتی دارند و دستگاههای کارتزنی و پلههای برقی خراب، تنها بخشی از مشکلاتی هستند که متروسواران هر روز با آنها مواجهاند. مسوولان مترو و علیرضا زاکانی شهردار پایتخت، اما عموما در جواب این مشکلات یک جواب دارند: «مشکلات مترو از مدیریت شهری خارج است.»
قول شهرداری تهران است که سال آینده، سال ۱۴۰۳، سال ارتقای سیستم حمل و نقل عمومی و مخصوصا مترو خواهد بود، به خاطر همین هم از آمار خطوط و ایستگاههای در حال ساخت میگویند و حتی درباره واگنهایی که قرار است به سیستم حملو نقلی وارد شود، صحبتها میکنند. این وعده و وعیدها، اما برای بیش از یک میلیون و پانصد مسافری که هر روز از متروی تهران استفاده میکنند، وعدههایی دور از ذهن هستند. شاید به همین دلیل است که مسافری که منتظر آمدن مترو به ایستگاه دروازه دولت است، لیست بلند بالایی از مشکلات مترو دارد: «تهویه نامناسب، دیر آمدن مترو و...» حرفش که به مدت زمان زیاد بین هر تردد میرسد، درددلش باز میشود و میگوید که حالا ۲۰ دقیقه است که منتظر آمدن قطار است. این زمان برای او زیاد است، ساعت ۵ عصر است و این دختر جوان مانند دیگران مسافران، تازه ساعت کاریاش تمام شده؛ او و مسافران دیگر عجله دارند برای زودتر رسیدن به خانه و استراحت کردن. چشمان این مسافر از خستگی قرمز است.
واگن بانوان، یک واگن و نیم آخر قطار، پر از جمعیت است. همه تنگ هم ایستادهاند و خواهرانه، خود را به هم چسباندهاند. راه نفسی نیست. چند دختر جوان کیفهایشان را گذاشتهاند روی سرشان و در هر بار که قطار در ایستگاهی میایستد، سر میچرخانند و نفسی تازه میکنند. دختر جوانی هر چند ثانیه یکبار دکمه قرمز بلندگوی ارتباط با راننده قطار را میفشرد و حرف میزند: «آقا فکر کن خواهر خودتم... نفس نمیتونیم بکشیم. تهویه را روشن کن.» جواب راننده قطار، اما تنها یک چیز است: «تهویه واگن شما خراب است.» و با شنیدن این حرف آه از نهاد همه مسافرانی که به هم چسبیدهاند بلند میشود.
ایستگاه به «هفتتیر» که میرسد، شرایط بدتر هم میشود. مسافران زیادی منتظرند تا راه باز شود برای ورود. حتی یک میلیمتر جا هم برای ورود نیست. مسافران منتظر ایستگاه، اما همه متحد میشوند و فشار وارد میکنند، در واگن باز و بسته میشود، یک نفر لای در مانده است؛ چند دقیقه بعد، قطار در نگاه پر از یأس و عصبانیت مسافرانی که جا ماندهاند، ایستگاه را به مقصد بعدی ترک میکند.
مانند یک دومینو تکرار میشود و به ایستگاههای دیگر میرسد، تا چشم کار میکند، مسافرانی دیده میشود که واگن را پر کردهاند یا منتظر در هر ایستگاهند. فرقی هم ندارد، ایستگاه دروازه دولت باشد یا تئاترشهر، در ایستگاههای طالقانی، شادمان و امام خمینی (ره) مسافران منتظرند تا بعد از یک روز کاری سخت، با مترو، به موقع به خانه برسند. در پیک استفاده از مترو، از ساعت ۶ تا ۹ صبح و از ۱۶ تا ۲۰ شب، واگنها شلوغتر هم میشود، اتفاقی که به نظر مرد میانسال مسافر حداقل در این زمانها، باید تردد قطارها با فاصله کمتری انجام شود.
سالن بزرگ متروی تئاتر شهر پر از مسافر است. همه منتظرند برای عبور از این سالن، شلوغی در ورودی پلهها بیشتر هم میشود، پله برقی ایستگاه ایستا و ثابت است و تکان نمیخورد. مسافران با عصبانیت پایشان را میکوبند روی تن سخت و خشن پلههای آهنی که کار نمیکند، غرغر میکنند و بالا میروند. ترافیک در پلهها بیشتر هم هست، جمعیت زیادی، پشت بانوی پیری ایستادهاند، نه راه پیش دارند و نه راه پس، پیرزن، خسته، با پاهایی لرزان و کم جان، نصف وزنش را انداخته روی میله فلزی و خود را به سختی بالا میکشد. همه میلیمتری بالا میروند. پیرزن بعد از فتح هر پله، نفس تازه میکند و قوا تجدید میکند برای فتحی دیگر، هنوز پلههای زیادی برای پیمودن پیش روی اوست.
مسافری که در این ایستگاه است، از نبود پله برقی در ایستگاههای متروی قدیمی مانند ایستگاه پانزده خرداد میگوید. از اینکه برخی از ایستگاههای قدیمی حتی آسانسور هم ندارند تا متروی تهران مناسب سالمندان و افراد دارای معلولیت نباشد.
اینها، اما تنها دغدغههای مسافران نیست. دختر جوانی که قصد دارد از فضای مترو خارج شود، از گیتهای خروجی مترو شکایت دارد. از اینکه اغلب گیتهای خروج خراب است و کار نمیکند. او کارتش را همیشه زمان خروج از مترو به گیتها میزند، اما زمان خروج، کارتی ثبت نمیشود تا هزینه تردد او دو برابر حساب شود. برای او فرقی ندارد، گیتهای خروجی ایستگاههای تئاترشهر و امام حسین (ع) همه خراب است و هزینه بلیت تکسفره برای او، حدود ۶ هزار تومان حساب میشود.
میگوید: «سرگیجه گرفتم از این همه سروصدا...» راست میگوید، شبیه به واگن مترو نیست، بیشتر شبیه به بازار مسگرهاست. فقط به جای چکش زدن به تن آهنین ظرفهای فلزی، این تن صدای بلند و کشدار فروشندههای مترو است که پتک میشود و بر سر میکوبد. فروشندهای صدایش را نازک میکند و مسواک زغالی را ۶۰ هزار تومان میفروشد. پسر جوان دیگری رگال جورابهایش را میچرخاند تا رنگارنگی پارچهای بسازد و سه جفت جوراب اعلای برند را بدهد ۲۰ هزار تومان. وسایل آرایش، ماسک مو، لباس و زیورآلات از دستگیرههای مترو آویزان میشود یا نه، روی پای مسافران میافتد تا توجهی را جلب کنند. هنوز فروشنده دستفروشی جمله تمام نکرده است، جمله دیگری از دهان فروشنده دیگری بلند میشود تا این موسیقی درهم مترو را ناکوکتر هم کند.
مسافری که عصبانی است، میگوید: «اسمش رویش است، حمل و نقل عمومی مسافران است. چرا شهرداری یک جای مشخص برای فروشندهها تعیین نمیکند برای فروش؟» بحثها بالا میگیرد و مسافری از نبود جای مناسب و دختر جوان دیگری از گرفتن مالیات از فروشندهها میگویند. ایستگاه به مقصد که میرسد، چند فروشنده دیگر وارد میشوند، هنوز پایشان به درون واگن نرسیده، نطقشان باز میشود: «شال فقط ۱۰۰ تومان در رنگهای مختلف... همه رنگ و همه مدل.» مشکل بزرگ پسر جوانی که برای خروج از ایستگاه متروی دروازه دولت عجله دارد، نبود ایستگاههای مترو در محل زندگی و محل کارش است. محل کارش در محدوده پل پارک وی و محل زندگیاش در شهرک آزادی، در جاده شهید لشکری است. او هر روز صبح زود، ساعت ۵ و ۳۰، باید با اتوبوس و تاکسی خود را به نزدیکترین ایستگاه مترو برساند تا بعد، با خط مترویش را تغییر دهد و با اتوبوسهای بیآرتی به محل کارش برود، این مسیر برای او طولانی است و حدود دو ساعت زمان میبرد؛ او میگوید که اگر خطوط مترو از این دو محدوده میگذشت، او در کمتر از یک ساعت به محل کارش یا برعکس به خانه میرسید.
حالا دو سالی میشود که علیرضا زاکانی صاحبخانه ساختمان شیشهای خیابان بهشت، شهرداری است و در این مدت زمان، بارها و بارها درباره مترو اظهارنظر کرده است؛ او همیشه از خرید واگنهای جدید گفته و درباره مشکلات پله برقی هم توضیح داده است؛ از شرایط نامساعد پلههای برقی متروی تهران که میپرسیم، او واکنش منفی نشان میدهد و میگوید: «شرایط پلههای برقی مترو این قدرها هم بد نیست و تنها یک درصد از آنها خرابند.» بعد، اما توجه را به سمت پلههای برقی شهری میبرد و توضیح میدهد که حدود ۲۹ نوع پله برقی در سطح شهر وجود دارند و برای نوسازی و تعمیر آنها با شرکتی داخلی قرارداد بسته شده است تا به زودی و از هفته آینده ۶۰ پله برقی جدید نوسازی و تعمیر شوند؛ او البته به جواب این سوال که سرنوشت پلههای برقی مترو چه میشود؟ همچنان تاکیدش بر نوسازی و تعمیر پلههای برقی شهری است و حتی از کالبد جدیدی برای زیباتر شدن محیط شهری میگوید و وعده میدهد: «به زودی چهره آهنی و زمخت پلههای برقی تغییر میکند و زیباتر میشود.»
آنطور که او توضیح میدهد در طرحی حدود هزار طرح برای زیباتر شدن پلههای برقی آهنی انتخاب شدند، آنطور که از صحبتهای شهردار به نظر میآید، هم چهره و هم کالبد وجودی پلههای برقی مترو، همچنان باید زمخت و خشن باشد و تغییرات مثبت فعلا روی خوش به پلههای برقی مترو نشان نمیدهد و قرار است کجدار و مریز کار کنند.
آخرین واکنش زاکانی به خرید واگنهای جدید، به آبانماه امسال برمیگردد، به زمانی که انعقاد خرید و تولید ۷۹۱ واگن جدید در دستور کار قرار گرفته است. او به ما میگوید: «متروی شهر تهران در مجموع تنها ۱۵۰۷ واگن قطار دارد که ۱۲۰۰ واگن آن در حال حاضر در حملونقل عمومی فعالند و کار میکنند.»
این ۱۲۰۰ واگنی که به گفته شهردار، سالمند و توان جابهجایی پایتختنشینها را دارند، شامل واگنهای بین شهری و خط ۵ که مسافران را بین تهران و کرج به مقصد میرساند هم میشود. شهردار تهران کمبود واگنها را قبول دارد و حتی معتقد است بعد از توسعه خطوط جدید مترو، خط ۱۰ مترو که در حال حفاری است و ایستگاههایی که در خط ۶ مترو افتتاح میشوند، موضوع کمبود واگنها و افزایش مدت زمان انتظار برای تردد شهری، قابل توجهتر هم خواهد شد. با این وجود، اما میگوید: «مشکلات مترو از مدیریت شهری خارج است.»
زاکانی تاکید میکند که مشکلات به وجود آمده در حملونقل عمومی و مترو، نه به زمان مدیریت او که به سال ۹۵ برمیگردد، به زمانی که طبق حکم قانون، مصوب شد که ۲ هزار دستگاه واگن خریداری شود. ۱۰۵۰ واگن از این ۲ هزار دستگاه واگن قرار بود به تهران تعلق بگیرد و ۹۵۰ واگن دیگر هم باید به ۶ شهر دیگر که پای مترو به آنجا باز شده، برسد. او میگوید: «در سال ۹۶، حتی ۱۵ درصد پرداخت مالی برای عملیاتی شدن خرید این تعداد دستگاه واگن هم تامین نشد.»
تا به امروز که مشکلات مترو سر به فلک رسیدهاند. به همه اینها فرسودگی واگنهایی که حدود ۲۰ سال هر روز، بیش از یک میلیون مسافر را ایستگاه به ایستگاه میرساند هم باید اضافه کرد تا شهردار بگوید در مجموع از نظر کمی، شرایط واگنهای مترو کاهشی است. او، اما خبر خوشی دارد برای تهرانیها و از سال آینده میگوید که ۷۹۱ دستگاه واگن قرار است به جمع واگنهای مترو پایتخت و حومه اضافه شود. ۳۰ دستگاه از این واگنها در حال طراحیاند. کشور چین هم در سفر اخیر، تضمین داد به واگذاری ۸ رام قطار که ۱۲ تا ۱۴ ماه دیگر وارد کشور میشود. به جز این، اما ۲۸۰ دستگاه واگن قطار هم با همکاری دولت قرار است خریداری شود و ۱۱۳ دستگاه واگن هم با کمک شرکتهای داخلی ساخته خواهد شد تا تولید ملی هم سهمی از کمک به حمل و نقل عمومی داشته باشند.
حالا ۴ خط مترو لیست کردهاند، ۸، ۹، ۱۰ و ۱۱ که طبق قانون توسعه شهری و خطوط مترو، برآورد شده بود تا سال ۱۴۲۰ به بهرهبرداری برسند. ۲۰ سال دیگر، شهر تهران شکل و شمایل دیگری خواهد داشت و حتما توسعه این ۴ خط مترو، دردی از زخم عمیق و بزرگ حمل و نقل عمومی را دوا نخواهد کرد. با این وجود روابطعمومی توسعه متروی شهر تهران به «اعتماد» میگوید: «اگر زمین موردنیاز برای توسعه خطوط مترو و هزینههای ساخت تامین شود، شهرداری قصد دارد این مدت زمان ساخت را کوتاهتر و به سال ۱۴۱۰ کاهش دهد.» حدس و گمانی که البته در حد برنامهریزی است و نمیتواند پایتختنشینها را امیدوار کند.