با وجود آنکه مقامات طالبان و همچنین طیفی از مقامات اجرائی در داخل کشور همواره روی شکاف ایدئولوژیک و ساختاری طالبان با برخی گروههای تروریستی مانند داعش فعال در افغانستان تأکید دارند و مدام بر جنگهای انجامگرفته طالبان با آنها مانور داده شده است؛ اما هیچکدام از این موضوعات ملغاکننده سناریوی حمایت طالبان از توسعه و اوجگیری تروریسم در منطقه در راستای تحقق منافعش نیست
شرق نوشت: با بیانیه پنجشنبهشب داعش و پذیرش مسئولیت حمله تروریستی کرمان، اکنون باید از زاویهای متفاوت به پاسخ تهران نگاه کرد.
تا پیش از این بیانیه (داعش) و براساس موضعگیریهایی که مقامات داخلی در ساعات اولیه این حادثه داشتند، متهم ردیف اول تلآویو بود و با قرائتی از تحولات سهماهه اخیر در فلسطین، این گمانه مطرح بود که اسرائیل به دنبال انتقام یا در گزاره دیگر، تعمیم درگیری با ایران است؛ بنابراین نگرانیها درباره شکلگیری دور جدیدی از تنشهای نیابتی و حتی زمزمه تقابل مستقیم بین دو طرف (ایران و اسرائیل) و به دنبالش کلانتنش تهران – واشنگتن مطرح بود.
اکنون که داعش به اقدام خود اعتراف کرده است، محتملترین سناریو برای واکنش و پاسخ تهران به حادثه تروریستی کرمان، مشابه با آن چیزی است که در حمله ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ داعش به مجلس شورای اسلامی و حرم امام (ره) یا حمله «الاحوازیه» به رژه نظامی ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در اهواز انجام شد؛ بههمیندلیل در روزها و هفتههای آتی احتمالا باید شاهد برخورد نظامی با مقرهای باقیمانده اعضای داعش در سوریه یا احتمالا عراق باشیم. البته در کنار آن میتوان گفت که احتمال واکنش مشابه به گروههای داعشی در خاک افغانستان نیز وجود دارد.
نکته حائز اهمیت دیگر به محل ورود نیروهای داعش برای انجام حمله تروریستی کرمان بازمیگردد. تا پیش از رویکارآمدن حکومت طالبان در افغانستان تقریبا تمام تحرکات داعش از جانب مرزهای غربی و مشخصا از خاک عراق صورت میگرفت؛ اما با توجه به وضعیت جغرافیایی استان کرمان و نزدیکی آن به مرزهای شرقی کشور میتوان این موضوع را در نظر گرفت که حمله عصر چهارشنبه با ورود عناصر داعش از مرزهای شرقی انجام شده است و دراینبین نباید نقش حضور طالبان را در افغانستان نادیده گرفت. کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر از مدتها پیش درباره اوجگیری فعالیتهای تروریستی از خاک افغانستان با روی کار آمدن طالبان هشدار داده بودند و موضوع حمایت تجهیزاتی، لجستیکی، آموزشی و سرزمینی از گروههای تروریستی مانند داعش فعال در افغانستان را مطرح کردند.
با وجود آنکه مقامات طالبان و همچنین طیفی از مقامات اجرائی در داخل کشور همواره روی شکاف ایدئولوژیک و ساختاری طالبان با برخی گروههای تروریستی مانند داعش فعال در افغانستان تأکید دارند و مدام بر جنگهای انجامگرفته طالبان با آنها مانور داده شده است؛ اما هیچکدام از این موضوعات ملغاکننده سناریوی حمایت طالبان از توسعه و اوجگیری تروریسم در منطقه در راستای تحقق منافعش نیست؛ همچنان که فقط به فاصله یک روز پس از حمله به کرمان، احمد وحیدی، وزیر کشور، در گفتوگویی که با ایسنا داشت، تصریح کرد که «طرح انسداد مرزی در مرز ایران با پاکستان و افغانستان اجرا میشود و نقاط مرزی که دچار خلأ بوده و از آن سوءاستفاده میشود، در اولویت انسداد مرزی قرار دارد». این موضعگیری نشان میدهد که گزینه احتمال ورود عناصر داعش از مرزهای شرقی برای انجام حملات در کرمان چندان بیراه نیست؛ بنابراین به موازات آسیبشناسی عملکرد دستگاههای مرتبط و ذیربط داخلی یقینا باید آسیبشناسی لازم درباره عملکرد سیاست خارجی دوساله تهران در برابر طالبان هم انجام شود؛ چراکه باید این واقعیت تلخ را پذیرفت و به آن اذعان کرد که یکی از نتایج اجتنابناپذیر احیای حکومت طالبان، تقویت جریان تروریسم در مرزهای شرقی کشور است؛ کمااینکه اکنون پاکستان بهعنوان یگانه بازیگر در احیای حکومت دوم طالبان اکنون ضربات و لطمات بیسابقهای را از تحریک طالبان پاکستان (TTP) به دلیل تأسی این گروه از طالبان افغانستان متحمل شده است و به دنبال آن، اسلامآباد اقدام به اخراج بیسابقه اتباع افغانستانی از کشور خود کرده است. دراینمیان اگرچه طبق برخی آمار، ۱۰ نفر از شهدای حمله کرمان از اتباع افغانستان هستند؛ اما این مسئله نیز لزوما به معنای نادیدهگرفتن سناریوی احتمالی یادشده نیست.