شاید یکی از علتهای مهم مواضع اخیر روسیه، دلارهای نفتی کشورهای عربی باشد که چشمان پوتین و روسیه در تحریم را گرفته است. مسکو به علت تحریمهای غربی به شدت تحت فشار است؛ لذا به نظر میرسد که با سیاست همراهی کامل با اعراب در موضوع جزایر سهگانه خلیج فارس قصد دارد، از یک سو، در حلقه متحدان خاورمیانهای آمریکا که همان اعراب هستند، نفوذ کند و از سوی دیگر، با واقعبینی منافع ملی و مالی خود را در پیش قرار دهد
رسول سوری*، واقعگرایی یکی از نظریههای روابط بینالملل است که سیاستهای جهانی را بر اساس رقابت دولتها بر سر منافع ملی خود تعریف میکند. واقعگرایی، مهمترین و پایدارترین نظریه روابط بینالملل محسوب میشود. معمولاً جاذبه این نظریه به دلیل نزدیکی آن با عملکرد سیاستمداران و همچنین فهم متعارف از سیاست بینالملل، دانسته میشود.
روسیه کشوری است که پیمان اخوت با هیچ کس نبسته و نمیبندد الاّ با منافعش. اگر بخواهیم سادهتر بیان کنیم از دیدگاه روسها نه دشمن استراتژیک وجود دارد و نه دوست استراتژیک. روسها هیچگاه نگاه ایدئولوژیک به مسائل و چالشهای خود و فراتر چالشهای منطقهای و جهانی نداشته و همه چیز را صفر و صد نمیبینند. برای مثال اکنون روسیه در تقابل حداکثری با غرب قرار دارد، اما آشکار یا پنهان درخصوص برخی موارد هم همکاری خودش را حفظ کرده است.
با این مقدمه کوتاه، به چرایی رفتار و ورود اخیر روسها در قبال جزایر سه گانه برمیگردیم. قبل از هر چیز باید نگاهی جهانی به مسائل داشته باشیم. همگان به خوبی میدانند که قدرت امریکا در جهان اگر نگوییم ضعیف، اما آرام آرام رو به افول است و شکی در آن نیست. از طرفی چین با پشتوانه اقتصادی قوی و عدم پیشینه استکباری – استکبار به مثابه استکبار غرب- در حال حاضر وجهه مثبتی در دنیا دارد. چین با میانجیگری بین ایران و عربستان به نوعی حضور خود را در منطقه - اگرچه از سالها قبل آن را آغاز کرده بود- به عنوان قدرتی نوظهور در جهان گذار از دوقطبی به چندقطبی را اعلام کرد.
با این اوصاف به نظر میرسد اولین قدم روسیه در موضعگیری اخیر اعلام حضور به رقبای جهانی خود یعنی چین و امریکا در قبال مسائل جهانی در دنیای چندقطبی پیشرو میباشد.
در آنسو کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس هم با پیشبرد منافع ملی خود توانستهاند همزمان با سه قدرت جهانی امریکا، چین و روسیه و همچنین قدرتهای منطقهای همزمان ارتباط داشته که در این خصوص تا الان هم موفق بودهاند.
شاید یکی از علتهای مهم مواضع اخیر روسیه، دلارهای نفتی کشورهای عربی باشد که چشمان پوتین و روسیه تحت تحریم را گرفته است. مسکو به علت تحریمهای غربی به شدت تحت فشار است؛ لذا به نظر میرسد که با سیاست همراهی کامل با اعراب در موضوع جزایر سهگانه خلیج فارس قصد دارد، از یک سو، در حلقه متحدان خاورمیانهای آمریکا که همان اعراب هستند، نفوذ کند و از سوی دیگر، با واقعبینی منافع ملی و مالی خود را در پیش قرار دهد. اما این همه ماجرا نیست و ریشه مواضع اخیر روسیه را بایستی در موارد دیگری جستجو کرد، از جمله:
۱) روسها پس از جنگ اوکراین از یکسو با فشارهای اقتصادی و از سوی دیگر با راهبرد آمریکا و اروپا برای منزوی کردن مسکو مواجه شده است. بنابراین، روسیه از یکسو برای افزایش روابط اقتصادی با کشورهای عربی که در زمره کشورهای سرمایهدار محسوب میشوند، گام برمیدارد و از سوی دیگر، سعی دارد با حضور در نشستهای مشترک با کشورهای عربی ثابت کند که راهبرد آمریکا و اروپا برای منزوی کردن روسیه با شکست مواجه شده است.
۲) چنانچه اشاره شد کشورهای عربی با داشتن روابط خوب با ایالات متحده به خصوص در سه سال اخیر دولت بایدن، تلاش کردهاند در سیاست خارجی خود توازن ایجاد کرده و همزمان با روابط با آمریکا، با قدرتهایی نظیر چین و روسیه نیز روابط خود را تقویت کنند. بنابراین، مسکو با درک این رویکرد کشورهای عربی در تلاش است روابط با این کشورها را تقویت کند.
۳) به نظر میرسد روسیه تا حدود زیادی از بابت روابط خود با جمهوری اسلامی ایران خیالی آسوده دارد. از آنجایی که غرب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد، مقامات کرملین بدون نگرانی از واکنشهای ایران، با کشورهای عربی همراه شدهاند.
۴) مقابله با نفوذ گسترده چین در حوزه خلیج فارس؛ با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی چین و از طرف دیگر درگیر بودن امریکا در مسائل اوکراین، فلسطین و...
۵) بازاریابی جدید برای صادرات تسلیحات نظامی؛ با توجه به اینکه کشورهای حوزه خلیج فارس به طور سنتی مشتری تسلیحات غربی بودهاند، اما سیاستهای اخیر این کشورها حاکی از نگاه به سایر کشورها از جمله چین برای تامین نیازهای تسلیحاتی خود هستند.
۶) شاید دور از واقعیت نباشد که مواضع اخیر روسیه نقطهی شروع بازی بزرگتری در منطقه باشد که تبعات آن میتواند روابط حسنه اخیر ایران و عربستان که با میانجیگری چین به تنشزدایی رسیده، تحتالشعاع قرار دهد.
متاسفانه در این بیانیه، از تلاشهای امارات برای ایجاد راهحل مسالمتآمیز برای مسئله جزایر سهگانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی از طریق گفتگوهای دوجانبه و یا دادگاه عدل بینالمللی براساس قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل حمایت شده است. با اینکه جزایر سه گانه جزءلاینفک خاک جمهوری اسلامی ایران میباشد، اما بایستی از طریق گفتگوهای دوجانبه این مسئله را خاتمه داد چرا که در صورت ارجاع به مجمع عمومی سازمان ملل متحد و با توجه به دشمنی امریکا، رژیم صهیونیستی و ... با ایران و همچنین نفوذ لابی صهیونیسم ممکن است هزینههایی برای کشور ایجاد شود.
۱) دولت و مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران موضوع تمامیت ارضی و حاکمیتی خود بر جزایر سه گانه را قابل مذاکره و گفتگو ندانسته و نسبت به هر ادعایی از هر طرف در این خصوص واکنش قاطع نشان داده به طوریکه به هیچ وجه از حقوق حاکمیتی و سرزمینی خود عدول نخواهد کرد.
۲) واکنش صریح دستگاه سیاست خارجی و احضار سفرای روسیه و امارات متحده عربی
۳) واکنش ایران به ادعاهای بیاساس روسیه و امارات بایستی بدون مماشات و از قاطعیت لازم برخوردار باشد تا از تکرار اینگونه ادعاهایی از این دست حتی توسط همسایگان در آینده و برای همیشه جلوگیری شود.
۴) به نظر میرسد واکنش ایران باید واکنشی دوگانه در چارچوب دیپلماسی فعال و همچنین انجام مانورهای نظامی در اسرع وقت باشد.
*پژوهشگر ژئوپلیتیک و مطالعات منطقهای