الگوی متناظر با نظریه آشوب با استفاده از ۸سنجه آماری از متغیرهای کنترلی بازار سهام نشان میدهد بورس تهران با سه سناریوی رکود و رشد، رشد و افت شدید یا رکود در کوتاهمدت مواجه است. بررسیها تاکید دارد که ضریب احتمال رکود در کوتاهمدت برای بازار سهام از دو سناریو بیشتر است. اگر خبر قوی از محل تجدید ارزیابی شرکتهای پر تقاضا و عملکرد مثبت شرکتها در زمستان به دست نرسد، احتمال رکود تقویت میشود.
به گزارش دنیای اقتصاد، الگوی متناظر با نظریه کاتاستروف (آشوب) رویدادهای بازار سهام ایران نشان میدهد که بورس تهران هماکنون در سه موقعیت رکود و رشد یا رشد و افت شدید یا در ابتدای رکود قرار دارد. با استفاده از ۸ سنجه آماری از متغیرهای کنترلی بازار سهام میتوان این نتیجه را گرفت که دو نسبت ارزش معاملات به تعداد خریداران و همچنین ارزش معاملات به تعداد معاملات روند صعودی را از سال ۹۹ تاکنون طی کردهاند. این موضوع را اینگونه میتوان بیان کرد که صورت این نسبت بیشتر از مخرج رشد داشته یا متغیر مخرج نسبتا ثابت بوده است. نسبت دیگری نیز تحت عنوان حجم معاملات به تعداد خریدار وجود دارد.
درباره نسبت کنترلی بازار میتوان چنین گفت که در روند این متغیر از سال ۹۹ تاکنون تغییرات به صورت سیکلی و دورهای بوده که نسبت به سقف و کف دوره قبل واکنشهایی را نشان داده است و این یک رفتار پیوسته را از کدهای فعال در بازار نشان میدهد. با توجه به این نوع از تحلیل و نظریه از بازار میتوان گفت که تغییرات با یک وقفه در بازار نشان داده میشود. از این رو ضریب احتمال اینکه در بازه زمانی کوتاهمدت برای بورس در دوران رکود باقی بمانیم بیشتر است.
برخی از پدیدههای اقتصادی و اجتماعی تغییرات ناگهانی از خود نشان میدهند که با ناپیوستگی و تغییرات کیفی در سیستم همراه است. نظریه کاتاستروف، روش مناسبی را برای مدلسازی سیستمهای دینامیکی که با تغییرات ناگهانی همراه هستند، ارائه میکند. از جمله زمینههای بالقوه کاربرد نظریه کاتاستروف، مدلهای رشد غیرخطی، تغییرات تکنولوژیک مربوط به فناوری، تغییرات نهادی، منحنی فلیپس، بازار سهام و رفتار مصرفکننده است. تغییر از یک تعادل به تعادل دیگر که به وسیله تغییر پارامترهای یک سیستم دینامیکی اتفاق میافتد در دنیای واقعی نیز برای برخی از پدیدهها رخ میدهد. جهش ناگهانی از یک سطح رفتاری برای انسانها و حیوانات، گذر از یک اقتصاد معیشتی به اقتصاد صنعتی، گذر از یک رژیم سیاسی به رژیم دیگر، تغییر موضع در مباحثه و مجادله، از انواع این تغییرات هستند.
سقوط و تغییرات غیرمنتظره بازارهای مالی مسالهای است که بهدفعات مورد توجه فعالان بازار و نیز اندیشمندان علوم مالی قرار گرفته است. تعریف خاصی برای سقوط بازارهای مالی ارائه نشده است، اما به طور کلی برآیند بازده شاخص منفی زیاد در چندین روز و در یک دوره زمانی کوتاه را میتوان به عنوان یک سقوط در نظر گرفت. به معنی ساده سقوط در بازارهای مالی افت ناگهانی شاخص سهام در مدتزمانی بسیار کوتاه است. این امر در مدتزمان کوتاهی رخ میدهد و منجر به وحشت و هیجان عمومی در بین سرمایهگذاران و در نهایت رکود اقتصادی میشود. اما بسیاری از اندیشمندان علوم مالی بر این باور هستند که باید دلایل سقوط را در دورههای بسیار قبلتر جستوجو کرد. این پدیده میتواند در بازارهای رکودی رخ دهد یا برعکس سقوط بازار به دنبال یک دوره حباب قیمتی باشد.
به طور کلی میتوان گفت سقوط قیمتها در بازاری که در آن دوره طولانیمدت افزایش قیمتهای سهام و خوشبینی بیش از حد اقتصادی، نسبتهای قیمت به سود هر سهام متجاوز از میانگینهای بلندمدت آن است و مشارکتکنندگان آن به طور گستردهای از بدهی استفاده کرده باشند، محتملتر است. در ادبیات سقوط بازارهای مالی، توزیع بازدههای سهام به طور گسترده مورد بررسی قرار میگیرد. در این میان لازم به ذکر است که بازار سهام ایران از یک رفتار پسماندی پیروی میکند. پسماند بدین معنی است که فرآیند بازگشت به تعادل ماقبل بهسرعت انجامپذیر نیست. در حقیقت جهش از یک مینیمم به نقطه مینیمم دیگر در یک مختصات مشخص پارامترهای کنترل اتفاق نمیافتد.
متغیرها به دو دسته تقسیم میشوند. متغیرهای مربوط به دسته اول آنهایی هستند که بهنوعی تعیینکننده رفتار تودهوار در بازار است یا سبب انحراف قابلملاحظه قیمتها از ارزش ذاتی آنها میشوند. متغیرهای دسته دوم آنهایی هستند که در روزهای عادی بازار نیز شاخص کل بورس اوراق بهادار را کنترل میکنند. با توجه به محدودیت روزانه تغییر قیمتها در بورس تهران، مانند سایر بورسهای دنیا سقوط و تغییرات قیمت ۱۰ درصدی را در بازار برای یک روز شاهد نخواهیم بود؛ بنابراین این نوع از رفتار برای بازار سهام ایران به صورت یک سری زمانی و برای نقاط اوج و شرایط کاهشی شدید مورد برسی قرار گرفته است. به این ترتیب دورههای ابتدای سال ۱۳۹۹ تا کنون بررسی شدهاند، زیرا در این دورهها سریهای رشد شارپ و افتهایی با شیب زیاد و وارد شدن بازار در فاز رکودی و تکرار این سیکل باعث ایجاد الگوی رفتاری در میان سرمایه گذاران خرد شده است.
با واکاوی و ترکیب نسبتهای مختلف برای پارامتر رفتار هیجان منفی درمییابیم که در بازار سهام دو دسته معاملهگر با عناوین چارتیست و فندامنتالیست اقدام به سرمایهگذاری و سفتهبازی میکنند. به طور کلی میتوان بیان کرد هر زمان که رفتار تودهوار در بازار افزایش پیدا میکند فعالیتهای سفتهبازی نیز افزایش مییابد که در نهایت موجب ایجاد سیکلها و تنشهای ناگهانی میشود. لازم به ذکر است که اینگونه رخدادها پس از اعمال تغییر و دست بردن سفتهبازان در بازار در قالب فرآیند تاخیری یا پیشخوری سهام رخ میدهد. به این ترتیب با تبدیل دادههای روزانه به سری زمانی میانگین متحرک ۳۰ روز معاملاتی میتوان دریافت در زمانی که متغیرها رفتار یا کنترلی نسبت به خود و بازار نشان میدهند، تشدید رفتار قبلی خود یا تکرار و پایبندی به حداقل تغییرات آخرین دندهمعکوس روندی خود را نشان میدهند.
در این میان بررسی روند تغییرات متغیرهای عادی نسبت به تغییرات پارامترهای کنترلی و عادی نشان میدهد که در مقاطعی که بازار افت بزرگی را تجربه کرده بود و مشابه این نوع از رفتار در دورههای بعدی نیز تنها در ابعاد کوچکتر رخ داده بود، با ایجاد فضای حرکت تودهوار و رکودی باعث شده تغییرات اصلاحی بعدی که جزء و ذات بازار سهام است با شدت بیشتری رخ دهد؛ به طوری که متغیرهای عادی روند نسبتا نرمال و منطقی را که با توجه به تورم و نقدینگی و نرخ دلار آزاد باید طی کنند پیمودهاند. اما این متغیر کنترلی بوده است که تغییرات بزرگی را در وضعیت بازار ایجاد کرده است؛ بنابراین میتوان چنین گفت که بازار با پیروی از الگوی رشد - افت - رکود - رشد و در نهایت افت شدید، تا حدود زیادی در امواج ماژور و مینور روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را اجرا میکند.
از این رو میتوان اینگونه برداشت کرد که بورس تهران هماکنون در سه موقعیت رکود و رشد یا رشد و افت شدید یا در ابتدای رکود قرار دارد. اما با توجه به موقعیت شاخص کل بورس و نسبتهای گرفتهشده از متغیرهای کنترلی و عادی همچون تعداد معاملات، حجم ریالی معاملات، نسبت حجم عددی معاملات به تعداد خریداران، نسبت حجم ریالی معاملات به تعداد خریداران، تعداد دفعات معاملات، نسبت حجم عددی معاملات به تعداد دفعات معاملات، نسبت حجم ریالی معاملات به تعداد دفعات معاملات، نسبت تعداد دفعات معاملات به تعداد خریداران اشاره کرد که با ایجاد این دادهها و بررسی آنها در بازارهای روزانه و میانگین میتوان متحرک ۳۰ روزه این تغییرات پلکانی و شارپ و تکرر را دید. با رسم خط روند این سنجههای آماری متغیرهای بورسی، نسبتهایی با صورت ارزش معاملات روند صعودی دارند. این موضوع نشان از دو تحلیل دارد. اول اینکه مقدار ارزش معاملات نسبت به تعداد معاملات و خریداران از سرعت رشد بیشتری برخوردار است.
دوم اینکه صورت با یک روند مشخص و قابل روئیتی طی شده و تعداد معاملات و تعداد خریداران رو به افول بوده است، که همین امر منجر به افزایش مقدار نهایی این نسبت و ایجاد روند صعودی شده است. از آنجایی که بازار سهام ایران مملو از هیجان و حرکت تودهای است، میتوان سناریوی دوم را بیشتر محتمل دانست. در بعد دیگر نیز نسبتهای مرتبط با سنجه حجم معاملات به تعداد خریداران که روندی با افتوخیزهای متناوب دارد و سقف یک دوره طیشده نقطه شروع یا کف دوره دیگری است، نشان از رفتار جمعی در حجم و خریداران دارد. به این صورت که سرمایهگذاران در تصمیمگیری انتخاب مقدار حجمی سهام خرید و فروش و همچنین ارزش خرید یا فروش سهام خود به صورت دورهای تغییر رفتار میدهند. این موضوع نیز اشارهای به اثر فراکتالی بازار سهام دارد.
به این ترتیب با واکاوی این روندها و بررسی رفتار موجود در آنها میتوان به این نتیجه رسید که در موقعیت فعلی بورس تهران رشد و افت شدید خود را به دلیل تغییرات جمعی گذشته سپری کرده است و هماکنون در وضعیت رکودی به سر میبرد. در صورتی که خبر قوی از محل تجدید ارزیابی شرکتهای پرتقاضا و گزارشهای ماهانه شرکتها در زمستان به دست نرسد احتمال رکود کوتاهمدت تقویت میشود و ممکن است بازه زمانی بیشتری ماندگار باشد.