توضیح این که شما به عنوان یک خانواده بیشتر از سایرین منابع مالی در اختیار دارید و فرصتهایی را برای فرزندان فراهم میکنید تا بتوانند آن چه را که دارند به اشتراک بگذارند میتواند راهی سازنده برای نشان دادن چگونگی استفاده از ثروت برای کمک به دیگران باشد. برخی خانوادهها از اقدامات و امور خیریه و بشردوستانه به عنوان ابزار استفاده میکنند.
فرارو- بروکلین بکهام پسر مشهور دیوید و ویکتوریا بکهام و شوهر ثروتمند نیکولا پلتز نمونه موردی کاملی از یک "بچه نپو" (Nepo Baby) است. Nepo baby برگرفته از واژه Nepotism (خویشاوندسالاری) است به معنای فردی که از پدر و مادر مشهور یا قدرتمند برای پیشرفت در صنعت و پیشه انتخابی خود بهره برده است.
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، این جوان ۲۴ ساله در حال حاضر مجموعهای از دستاوردهای برجسته را به نام خود ثبت کرده است: او یک عکاس، مدل و سرآشپز در رسانههای اجتماعی است. با مشاهده افرادی، چون او این پرسش برای مان مطرح میشود که چگونه میتوان از فرزندان با منابع نامحدود حمایت کرد، اما از لوس شدن یا حق بجانب شدن شان نیز جلوگیری کرد؟ "الکساندرا لویدون" مدیر شرکت مشاوره مالی سنت جیمز میگوید: "مطمئنا این موضوعی است که مشتریان با ما در مورد آن صحبت میکنند و در مورد آن مشاوره میخواهند".
چیزی که برای یک خانواده مفید است لزوما برای خانواده دیگر جواب نمیدهد، اما حضور در کنار فرزندان در مورد ثروت نقطه خوبی برای شروع است. جین سیدنهام مدیر شرکت سرمایه گذاری Rathbones میگوید که پنهان کردن ثروت از فرزندان در دوران کودکی و گفتن امتیازات آنان در سنین بالاتر میتواند منجر به از دست رفتن کودکی آنان شود.
او میگوید: "بهتر است که بچهها به تدریج متوجه شوند که از یک پس زمینه ممتاز میآیند در غیر این صورت ناگهان چارچوب مرجع آنان برای تصمیم گیری به دلیل غافلگیری از سود مالی که نمیدانستند از آن برخوردار هستند کاملا از بین میرود".
هنگامی که آنان به اندازه کافی بزرگ شدند حضورشان در جلسات گفتگو با مشاوران مالی میتواند راهی موثر برای شان باشد تا در مورد پول و نحوه مدیریت آن بیاموزند. والدین هم چنین ممکن است به فرزندان بیاموزند که حافظ ثروت دیگران خواهند شد.
این امر این پیام را به آنان انتقال میدهد که پول لزوما دائمی نیست باید آن را به دست آورد و میتوان آن را از دست داد. تشویق کودکان برای یافتن شغل شنبه (شغل پیش از روز تعطیلی در ساعاتی که معمولا دیگران کار نمیکنند) یکی از راهها برای یادگیری قدردانی از پول است. برای مثال، اگر خانوادهای تصمیم بگیرد که نخواهد فرزندان خود را دچار بدهیهای دانشجویی سنگین کند و قصد داشته باشد هزینههای تحصیل دانشگاهی انان به طور مستقیم پرداخت شود میتواند بگوید که آنان باید همزمان با تحصیل و یا هنگام گذراندن تعطیلات شغلی پاره وقت برای کمک به تامین هزینههای تحصیل شان پیدا کنند.
علیرغم آن که اقدامات ذکر شده مهم هستند نحوه بحث والدین و خانواده در مورد پول نیز بر فرزندان تاثیر خواهد داشت. توضیح این که شما به عنوان یک خانواده بیشتر از سایرین منابع مالی در اختیار دارید و فرصتهایی را برای فرزندان فراهم میکنید تا بتوانند آنچه را که دارند به اشتراک بگذارند میتواند راهی سازنده برای نشان دادن چگونگی استفاده از ثروت برای کمک به دیگران باشد.
برخی خانوادهها از اقدامات و امور خیریه و بشردوستانه به عنوان ابزار استفاده میکنند. برای بچههای کوچکتر کارهای خیریه مستقیم کوچکتر میتواند نقطه شروع خوبی باشد. این ممکن است به معنای تشویق آنان برای مشارکت در فروش خوراکی در مدرسه و توضیح دادن هدف تلاش شان برای آنان و یا برگزاری یک رویداد جمعآوری کمک مالی با حضور آنان باشد.
سیدنهام هشدار میدهد که فقط به این دلیل که والدین به تنهایی موفق شده اند به این معنی نیست که آنان لزوما همان اخلاق کاری را در فرزندان خود القا میکنند. برخی از جوانان ممکن است احساس کنند که از آنجایی که بعید است که به اندازه والدین خود موفق شوند کارشان بی فایده است. زوئی فیلد مربی والدین میگوید: "یکی از چیزهایی که برای ما شادی میآورد پیروی از رویاها و علائق مان است. این برای والدین ثروتمند سختتر است، زیرا میتوانند به بچههای شان چیزهای زیادی بدهند و هرگز نگران نباشند، اما با این روند باعث میشوند فرزندانی مستقل نداشته باشند". یکی از رویکردها آن است که والدین به فرزندان خود میگویند که در پایان تحصیلات رسمی یعنی بعد از دانشگاه آنان را تنها رها خواهند کرد و آموزش خصوصی و حمایتی که تا آن زمان دریافت میکنند اساسا میراث والدین شان خواهد بود.
عدهای دیگر ممکن است تا جایی پیش بروند که مبلغی را برای دستیابی فرزندشان به مسکن در نظر گرفته و سپس کمک را قطع کرده و آنان را رها کنند تا به تنهایی مسیر را بپیمایند. شما ممکن است همیشه با پول از فرزندان خود حمایت نکنید، اما میتوانید به فرزندتان بگویید: "مهم است که یاد بگیرید چگونه از خود مراقبت کنید و خودتان را قدرتمند کنید". با این وجود، میتوان راه میانهای را در پیش گرفت بدان معنا که والدین فرزندان شان را از برخورداری از شبکه ایمنی مالی محروم نکنند بلکه آنان را تشویق نمایند تا از ان شبکه ایمنی مالی برای کشف شغل یا تاثیری که میخواهند دنبال کنند استفاده نمایند.
برای مثال، به "بیل گیتس" نگاه کنید. بر اساس گزارشها آن میلیاردر تنها ۱۰ میلیون دلار برای فرزندان اش باقی خواهد گذاشت و مابقی ثروت اش را به بنیاد گیتس صندوقی که بر مراقبتهای بهداشتی و ریشهکنی فقر متمرکز است اهدا خواهد کرد. همزمان، اما والدین باید آگاه باشند تا اطمینان حاصل کنند که دستیابی به ثروت را به بهای نادیده گرفتن سایر بخشهای مهم زندگی مانند روابط و تعاملات انسانی و علائق خارج از حوزه شغلی برای فرزندان شان ترویج و القا نمیکنند.
علیرغم آن که منتقدان این نظر ممکن است استدلال کنند که عدم تاکید بر سخت کوشی از سوی والدین میتواند منجر به تنبلی فرزندان شود ضروری است که از طرز تفکر سیاه و سفید خودداری کنیم. در آغوش گرفتن یک دیدگاه ظریف اتخاذ رویکردی سالمتر و پایدارتر به تلاشهای شخصی و حرفهای را امکان پذیر میسازد.